مردي كه با رضايت خانواده همسرش از مجازات قصاص نجات يافته بود، اين بار به اتهام قتل پسر نوجوانش پاي ميز محاكمه ايستاد.
به گزارش جوان، سوم بهمنماه سال 94، مأموران پليس تهران از قتل پسر 14 سالهاي به نام كيوان باخبر و راهي محل شدند.
پدر مقتول كه در محل حضور داشت با اقرار به قتل فرزندش بازداشت شد. خواهر كيوان در شرح ماجرا گفت: نيمههاي شب با شنيدن صداي وحشتناكي از خواب پريدم. از اتاق بيرون رفتم و چراغ را روشن كردم. ديدم پدرم در حاليكه پيشانياش از عرق خيس شده بود، روي بدن برادرم نشسته و گلوي او را فشار ميدهد. هر چه تلاش كردم حريفش نشدم. همسايهها از صداي جيغ و فريادم جمع شده بودند، اما جرئت نزديك شدن نداشتند تا برادرم را نجات دهند.
دختر جوان گفت: ماه رمضان سال 90 بود كه پدرم به همين شيوه جلوي چشمانم مادرم را به قتل رساند. سحر بود و وقتي براي خوردن سحري بيدار شده بوديم، پدرم به خاطر مصرف مواد دچار توهم شده بود و جلوي چشمانم گلوي مادرم را فشار داد و بعد از آن چند ضربه چاقو به او زد. آن شب نتوانستم مادرم را نجات دهم و امشب نيز برادرم را از دست دادم.
با اين توضيحات، متهم توسط مأموران پليس آگاهي تحت بازجويي قرار گرفت و با قبول جرمش اما اقرارهاي متفاوتي در مورد انگيزه قتل داشت. او يكبار توهم به خاطر مصرف مواد را مطرح كرد و در مرحله ديگري گفته بود، فكر ميكردم پسرم ميخواهد براي انتقام مرا بكشد. تا اينكه در مرحله آخر از اذيت و آزارهاي مادرش از سوي پسرش توضيح داد و گفت به همين خاطر تحت فشار بودم و او را كشتم.
پرونده بعد از تحقيقات از چندين شاهد و بررسيهاي لازم تكميل و به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي قربانزاده فرستاده شد. متهم روز گذشته به دادگاه اعزام و بعد از اعلام رسميت جلسه، كيفرخواست از سوي نماينده دادستان قرائت شد.
سپس دختر متهم _تنها اوليايدم پرونده – در جايگاه قرار گرفت و براي اعلام آدرس محل سكونتش گفت: پدرم بعد از قتل مادرم با پرداخت ديه و تحمل چهار سال حبس آزاد شد و 9 ماه بعد از آزادي دوباره مرتكب قتل برادرم شد. ميترسم اين بار نيز بعد از آزادي سراغم بيايد و مرا هم به قتل برساند. او با توجه به قانون و اينكه قصاص براي پدر امكان ندارد، اعلام پرداخت ديه كرد.
سپس متهم در حاليكه به شدت اشك ميريخت، گفت: پسرم برايم عزيزترين بود و دنياي من بود. سپس با تأييد توضيحات نحوه قتل از سوي دخترش، در خصوص انگيزه قتل گفت: اين اتفاق تلخ عقبه چندساله دارد. وقتي همسرم را به خاطر مسائل اخلاقي به قتل رساندم، پسرم دچار مشكلات رواني شد و در حال درمان بود. ما با مادرم زندگي ميكرديم و او توانايي حركت نداشت. پسرم به خاطر بيمارياش عصاي او را ميگرفت و به سر و صورت مادرم ميزد و او را اذيت ميكرد. از طرفي فكر ميكردم پسرم ميخواهد مرا به خاطر قتل همسرم بكشد. همچنين به خاطر بيماري و درد شديد كمرم ترياك ميكشيدم و چندسال آخر شيشه مصرف ميكردم. اين عوامل باعث شد تا آن شب در حاليكه پسرم كنارم خوابيده بود، او را به قتل برسانم. حالا هيچ دفاعي ندارم و شرمندهام كه نتوانستم پدر خوبي براي بچههايم باشم. در پايان هيئت قضايي وارد شد.