شب گذشته، محمد بن سلمان، فرزند شاه فعلی سعودی در عربستان، به عنوان ولیعهد این کشور و رسما معرفی شد. وی که پیش از این نیز سمت وزارت دفاع در پادشاهی عربستان را بر عهده داشته، اکنون در حکم جانشین رسمی پدر خود و به جای محمد بن نایف قرار گرفته است. تحولی اساسی در رأس هرم قدرت در عربستان سعودی که دست کم معانی بسیار مهمی برای ایران در پی خود دارد.
به گزارش «تابناک»؛ پادشاه عربستان سعودی در حکمی حکومتی، محمد بننایف را از ولایتعهدی برکنار و محمد بن سلمان را که پیشتر جانشین ولیعهد بود، به عنوان ولیعهد تعیین کرد. پادشاه سعودی همچنین محمد بن نایف را از همه مسئولیتهایش از جمله ریاست شورای وزیران و وزارت کشور برکنار و عبدالعزیز بنسعود را به عنوان وزیر کشور جدید معرفی کرد. طبق حکم ملک سلمان، بنسلمان علاوه بر ولیعهدی و معاون نخستوزیر، همچنان تصدی وزارت دفاع را بر عهده خواهد گرفت.
این تغییر و تحول با توجه به سن و سال و ضعف جسمانی پادشاه فعلی عربستان سعودی اهمیت بسیاری دارد. البته پیش از این نیز به خوبی می شد نفوذ و اثرگذاری محمد بن سلمان در سیاست داخلی و خارجی عربستان سعودی را دید؛ اما رسمیت یافتن جانشینی او به عنوان ولیعهد، به جای پدر، مشروعیت بخشی اساسی به همه آن چیزی است که تا کنون در جریان بوده و بعد از این نیز احتمالا با قوت بسیار بیشتری ادامه خواهد یافت، به ویژه آنکه این تغییر و تحول برای ایران معانی بسیاری دارد.
این نکته ای مسلم است که امروزه سیاست خارجی عربستان سعودی، بیشتر به تقابل و استفاده از گزینه های نظامی در هرجایی که مقدور باشد، متمایل است. در واقع با توجه به اصول و قواعد، چیز زیادی در سیاست خارجی این کشور تغییر نکرده، ولی آنچه تغییر کرده، رهیافت و عملکرد سیاسی در واکنش و پاسخ به محیط متغیر، عصری در حال گذار در خاورمیانه، اتفاقات، خطرات و ریسک ها و توازن قوا، در خصوص تغییر بازیگران و نقش آنها و اهداف ایشان است.
بخش مهمی از تغییر و تحول در فرم سیاست خارجی عربستان سعودی، بدون هیچ شکی، ناشی از تفکرات و اعمال وزیر دفاع این کشور و ولیعهد جدید یعنی محمد بن سلمان است. وی در ماه می در یک مصاحبه قابل توجه بیان کرده بود که پیش از این، سیاست خارجی عربستان سعودی مبتنی بر محافظه کاری، دوری از تقابل آشکار و اعمال نفوذ در پشت صحنه بوده است؛ سیاست خارجی که برای نشان دادن مخالفت با بازیگرانی که علیه ریاض مشغول هستند، تمایلی به نمایش قدرت ندارد. وی گفته بود که این سیاست در حال تغییر است.
این مانیفست محمد بن سلمان است که البته در مورد ایران نیز بسیار صادق است و شاید محوری ترین مصداق آن را بتوان ایران دانست. وی پیش از این در رابطه با احتمال گفت وگو و تعامل با یاران گفته بود: چطور ممکن است ما با رژیمی که از ایدئولوژی افراطی برخوردار است و آن را در قانون اساسی خود و درخواست [امام] خمینی نهادینه کرده به درک متقابل برسیم؟ رژیمی که هدف نهایی اش، گستردن مذهب خود در تمام جهان اسلام است تا روزی که موعود ظهور کند. ما چطور می توانیم این رژیم را متقاعد کنیم؟
این سخنان تند و صریح علیه ایران تا قبل از این کمتر از سیاستمداران و هبران آل سعود شنیده شده بود. سخنانی که البته به همین جا ختم نشده و ادامه آن این است: ما به خوبی هشیاریم که از سوی ایران مورد هدف قرار گرفته ایم. رسیدن به قبله مسلمین هدف اصلی ایران است و ما تمام تلاش خود را می کنیم که جنگ در داخل مرزهای ایران باشد و نه در دل عربستان سعودی.
