دو مرد معتاد كه در جريان پروندههاي جداگانه مرتكب قتل شده بودند، بعد از رضايت اولياي دم روز گذشته از جنبه عمومي جرم محاكمه شدند.
به گزارش جوان، اولين متهم مردي بود كه به اتهام قتل زني جوان پاي ميز محاكمه حاضر شد. ارسلان 24 چهاردهم مردادماه سال 91 از سوي مأموران كلانتري 108 نواب بازداشت شد.
متهم بعد از اقرار به جرمش در توضيح ماجرا گفت: هفت سال قبل به خاطر سرقت تابلو فرش عتيقه به 9 سال حبس محكوم شدم، اما بعد با سپردن وثيقه آزاد شدم. بعد از آن بود كه با زني به نام ليلا آشنا شدم.
او معتاد به مواد مخدر بود و براي تهيه مواد پيش من ميآمد، اما بعد از مدتي شروع به اخاذي كرد. ميگفت اگر مواد در اختيارش نگذارم ماجراي ارتباطمان را به خانوادهام خبر ميدهد. از ارتباطمان خسته شده بودم و سعي كردم كه رابطه را قطع كنم.
خانوادهام نميدانستند كه مواد مصرف ميكنم و با ليلا دوست هستم، او هم از اين موضوع سوءاستفاده ميكرد و ميگفت همه چيز را به خانوادهات ميگويم. با تهديدهاي ليلا مجبور بودم، ارتباط داشته باشم. متهم در خصوص قتل گفت: روز حادثه قرار بود، به منزل ليلا بروم و با هم مواد بكشيم. حين مصرف او دوباره تهديدهايش را شروع كرد. عصباني شدم و تا فرصت را مناسب ديدم، روسري سرش را برداشتم و او را خفه كردم.
ارسلان بعد از اقرار به جرمش روانه زندان شد و اين پرونده بعد از كامل شدن بررسيها به شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. متهم در اولين جلسه رسيدگي به رياست قاضي زالي محاكمه و به درخواست اولياي دم به قصاص محكوم شد. اين رأي بعد از تأييد در ديوان در آستانه اجرا قرار داشت كه متهم با پرداخت ديه از مرگ فاصله گرفت.
روز گذشته متهم بار ديگر از جنبه عمومي جرم در همان شعبه پاي ميز محاكمه ايستاد و بعد از شرح دوباره ماجرا در آخرين دفاع گفت: قصد كشتن آن زن را نداشتم، اما او خيلي مرا اذيت ميكرد و با تهديدهايش مرا عصباني كرده بود. حالا با 30 ميليون ديه توانستم رضايت بگيرم و از مرگ نجات پيدا كنم. در آخر هيئت قضايي متهم را به 10 سال حبس محكوم كرد.
قتل به خاطر اموال سرقتي
دومين متهم كه ديروز پاي ميز محاكمه حاضر شد، مرتضي نام داشت كه در نوزدهم اسفندماه سال 91، توسط مأموران كلانتري 161 خيابان ابوذر به اتهام قتل مردي به نام فرزاد بازداشت شد. او در توضيح ماجرا گفت: چند سالي بود كه در خانه خالهام زندگي مجردي داشتم. در آن ساختمان چند جوان مجرد ديگري مستأجر بودند كه يكي از آنها پيمان نام داشت. او سابقه چند فقره سرقت و فروش مواد مخدر داشت و همچنين 240 هزار تومان از پسرخالهام گرفته بود، اما براي پرداخت آن طفره ميرفت. مدتي قبل نيز انگشتر خالهام را سرقت كرده بود.
روزي در خانه استراحت ميكردم كه مأموران زن همسايه را به خاطر پيدا كردن مواد مخدر در خانهاش بازداشت كردند. بعد از رفتن آن زن ميخواستم به بچههاي او سر بزنم كه در راهپلهها پيمان را ديدم. او اعتراض كرد و گفت بچهها خواب هستند و نيازي نيست به آنجا بروم. چند روز بعد متوجه شدم پيمان چند تكه از لوازم برقي و 800 هزار تومان پول نقد را از خانه آن زن سرقت كرده است. نميخواستم كار به شكايت برسد و تصميم گرفتم با او صحبت كنم تا وسايل و پول آنها را برگرداند.
متهم در خصوص قتل گفت: روز قبل از حادثه هرچه با پيمان تماس گرفتم،جواب نداد. محل پاتوقش را ميدانستم. او بيشتر اوقات پيش يكي از دوستانش به نام مراد بود كه در محل مواد ميفروخت و همه او را ميشناختند. به همين خاطر آن روز به آنجا رفتم و منتظر پيمان شدم. انگار از قبل در مورد من با مراد صحبت كرده بود، به همين دليل وقتي پيمان آمد با من درگير شدند. من كه به خاطر مصرف مواد حال طبيعي نداشتم با چاقويي كه همراهم بود، ضربهاي به مراد زدم و فرار كردم.
متهم بعد از انكار جرمش، با توجه به بررسيهاي لازم به اتهام قتل عمد روانه زندان شد. اين پرونده براي رسيدگي به شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد و روي ميز هيئت قضايي به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت.
در آن جلسه بعد از درخواست قصاص از سوي اولياي دم متهم به قصاص محكوم شد. اين رأي بعد از تأييد در ديوان در آستانه اجرا بود كه متهم با پرداخت ديه از چوبه دار فاصله گرفت.
روز گذشته متهم بار ديگر از جنبه عمومي جرم در همان شعبه پاي ميز محاكمه ايستاد و بعد از شرح دوباره ماجرا در آخرين دفاع گفت: به خاطر اموالي كه پيمان از خانه همسايه سرقت كرده بود، با آنها درگير شدم كه ناخواسته مرتكب قتل شدم. الآن چهار سال است كه در زندانم و اولياي دم با پرداخت 110 ميليون تومان ديه رضايت دادند. از دادگاه درخواست تخفيف مجازات دارم. در آخر هيئت قضايي متهم را به چهار سال و شش ماه حبس محكوم كرد.