مرد محكوم به قصاص كه متهم است يكماه بعد از جدايي همسرش، پدر و برادر خود را به قتل رساندهاست، 11سال پس از ارتكاب جرم بار ديگر به ميز محاكمه بازگشت.
به گزارش جوان، متهم 56 ساله كه لقمان نام دارد، از سال85 در بازداشت به سر ميبرد. شب حادثه مأموران پليس در حال گشتزني در يكي از خيابانهاي تهران به مردي ميانسال كه در حال فرار بود، مظنون شده و او را دستگير كردند. لباسهاي خوني مرد ميانسال و چهره وحشت زده او حكايت از اين داشت كه رازي را در سينه پنهان كرده است. اين مرد وقتي مورد تحقيق قرار گرفت، گفت كه لحظاتي قبل پدر و برادرش را در خانه به قتل رسانده است.
با نشانيهايي كه متهم در اختيار پليس گذاشت مأموران قدم به قتلگاه گذاشتند و با اجساد خونين پدر و برادر متهم مواجه شدند. لقمان وقتي از سوي بازپرس مورد تحقيق قرار گرفت، جزئيات قتل را شرح داد. او گفت: يكماه قبل بود كه به خاطر اختلاف با همسرم از او جدا شدم.
از چند روز قبل يكي از اوراق دادگاه طلاق را گم كرده بودم. هر جا كه به دنبال آن گشتم پيدايش نكردم. يادم آمد كه آخرين بار برگه را لاي كتابي در كتابخانه پدرم گذاشتم. خودم را به كتابخانه رساندم و كتاب مورد نظر را ورق زدم، اما از برگه خبري نبود. همان لحظه متوجه شدم كه منصور، برادرم دارد من را زيرچشمي نگاه ميكند. ماجرا را برايش توضيح دادم و براي پيدا كردن آن برگه درخواست كمك كردم، اما گفت كه از ماجرا خبر ندارد. احتمال دادم كه برگه به دست او افتاده است و قصد اذيت كردنم را دارد. چند روزي به همين منوال گذشت و رفتار برادرم باعث آزارم شده بود تا اينكه تصميم به انتقام از او گرفتم. شب حادثه وقتي پدر و برادرم به خواب رفتند، چكشي برداشتم و بالاي سر برادرم رفتم. وقتي مطمئن شدم كه در خواب عميق است با چكش به سرش كوبيدم كه وحشتزده از خواب پريد. بعد ضربات بعدي را وارد كردم. از صداي فرياد برادرم بود كه پدرم از خواب پريد و خودش را رساند. اگر او زنده ميماند ماجرا بر ملا ميشد، به خاطر همين پدرم را هم با ضربات چكش به قتل رساندم و از خانه فرار كردم. در حال فرار بودم كه مأموران گشت پليس من را بازداشت كردند.
بعد از اعتراف متهم، او به محل حادثه بازگشت و صحنه جرم را بازسازي كرد. با كامل شدن بررسيها بازپرس، لقمان را به اتهام دو فقره قتل عمد مجرم شناخت و كيفرخواست را عليه وي صادر كرد.
لقمان در جلسه رسيدگي به پرونده كه در شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران بررسي شد، بار ديگر جزئيات حادثه را شرح داد و درخواست گذشت كرد. اوليايدم، اما همگي به جز عموي بزرگ خانواده از لقمان اعلام گذشت كردند. عموي متهم گفت كه خواستهاي جز قصاص برادرزادهاش ندارد.
پرونده بعد از تأييد در ديوان عالي كشور به شعبه اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد و متهم در آستانه قصاص قرار گرفت. لقمان در حالي كه در پرتگاه مرگ و زندگي قرار گرفتهبود، با ارسال لايحهاي به دادگاه رسيدگي كننده درخواست كرد مطابق ماده 429 قانون مجازات اسلامي وضعيت او را معين كنند.
براساس اين ماده از قانون در مواردي كه «محكومٌبه» قصاص در زندان باشد و صاحب حق قصاص بدون عذر موجه متهم را در وضعيت نامعين رها كند، دادگاه به اوليايدم فرصت ميدهد در مدت معين نسبت به گذشت مصالحه يا اجراي قصاص اقدام كند و در صورت اقدام نكردن، دادگاه ميتواند متهم را تا زمان تعيين تكليف با قرار وثيقه آزاد كند.
بعد از موافقت دادگاه با درخواست لقمان، متهم روز گذشته از زندان به دادگاه منتقل شد و بار ديگر ماجرا را شرح داد. او به قاضي زالي گفت: من اشتباه كرده بودم كه فكر ميكردم برادرم يكي از اوراق دادگاه را برداشتهاست.
بعد از حادثه وقتي مأموران بررسي صحنه جرم، خانه را جستوجو كردند آن برگه را زير ميز مطالعه در محل پيدا كردند. حالا هم درخواست ميكنم تا من را آزاد كنيد تا شايد بتوانم رضايت عموي بزرگم را جلب كنم. هيئت قضايي بعد از آخرين دفاع متهم وارد شور شد.