سقوط دختر جوان از پنجره یک واحد آپارتمانی در تهران راز زندگی او را برملا کرد و مشخص شد این دختر قبل از مرگ مشاجرهای کرده است.
به گزارش شرق، صبح پنجشنبه مأموران یک کلانتری در شرق تهران، به بازپرس گزارش دادند جسد دختری جوان در حیاط خانهای پیدا شده است.
مأموران در گزارش خود گفتند براساس گفتههای همسایهها این دختر میهمان صاحب آپارتمانی در طبقات بالایی است و صبح که همسایهها قصد خروج از خانه را داشتهاند، با جسد این دختر روبهرو شدهاند.
با دستور قضائی مأموران زنگ خانهای را که گفته میشد دختر جوان میهمان آن بوده است، به صدا درآورده و خواستند تا در را باز کنند.دو پسر جوان که با هم فامیل هستند، ادعا کردند این دختر را بهدرستی نمیشناسند و قرار بود فقط شب را پیش آنها باشد.
به دستور بازپرس دو پسر بازداشت شده و پرونده برای رسیدگی به دادسرا ارجاع داده شد.
روز گذشته دو پسر جوان برای بازجویی نزد بازپرس برده شدند. یکی از آنها که با پدر و مادرش در خانهای که دختر از آن سقوط کرده زندگي ميكرد به بازپرس گفت: روز حادثه مادرم به خانه یکی از اقواممان رفت و من هم از دوستم که البته فامیلمان هم هست، خواستم که پیش من بیاید. او هم قبول کرد. ساعاتی بعد کتایون، دختر جوان، تماس گرفت و گفت میخواهد ما را ببیند. ما از طریق یکی از دوستانمان با او آشنا شده بودیم و خیلی او را نمیشناختیم. گفت با هم به پیکنیک برویم. من قبول نکردم و گفتم میخواهم در خانه بمانم. ساعاتی بعد دوباره تماس گرفت و گفت که او هم میخواهد به خانه ما بیاید و با هم خوش بگذرانیم. به نظر میرسید حالش زیاد خوب نیست.
با یکی از دوستانش به خانه ما آمد و چند ساعتی همگی دور هم نشستیم و تفریح کردیم و شاد بودیم. سر شب بود که تلفنی به کتایون زده شد. از صحبتهایش فهمیدیم که مادرش پشت خط است.
آنها بهشدت با هم دعوا کردند و بعد هم کتایون گوشی را قطع کرد. خیلی عصبی و ناراحت بود. همان موقع بود که فهمیدیم زندگی آشفتهای دارد.
گفت که چند سالی میشود با پدر و مادرش درگیری دارد و آنها از هم جدا شدهاند و حالا هم تنها زندگی میکنند. آنطورکه کتایون میگفت، روزهای سختی را پشت سر گذاشته بود. کتایون کمی با ما صحبت کرد و بعد هم خوابیدیم.
پسر جوان گفت: صبح با زنگ درِ خانه بیدار شدیم. یکی از همسایهها از ما پرسید دختری که میهمان شما بود، جسدش در حیاط است. ما خیلی ترسیدیم؛ آنقدر هول شده بودیم که نمیدانستیم باید چه کنیم. فکر کردیم او خودش را حلقآویز کرده است و نمیدانستیم موضوع چیست و دختر جوان خودش را از پنجره به پایین پرت کرده است.
بعد من با مادرم تماس گرفتم و موضوع را گفتم. با خودم گفتم در را قفل میکنم تا مادرم بیاید؛ اما مأموران آمده بودند و چارهای نبود؛ بهجز اینکه در را باز کنیم.
با پایان گفتههای مردان جوان بازپرس دستور داد تا تحقیقات بیشتری درباره زندگی شخصی مقتول و ارتباطی که با مادرش داشته و سایر ابعاد پنهان زندگی او انجام شود و بررسیها دراینباره ادامه دارد و پزشکیقانونی نیز موظف شد تا نظر خود را درباره علت دقیق مرگ دختر جوان عنوان کند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.