مخاطب این سخنان در آن مصاحبه نه مجری بوده و نه سایر بینندگان. مخاطب این سخنان دقیقا ایران و رهبران و مقامات ایرانی بوده است. در تمام این مدت البته عربستان سعودی هیچ گاه داعیه آن را نداشته که در مذاکرات و گفت وگو با ایران را به کل بسته است، ولی همه این مذاکرات منوط به خلع سلاح ایران در منطقه بوده است؛ به این بهانه که ایران کشورهای عربی را تهدید می کند.
محمد بن سلمان 32 ساله جوان ترین وزیر دفاع در کل جهان بوده و اکنون به عنوان ولیعهد شاه سعودی منصوب شده است. از مدتها قبل وی را به عنوان قدرت مخفی و در سایه تخت پدری تلقی کرده اند. وی پیش از همه اینها، مشاور پدر خود در امور اقتصادی بوده و مدتی را در کمیسیون صادرات عربستان سعودی فعالیت کرده است.
در سال 2009 زمانی که پدرش استاندار ریاض بود در سمت مشاوره وی وارد حوزه سیاست شد و این مقدمه ای بود برای دستیابی او به سمت ها و مقامات متعدد. بعد از مرگ عبدالعزیز و رسیدن سلمان به پادشاهی محمد در سال 2011 عملا معاون نخست وزیر و وزرات دفاع را تصدی کرد.
اولین و مهمترین اتفاق در دوره وزارت دفاع او «عملیات طوفان قاطع» بود که در واقع تجاوز عربستان و ائتلاف این کشور به خاک یمن را تعریف کرد. آنچه به شروع جنگ داخلی در یمن در سال 2015 منجر شد. همین عملیات نشان داد که چه شخصیت دیکتاتوری اکنون سیاست دفاعی و نظامی عربستان را در دست گرفته است: این عملیات بدون کمترین هماهنگی با نهادهای ذیربط از جمله گارد ملی عربستان سعودی صورت گرفت و در حالی که خود محمد بن سلمان در جزایر مالدیو بود و اشتون کارتر وزیر دفاع سابق آمریکا چندین روز برای دسترسی به وی و گفت وگو در این مورد مشکل داشت!
در سال 2015 جیش الفتح که از بقایای القاعده با جببه النصره شکل گرفت، به دستور مستقیم محمد بن سلمان وارد صحنه جنگ سوریه شد و اکنون به یکی از گروهک های تروریستی اصلی در این کشور تبدیل شده است که البته تا حد زیادی از سوی نیروهای ایران و روسیه به حاشیه رانده شده.
در حالی که محمد جوان ماجراجویی های سیاست خارجی خود را با هیجان آغاز کرده بود، پدر اما مقدمات به قدرت رساندن او را آغاز می کرد. در آوریل 2015 شوک بزرگ ملک سلمان به خاندان سعودی با ولیعهد کردن محمد بن نایف و معاونت محمد بن سلمان برای ولیعهدی وارد کرد. ماک سلمان به خوبی می دانست که این قدم اول برای جانشینی پسر بعد از پدر است.
امروز محمد 32 ساله به عنوان ولیعهد پدر منصوب شده و با توجه به ضعف جسمانی ملک سلمان دیر یا زود محمد تخت پادشاهی در عربستان سعودی را کنتلر خواهد کرد. هرچند بیان شد که هم اکنون نیز سیاست خارجی عربستان تا حد زیادی به واسطه افکار و اعمال محمد هدایت می شود، ولیعهد شدن وی سیگنال مهمی برای ایران است.
این امر به معنی آن است که بعد از این نیز – شاید برای طولانی مدت – سیاست خصمانه عربستان در قبال ایران شاید با قدرت بیشتری ادامه خواهد یافت. این که احتمالا تعارضات و درگیری ها در منطقه خاورمیانه شدت گرفته و بحران یمن و سوریه تا مدتها بعد راهکار سیاسی و مسالمت آمیز به خود نبیند.
ایران که از مدتی قبل در رادار عربستان قرار گرفته بود، اکنون به نظر در نوک مگسک قرار می گیرد و با توجه به سن و سال اندک محمد، می توان انتظار داشت که دوره ای طولانی از تقابل های جدی میان ایران و عربستان را شاهد خواهیم بود. افزایش جنگ های نیابتی، تلاش برای نفوذ در ایران، تلاش برای فشار منطقه ای و بین المللی بر ایران، نزدیکی با رژیم اسرائیل و همراهی با سیاست های این رژیم علیه ایران، تلاش برای نزدیکی به متحدان ایران از جمله روسیه و ... همگی سیاست هایی است که نمونه هایی از آن را از قبل در سیاست خارجی عربستان دیده ایم، اما همه اینها اکنون به عنوان سرفصل های سیاست خارجی خاندان آل سعود در برابر ایران نهادینه می شود.