نوجوان نخبه كه به هواخواهي مادرش مرتكب قتل شده بود پاي ميز محاكمه ايستاد.
به
گزارش جوان، پانزدهم مردادماه سال ۹۵، مأموران پليس از قتل مرد 32سالهاي
به نام فرشاد در رباطكريم باخبر و راهي محل شدند. شواهد نشان ميداد مرد
جوان در درگيري با پسر نوجوان كشته شده است.
با
انتقال جسد به پزشكي قانوني مأموران تحقيقات خود را در اين زمينه آغاز
كردند و توانستند عامل قتل، نوجوان 18 سالهاي به نام نويد كه يكي از
نخبههاي المپياد رياضي بود را بازداشت كنند. متهم در بازجوييها با قبول
اتهامش گفت: «فرشاد را به خاطر مزاحمتهايي كه براي مادرم ايجاد ميكرد،
كشتم.»
بعد از اقرارهاي متهم و بازسازي صحنه جرم نويد روانه زندان
شد و پرونده به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي
بابايي و مستشار توليت فرستاده شد. او در اولين جلسه محاكمه بعد از درخواست
قصاص از سوي اوليايدم، در حاليكه از كانون به دادگاه اعزام شده بود در
دفاع از خود گفت: «بعد از جدايي پدر و مادرم، همراه مادرم در رباطكريم
زندگي ميكردم. مدتي بود متوجه مزاحمتهاي مرد غريبهاي شده بودم. پيگير
موضوع بودم تا اينكه فهميدم فرشاد قصد دارد با مزاحمتهايش مادرم را وادار
كند تا با او در ارتباط باشد. چند بار با او صحبت كردم، اما طفره ميرفت و
ميگفت قصد ازدواج دارد و ميخواهد به خواستگاري بيايد. وقتي فهميدم مادرم
راضي به ازدواج با او نيست با هم به كلانتري رفتيم و از مقتول شكايت كرديم،
اما او دست بردار نبود و هر جا مادرم را ميديد مزاحم ميشد.»
متهم
در خصوص قتل گفت: «شبي براي جشن تولد پدرم به اسلامشهر رفته بودم كه فرشاد
تماس گرفت و تهديد كرد تا شكايتم را پس بگيرم. مكالمه تلفني ما به مشاجره
كشيد و او ناسزا گفت و سپس خواست يك ميليون به او بدهم تا دست از سر مادرم
بردارد! حرفهايش مرا به شدت عصباني كرد و در آخر با هم قرار گذاشتيم تا
حضوري صحبت كنيم. اين گذشت و نيمههاي شب از اسلامشهر به خانه برگشتم.
مقتول دوباره تماس گرفت و از آنجائيكه ميدانستم او مرد شروري است كارد
آشپزخانه را همراهم برداشتم و سر قرار كه در فاصله 100 متري خانهمان بود،
رفتم.
مقتول پشت بوتهها پنهان شده بود كه ناگهان
با ديدنم حمله كرد و با هم گلاويز شديم. در همان لحظه مادرم رسيد و خواست
تا به خانه برگردم. وقتي مادرم را در حالت پريشاني ديدم ميخواستم به خانه
بروم كه فرشاد آجري را به طرفم پرتاب كرد. فكر كردم قصد چاقوكشي دارد كه
براي دفاع از خودم چاقو را از جيبم درآوردم كه ناگهان پايم پيچ خورد و روي
زمين افتادم. اصلاً متوجه نشدم چطور چاقو به شكم فرشاد برخورد كرد.»
متهم
در حاليكه سرش را پايين انداخته بود، گفت: «باور كنيد قصد درگيري و كشتن
او را نداشتم، اما مقتول با حرفهايش مرا تحريك كرد و من هم از روي تعصبي
كه به مادرم داشتم مرتكب چنين اشتباهي شدم.»
بعد از
آخرين دفاع، وكيل متهم از هيئت قضايي خواست تا مطابق ماده۹۱ قانون مجازات
اسلامي جديد كه براي محكومان زير 18 سال امتيازي ويژه قائل شده است او را
از قصاص تبرئه كنند.
در پايان هيئت قضايي وارد شور شد.