این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندهٔ لقمههای راز شد
(جملهٔ دوم مثنوی افشاری-جامهدران)
لب فروبند از طعام و از شراب
لب فروبند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
(جملهٔ سوم مثنوی افشاری-عراق)
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
(جملهٔ چهارم مثنوی افشاری-اوج عراق)
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
(جملهٔ پنجم مثنوی افشاری-درآمد)
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
(جملهٔ ششم مثنوی افشاری - جامهدران + فرود)
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر