بازپرس جنايي پايتخت به پليس اينترپل فرمان داد عاملان قتل دو زن ايراني كه در جريان پروندههاي جداگانه در كشور آلمان به قتل رسيدهاند، به ايران مسترد شوند. يكي از متهمان به قتل همسر و ديگري به قتل مادرش اعتراف كرده است.
به گزارش جوان، اولين پرونده سال 84 در يكي از شهرهاي آلمان تشكيل شد. روز حادثه به مأموران پليس خبر رسيد كه زني ايراني به ضرب چاقوي مردي ناشناس به قتل رسيده است. تحقيقات نشان داد اين زن در مسير رفتن به محل كارش بوده كه مردي از پشت درخت بيرون آمده و او را از پشت سر با چاقو هدف قرار داده و گريخته است.
مأموران پليس بعد از شناسايي هويت زن ايراني متوجه شدند كه وي از مدتي قبل با شوهرش كه او هم مردي ايراني است، اختلاف داشته است. زن جوان كه به شدت از سوي شوهرش هدف ضرب و جرح قرار ميگرفت با مراجعه به دادگاه عليه وي طرح شكايت كرده بود. دادگاه با بررسي حرفهاي زن جوان، شوهر وي را ملزم كرده بود تا كيلومترها حق نزديكشدن به خانه همسرش را ندارد.
بعد از به دست آمدن اين اطلاعات بود كه شوهر وي به عنوان مظنون تحت تعقيب پليس قرار گرفت و بازداشت شد. متهم در جريان تحقيقات پليس به جرمش اعتراف كرد و بعد از محاكمه به حبس محكوم شد. با گذشت 12 سال از وقوع حادثه، خانواده مقتول با مراجعه به شعبه ششم دادسراي امور جنايي از قاضي مدير روستا درخواست كردند متهم پرونده به ايران مسترد شود. قاضي مدير روستا بعد از بررسي به پليس اينترپل فرمان داد متهم براي محاكمه مطابق قوانين ايران به كشور مسترد شود تا محاكمه و مجازات شود.
قتل مادر بيمار
در جريان دومين پرونده مردي ايراني متهم است با همدستي همسرش مادر بيمار خود را در شهر هامبورگ آلمان به قتل رسانده است. خردادماه امسال بود كه زن جواني وارد دادسراي امور جنايي شد و از بازپرس درخواست كمك كرد. او گفت برادرم 20 سال قبل براي كار راهي شهر هامبورگ در كشور آلمان شد و از آن زمان در همان شهر زندگي ميكند. من و مادر 64 سالهام در تهران و خواهر ديگرم هم در شهر دبي زندگي ميكند. مدتي قبل بود كه برادرم به ما خبر داد كه با زني ايراني در آن شهر ازدواج كرده است. او گفت همسرش از او بزرگتر و صاحب سه فرزند از شوهر اولش است كه همراه او زندگي ميكنند.
زن جوان ادامه داد: مدتي كه گذشت برادرم جزئيات بيشتري از زندگي تازهاش را برايم شرح داد. از حرفهايش متوجه شدم كه همسرش زني سختگير است و برادرم به شدت از او ميترسد. از طرف ديگر مادرم وقتي از ازدواج برادرم با خبر شد، اصرار داشت كه عروسش را ببيند. وقتي با اصرارهاي مادرم مواجه شدم از برادرم خواستم همراه همسرش به دبي بيايد تا مادرم بتواند به آرزويش كه ديدن عروسش است، برسد. همسر برادرم وقتي از خواسته مادرم با خبر شد، دعواي سختي به راه انداخت و گفت كه حاضر به ديدن مادرم نيست. با اين حال ما ماجرا را براي مادرمان شرح دادیم و خواستيم از ديدن عروسش صرف نظر كند، اما او قبول نكرد و گفت انگيزه اصلياش ديدن برادرم است.
وقتي مادرم روي حرفش پافشاري كرد، برايش بليت هامبورگ تهيه و او را راهي كشور آلمان كردم و از برادرم خواستم به استقبال مادر برود كه قبول كرد. بعد از آن با مادرم تلفني حرف زدم. هنوز مدت زيادي از رفتن او نگذشته بود كه مادرم به من گفت عروسش او را اذيت ميكند. او در تماسهاي بعدي هم همين حرفها را تكرار كرد تا اينكه آخرينبار گفت برادرم برايش خانهاي اجاره و پرستاري خانگي هم برايش استخدام كرده است. بعد از آن هر چه با مادر و برادرم تماس گرفتم، ديگر جواب ندادند تا اينكه برادرم از طريق واتساپ به من خبر داد كه مادرم به قتل رسيده است. وقتي در اين باره تحقيق كردم، متوجه شدم پرستار خانگي جسد او را در خانه كشف كرده است.
گزارش پليس هم حكايت از اين داشت كه مادرم به قتل رسيده است. پليس هامبورگ بعد از تحقيق، برادرم و همسر او را به اتهام قتل عمد بازداشت كرده است. حالا هم از شما درخواست ميكنم برادرم و همسرش را به ايران منتقل كنيد. بعد از ثبت حرفهاي زن جوان، بازپرس دستور لازم را به پليس اينترپل براي استرداد دو متهم به كشور صادر كرد.