الهه فراهانی:وقتی اجساد غرق درخون استاد دانشگاه و همسر و فرزندش در آپارتمانشان در منطقه قلهک پیدا شد، کسی از پشتپرده این جنایت خبر نداشت.
به گزارش همشهری، ساعاتي بعد اما با پيداشدن جسد پدر و مادر او در دفتر كارش در پاسداران معلوم شد كه همه اين جنايات توسط استاد 40ساله صورت گرفته است.شامگاه دوشنبه، مأموران كلانتري 124قلهك بهدنبال تماس زني جوان خود را به ساختمان شماره6 در خيابان يخچال، خيابان فكوريان رساندند.
در آپارتمان طبقه دوم، اجساد غرق درخون يك زن و مرد به همراه پسربچه 11سالهشان به چشم ميخورد كه همگي با ضربات چاقو كشته شده بودند.ماموران با ديدن اين صحنه، ماجرا را به قاضي دشتبان كشيك جنايي پايتخت خبر دادند و طولي نكشيد كه بازپرس جنايي به همراه تيمي از كارآگاهان آگاهي و تشخيص هويت راهي محل جنايت شدند. جسد مردي 40ساله به نام پژمان و همسر 37سالهاش به نام مينو در اتاق خواب و جسد پسر 11ساله آنها به نام پارسا در حمام افتاده بود.
شواهد اوليه ازجمله قفلبودن در آپارتمان از داخل و وجود كليد روي در و همچنين نحوه جنايت اين فرضيه را مطرح كرد كه پدرخانواده پس از قتل همسر و پسرش، با چاقو ضربهاي به گردنش زده و خودكشي كرده است.كسي كه ماجرا را به پليس خبر داده بود، خواهر مينو (يكي از مقتولان) بود.
او گفت: قرار بود امشب (دوشنبهشب) مادرم از اروپا به ايران برگردد و از روز قبل با خواهرم قرار داشتيم كه با هم به فرودگاه برويم اما از حدود ساعت 2بعدازظهر هرچه با مينو تماس گرفتم، جواب نداد. حتي به موبايل شوهرش و پسرشان زنگ زدم اما جواب ندادند. حدود ساعت 20:30 بود كه به خانه خواهرم آمدم اما كسي در را باز نكرد.
خودروهاي مينو و پژمان هردو در پاركينگ ساختمان بود و همين باعث شد كه بيشتر نگران شوم. يكي از همسايهها در را باز كرد و وارد ساختمان شدم و خودم را به آپارتمان آنها رساندم. ناگهان چشمم به آثارخون روي نردههاي حفاظ افتاد و هراسان بهدنبال كليدساز رفتم. با كمك او در را باز كرديم و به محض ورود به خانه با صحنه هولناكي روبهرو شدم. وي گفت: خواهرم و شوهرش مدتي بود كه با هم اختلاف شديد داشتند به حدي كه خواهرم در دادگاه درخواست طلاق داده بود اما فكر نميكردم كه ماجرا به اينجا ختم شود.
كشف 2جنايت ديگركارآگاهان تجسس در بررسي محل جنايت، با چند ساك مسافرتي روبهرو شدند كه نشان ميداد پژمان و مينو مهمان داشتهاند. در بررسيهاي بيشتر مشخص شد كه مهمانهاي آنها پدر و مادر پژمان بودند كه از كرمان به خانه آنها آمده بودند. حتي سوغاتيهاي آنها هم روي ميز بود اما آنچه بيشتر ماجرا را مرموز ميكرد، اين بود كه خبري از پدر و مادر وي نبود.
كارآگاهان چندين بار با تلفن همراه آنها تماس گرفتند اما پاسخگو نبودند. كارآگاهان در ادامه به پاركينگ ساختمان رفتند و در بازرسي خودروي لندكروزر پژمان، متوجه لكههاي خون شدند. ماموران حدس ميزدند كه پژمان بلايي سر مادر و پدرش آورده است. تيم جنايي در ادامه تحقيقات پيبرد كه پژمان فوقليسانس معماري داشته و استاد دانشگاه بوده است. علاوه بر اين، او يك شركت خصوصي در خيابان پاسداران داشت و به همين دليل مأموران راهي دفتر شركت شدند.
صبح ديروز و درحاليكه هوا روشن شده بود، تيم تحقيق موفق به شناسايي محل دفتر شد. با دستور دكتر محمد شهرياري، سرپرست دادسراي جنايي تهران كارآگاهان جنايي به همراه قاضي ويژه قتل وارد دفتر شركت شده و در آنجا با اجساد پدر و مادر پژمان روبهرو شدند. جسد پدر68ساله در اتاق و جسد مادر 65ساله در سالن دفتر افتاده بود.
يكي از ساكنان اين ساختمان به خبرنگار همشهري كه لحظاتي پس از پيدا شدن اجساد در محل حاضر شده بود، گفت: يك سال و 2ماه پيش پژمان اين دفتر را اجاره كرد و به ما گفته بود شركت بازرگاني دارد. اما گاهي ميديدم كه افرادي با دوربين و تجهيزات به داخل شركت رفتوآمد ميكردند و بهنظر ميرسيد در كار تبليغات هم فعاليت دارد. وي ادامه داد:
وقتي تصاوير دوربينهاي مداربسته را رصد كرديم متوجه شديم كه ساعت 9صبح پژمان به همراه پدر و مادرش وارد پاركينگ ساختمان شده بودند. او ابتدا به همراه پدرش سوار آسانسور شد و به دفتر شركتش رفت. دقايقي بعد درحاليكه هراسان بود و آثار خون روي دستانش وجود داشت، مجددا به پاركينگ بازگشت و اينبار به همراه مادرش وارد شركت شد. بعد از چند دقيقه هم دوباره به پاركينگ برگشت و سوار ماشينش از ساختمان خارج شد. ظاهرا او ابتدا پدر و مادرش را به قتل رسانده و بعد به خانهاش برگشته و همسر و فرزندش را كشته و در نهايت خودكشي كرده است.
اختلاف خانوادگي يا ورشكستگيخبرنگار همشهري پس از پرسوجو از همسايهها، راهي محل جنايت دوم شد؛ ساختمان صبا در منطقه قلهك. همسايهها ميگفتند روز حادثه كوچكترين سر و صدايي از داخل خانه زوج جوان نشنيده بودند. يكي از همسايهها گفت: همسر پژمان وكيل دادگستري بود و خودش استاد دانشگاه. حدود 5يا 6ماهي ميشد كه به اين خانه آمده و مستأجر بودند اما در اين مدت ما چيزي از آنها نديديم.
حتي پس از جنايت شنيديم كه مرد جوان با همسرش اختلاف داشته اما با وجود اين هيچ وقت صداي دعوا و درگيري از داخل خانه آنها نشنيديم. وي ادامه داد: يكي از بستگان مرد جوان ميگفت پژمان مدتي قبل ورشكسته شده و براي همين حال روحي خوبي نداشت و شايد به اين دليل دست به جنايت زده است. اما اسرار جنايت را كسي جز قاتل نميدانست كه او هم به زندگي خودش پايان داد.