اعضاي يك شبكه سرقت كه با طعمه قرار دادن دختري جوان يا در پوشش مسافربر دست به زورگيري و اخاذي ميزدند، بازداشت شدند.
به گزارش جوان، چندي قبل مرد جواني سراسيمه به اداره پليس رفت و از سهمرد و يك دختر جوان به اتهام زورگيري شكايت كرد.
شاكي در توضيح ماجرا گفت: حوالي ميدان نوبنياد منتظر تاكسي بودم كه خودروي پژو يشمي رنگي كنارم توقف كرد. راننده پسري جوان بود. در صندلي جلو هم دختر جواني و در صندلي عقب هم دو مرد به عنوان مسافر نشسته بودند. بعد از گفتن مقصد سوار شدم. راننده هنوز مسافت زيادي طي نكرده بود كه يكي از مردان مسافر چاقويي زير گلويم گذاشت و تهديد كرد هيچ حركتي نكنم.
آنها سر مرا به زير صندلي بردند و مرا به شدت كتك زدند. مردان خشن پولها، كارت عابرم و رمزش را به زور از من گرفتند. پس از اين خودرو را متوقف كردند و با كارت من از مغازهاي حدود 15 ميليون تومان خريد كردند. زورگيران سهساعت مرا داخل خودرو نگه داشتند و بعد در يكي از خيابانهاي خلوت به پايين انداختند.
با طرح اين شكايت پرونده به دستور قاضي علي وسيله ايرد موسي، بازپرس شعبه پنجم دادسراي ناحيه 34 براي رسيدگي در اختيار تيمي از كارآگاهان پليسآگاهي قرار گرفت.
تحقيقات پليس نشان داد، زورگيران با كارت شاكي از مغازه موبايل فروشي سه عدد گوشي گرانقيمت خريدهاند، كارآگاهان سپس با شكايتهاي مشابه روبهرو شدند كه همگي حكايت از آن داشت، سهپسر زورگير در تاريكي شب در اتوبانهاي شمال و شمالغرب تهران افراد مختلف را به عنوان مسافر سوار بر خودروي پرايد و 206 خود كرده، سپس دستهاي مالباختگان را با دستبند پلاستيكي بسته و پس از ربودن، آنها كارت عابربانكشان را خالي ميكنند. سردسته باند گفت: مدتي قبل با سارق سابقهداري در قهوهخانه آشنا شدم.
او مدعي بود سبكهاي جديد زورگيري بلد است كه ميتوان خيلي زود پولدار شد. قرار شد او با گرفتن مبلغي اين شيوه را به من آموزش بدهد. سارق حرفهاي چند روزي همراه ما بود، من و دو نفر از دوستانم را آموزش داد و بعد از آن ما سه نفري زورگيري ميكرديم. وي در ادامه گفت: در بعضي از سرقتها دختر مورد علاقهام با ما شركت ميكرد و از او به عنوان طعمه افرار پولدار استفاده ميكرديم. پس از اين مأموران دختر جوان را بازداشت كردند. دختر جوان صبح ديروز براي بازجويي به دادسرا منتقل شد. وي در بازجوييها مدعي شد كه يك روز با سارقان خشن همكاري كرده است.
چند سال داري؟
تازه 18 ساله شدهام.
چقدر درس خواندهاي؟
رشته معماري قبول شدم، اما به دلايلي فعلاً به دانشگاه نرفتم.
چهشد كه عضو باند زورگيران شدي؟
گريه ميكند.
چرا گريه ميكني؟
از ترس.
از زندان ميترسي؟
هم از زندان و هم از زورگيران.
نگفتي چطور عضو اين باند شدي؟
دو سال قبل پسر جواني به نام سيروس كه بچه محل ما است، از من خواستگاري كرد. خانوادهام به او جواب رد دادند، اما او دست بردار نبود. او هميشه داخل خيابان و پارك خودش را به من نزديك ميكرد و مدعي بود، عاشق من است. در نهايت او مرا فريب داد و من هم عاشق او شدم. مدتي بعد فهميدم كه او سارق حرفهاي است و به همين خاطر تصميم گرفتم از او جدا شوم، اما او هميشه مرا تهديد ميكرد و حتي يك بار هم مرا به شدت كتك زد.
يعني سيروس شما را وارد باند زورگيران كرد؟
بله. او پيشنهاد داد با آنها همكاري كنم و من قبول نكردم كه مرا كتك زد. بعد از اينكه مرا كتك زد باز هم قبول نكردم، اما سيروس مرا تهديد كرد كه عكسهاي خصوصيام را در محله پخش ميكند. باز هم قبول نكردم تا اينكه يكبار به در خانه ما آمد و با داد و فرياد به همه گفت با من دوست است. آن روز خانوادهام مرا به شدت كتك زدند. چند روز بعد دوباره سيروس به سراغم آمد و مرا تهديد كرد كه از ترس قبول كردم.
شما در اين باند چه نقشي داشتي؟
آنها براي خفتگيري از افراد پولدار، مرا به عنوان طعمه استفاده ميكردند.
چند روز با آنها بودي؟
من يك روز فقط با آنها همكاري كردم. آن روز من سوار خودروي لكسوسي شدم كه راننده آن مرد جواني بود. وقتي او با خودرو وارد پاركينگ خانهاش شد، سيروس و دوستانش وارد پاركينگ شدند و او را به شدت كتك زدند و بعد هم خفتگيري كردند.
شما همين يك مورد با آنها بودي؟
نه. همان روز مرد ميانسالي را به عنوان مسافر سوار كرديم كه بعد از زورگيري با كارتش دو دستگاه موبايل آيفون و يك دستگاه موبايل سامسونگ خريديم و بعد از آن ديگر من با آنها نرفتم.
من از آنها پولي نگرفتم.
حرف آخر؟
كاش با سيروس دوست نميشدم.