مرد جوانی که در جریان مشاجرهای شدید، زن مورد علاقه سابقش را با روسری خفه کرده بود، صبح دیروز هنگام محاکمه در دادگاه کیفری تهران توانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند و از اعدام نجات یابد.
بهگزارش ایران، جسد این زن، هجدهم مهر سال 92 در آپارتمانی واقع در خیابان بهارستان تهران پیدا شده بود. کارآگاهان با ردیابی تلفن همراهش پی بردند سارا با مرد جوانی بهنام سینا رابطه داشته است. بدینترتیب سینا شناسایی و دستگیر شد و در بازجویی به قتل زن جوان اعتراف کرد.
صبح دیروز مأموران سینا را از زندان به شعبه دهم دادگاه کیفری بردند و محاکمهاش در این دادگاه به ریاست قاضی باقرزاده و با حضور ملکی و غفاری مستشاران دادگاه آغاز شد. ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان خواستار مجازات متهم شد و سپس اولیای دم – پدر، مادر و دختران مقتول- هر کدام جداگانه درخواست خود را بیان کردند.
پدر سارا در حالی که اشک میریخت گفت: من از قصاص قاتل دخترم بهخاطر اینکه دختر خردسالی دارد میگذرم.آنگاه مادر مقتول خواستار قصاص قاتل دخترش شد.
دختر خردسال سارا که تنها 11 سال دارد وقتی پای میز محاکمه ایستاد گفت: «من 8 ساله بودم که مادرم را از دست دادم و دیگر گرمای دستانش را لمس نخواهم کرد اما قاتلش را میبخشم تا دختر کوچکش بیپدر نماند.»در این هنگام حاضران در دادگاه با شنیدن حرفهای این دختر متأثر شدند و چند نفر نیز بهگریه افتادند. آنگاه متهم جوان با دستور رئیس دادگاه در برابر قضات ایستاد تا به سؤالات پاسخ دهد.
چند سال است که ازدواج کردهای؟
7 سال است که ازدواج کردهام و یک دختر پنج ساله دارم.
شغلت چه بود؟
جوشکاری میکردم.
مقتول را از کجا میشناختی؟
تقریباً 10 سال پیش بود که با سارا آشنا شدم. او ناشنوا بود و لکنت زبان هم داشت.
او را دوست داشتی؟
با او دوست بودم تا اینکه متوجه شدم ازدواج کرده و دیگر سعی کردم با او ارتباطی نداشته باشم. اما سارا با اینکه متوجه شد من هم ازدواج کردهام تلفنی با من حرف میزد. تا اینکه پس از چند سال به سراغم آمد و از من خواست زنم را طلاق بدهم و با او ازدواج کنم.
چرا او را کشتی؟
باور کنید این فقط یک اتفاق بود در جریان صحبت ناگهان عصبانی شدم و برای همین با روسری خفهاش کردم.
همسرت از رابطهتان خبر داشت؟
نه او اطلاعی از این موضوع نداشت. سارا وقتی گفت که اگر تن به ازدواج با او ندهم همه چیز را درباره رابطهمان به زنم میگوید، همین موضوع باعث شد عصبانی شوم و خونم به جوش بیاید.
چرا همان اول آشنایی تصمیم به ازدواج با «سارا» نگرفتی؟
او را دوست داشتم اما سرنوشت طور دیگری رقم خورد. او زودتر ازدواج کرد و بعد منهم ازدواج کردم. اما این سارا بود که نمیخواست واقعیت را قبول کند.
چه درخواستی از دادگاه داری؟
اینکه بهجوانیام و دختر کوچکم رحم شود و مرا ببخشند. همین طور از مادر سارا تقاضا میکنم بهخاطر نوهاش از حق قصاصاش گذشت کند.
سابقه کیفری داری؟
نه من هیچ سابقه کیفری ندارم.
اگر مادر سارا هم از حق قصاصاش بگذرد توان مالیداری که دیه مقتول را بپردازی؟
سعی میکنم دیه را بپردازم. تنها دلخوشیام پدر و مادرم هستند و بهخاطر دختر کوچکم هم که شده پول دیهرا فراهم میکنم. در ادامه جلسه رسیدگی به پرونده، قضات دادگاه دقایقی با مادر مقتول صحبت کردند و بالاخره او نیز راضی شد که از حق قصاصاش گذشت کند.
در پایان جلسه دادگاه، متهم آخرین دفاعیات خود را بیان کرد و آنگاه قضات وارد شور شدند تا بزودی حکمشان را صادر کنند.