زن جواني كه در جريان مرگ برادر معتادش مقصر شناخته شده است با اعلام گذشت مادرش از جنبه عمومي جرم محاكمه ميشود.
به گزارش جوان، صبح روز نهمتيرماه سال 1391 كاركنان بيمارستان الغدير مرگ مشكوك مرد ميانسالي را به مأموران پليس خبر دادند. لحظاتي بعد تيمي از مأموران كلانتري 136 فرجام راهي بيمارستان شده و با جسد مرد 45سالهاي به نام يعقوب روبهرو شدند كه با اصابت جسم نوك تيزي به شكمش به كام مرگ رفته بود. پس از تأييد خبر بازپرس ويژه قتل تهران با حضور در محل به تحقيق پرداخت. نخستين تحقيقات نشان داد مرد فوت شده ساعتي قبل در حالي كه از ناحيه شكم زخمي شده بود به بيمارستان منتقل ميشود كه براثر شدت خونريزي فوت ميكند.
مادر يعقوب گفت: پسرم معتاد به مواد مخدر بود و هر وقت بيپول ميشد به سراغ من ميآمد و براي گرفتن پول با من درگير ميشد. او به هر حال با زور و درگيري پول مواد را از من ميگرفت. روز حادثه من و دخترم داخل خانه بوديم كه او مثل هميشه وارد خانه شد و از من خواست به او پول بدهم. وقتي گفتم پول ندارم شروع به داد و فرياد و فحاشي كرد و بعد هم با من درگير شد كه دخترم او را صدا زد تا به او پول بدهد، اما او به دخترم حمله كرد كه ناگهان پايش لغزيد و روي ميز عسلي افتاد و شيشه ميز به شكمش رفت. خون همه خانه را فراگرفت و من و دخترم او را بلافاصله به بيمارستان رسانديم كه متأسفانه فوت كرد.
خواهر ميانسال مرد فوت شده هم در بازجوييها حرفهاي مادرش را تكرار كرد و مدعي شد كه برادرش تعادلش را از دست داده و روي ميز عسلي افتاده و شيشه ميز به شكمش رفته است. در حالي كه بررسيها حكايت از اين داشت فردي در مرگ مرد ميانسال دخالت نداشته، پرونده وي براي بررسي و رأي نهايي به دادگاه كيفري يك استان فرستاده شد.
هيئت قضايي پس از بررسي پرونده و مطابقت آن با گزارش پزشكي قانوني به تحقيقات پرونده ايراد گرفت و اعلام كرد طبق گزارش پزشكي قانوني و نحوه اصابت جسم نوك تيز احتمال دست داشتن فردي در مرگ مرد ميانسال وجود دارد.
به همين دليل دادگاه پرونده را براي بررسي و تحقيقات بيشتر دوباره به دادسراي امور جنايي ارجاع داد. پس از اين پرونده به دستور بازپرس دادسراي امور جنايي وارد مرحله تازهاي شد و تيمي از كارآگاهان اداره دهم دوباره تحقيقات فني خود را آغاز كردند. كارآگاهان در نخستين گام پس از تحقيقات ميداني به خواهر يعقوب مظنون شدند و وي را بازداشت كردند. متهم در بازجوييها ابتدا حرفهاي گذشته خود را تكرار كرد و مدعي شد در قتل برادرش نقشي نداشته است، اما در بازجوييها تخصصي اعتراف كرد كه روز حادثه برادرش را هل داده و او روي ميزي عسلي افتاده است.
متهم گفت: برادرم معتاد بود و هميشه به ما زور ميگفت و با داد و فرياد و درگيري از ما پول ميگرفت. ما از ترس آبرو مجبور بوديم به او پول بدهيم تا صداي درگيري ما به گوش همسايهها نرسد. آن روز برادرم براي گرفتن پول مواد به خانه آمد و با مادرم درگير شد. ابتدا تصميم داشتم به او پول بدهم، اما وقتي صدايش را بلند كرد به او اعتراض كردم كه ناگهان به من حمله كرد. او قصد داشت من و مادرم را كتك بزند كه او را با دست هل دادم. برادرم تعادلش را از دست داد و روي ميز عسلي افتاد و شيشه آن شكست و به شكمش فرو رفت.
بدين ترتيب قاضي پرونده زن ميانسال را به اتهام قتل عمد برادرش تفهيم اتهام كرد. صبح ديروز مادر مقتول به دادسراي امور جنايي آمد و اعلام كرد دخترش را ميبخشد.
وي گفت: من تنها اوليايدم پسرم هستم. در حادثهاي ناخواسته پسرم را از دست دادم و الان هم دخترم متهم به قتل است، اما من نميخواهم دخترم را از دست بدهم. به همين دليل او را ميبخشم. بنابراين با اعلام گذشت اوليايدم، متهم به زودي از جنبه عمومي جرم در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه ميشود.