دانشجوی دکتری که بیکار شده بود، برای تأمین هزینه دانشگاه قدم به دنیای سارقان گذاشت. او و همدستانش با دستبرد به خانهها و سرقت طلا و دلار، میلیاردها تومان پول به جیب زدند اما در نهایت گیر افتادند.
به گزارش همشهری، چند وقت پیش یک استاد دانشگاه که ساکن شمال تهران است، به اداره پلیس رفت و مدعی شد که سارقان به خانهاش دستبرد زدهاند. وی گفت: وقتی همراه خانوادهام از مسافرت برگشتیم با خانهای به هم ریخته روبهرو شدیم. قفل پنجره تخریب شده بود و نشان میداد که دزدان از این طریق وارد خانه شدهاند. آنها 45سکه طلا، گردنبند طلا، 50هزار یورو به همراه 10هزار دلار و 5میلیون تومان پول نقدی که در خانهام بود را به سرقت بردند.
سرقتهای سریالی
با این شکایت پروندهای در این خصوص تشکیل شد و با دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، گروهی از کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی دزدان شروع کردند. درحالیکه بررسیها ادامه داشت، شکایت دیگری پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد دزدان به خانه فردی در شمال تهران دستبرد زده و گاوصندوقی از آنجا سرقت کردهاند.
به گفته شاکی ارزش طلا و جواهرات و ارزی که داخل گاوصندوق بوده، 2میلیاردتومان بوده است. ماجرا به شکایت این دو نفر ختم نشد چراکه در مدتی کوتاه دهها نفر دیگر به اداره پلیس رفتند و خبر از سرقت خانههایشان در شمال و شمال شرق تهران دادند. یکی از آنها میگفت که دزدان قصد داشتند وی را به قتل برسانند. وی گفت: وقتی سوار بر ماشینم بودم و به مقابل پارکینگ خانه رسیدم، ریموت خانهام را زدم و وارد ساختمان شدم.
ناگهان مردی که بهنظر میرسید پشت سر من وارد پارکینگ شده به شیشه زد که آن را پایین دادم تا ببینم چه اتفاقی رخ داده است. مرد ناشناس سراغ مردی را گرفت که گفتم ساکن مجتمع نیست. همان لحظه به سمتم هجوم آورد و با دستش گردنم را گرفت. میخواست خفهام کند و کلیدهای خانهام را به سرقت ببرد که خوشبختانه همان لحظه یکی از همسایهها رسید و فرشته نجاتم شد.
اگر او نمیرسید، قطعا مرد ناشناس مرا به قتل میرساند تا کلید خانهام را سرقت کند. او به محض اینکه دید همسایهمان رسیده است، پا به فرار گذاشت. شاهدان دیده بودند که مرد ناشناس، سوار بر پرایدی شده و به همراه همدستانش فرار کرده است.
بررسیها ادامه داشت تا اینکه مشخص شد سارقان در یک شب به چند آپارتمان در برجی دستبرد زدهاند. درست زمانی که ساکنان آن در خانه نبودهاند با تخریب قفل در وارد آپارتمانها شده و اموال قیمتی بین 15تا 100میلیون تومان را سرقت کرده بودند.
دستگیری پیش از چهلمین سرقت
هنوز هیچ ردی از متهمان در دست نبود و تنها سرنخ تصاویر آنها بود که از طریق دوربینهای مداربسته ساختمانهای محل سرقت ثبت شده بود که آن هم خیلی واضح نبود. با این وجود بررسیها ادامه داشت تا اینکه ساعت 18:30هفدهم دیماه امسال مأموران کلانتری 124قلهک هنگام گشتزنی به یک خودروی پراید با 3سرنشین مشکوک شدند و به راننده دستور ایست دادند اما او توجهی به اخطار پلیس نکرد و پا به فرار گذاشت.
عملیات تعقیب و گریز ادامه داشت تا اینکه در نهایت خودروی متهمان متوقف شد و 3نفر از سرنشینان آن بازداشت شدند. در بازرسی از خودروی آنها آچار، پیچ گوشتی، اره و 3قبضه چاقو کشف شد. آنها اعتراف کردند که خانهای را شناسایی کرده و قرار بود برای سرقت بروند اما در بین راه مأموران گشت پلیس به آنها مشکوک شده و گیر افتادند. با راهنمایی آنها 2عضو دیگر این باند 5نفره نیز دستگیر شدند و به 39فقره سرقت منازل در شمال، شمال شرق و شرق تهران اقرار کردند اما پیش از چهلمین سرقت به دام افتادند.
اعتراف به سرقت
متهمان این باند 5نفر هستند. یکی از آنها راننده اینترنتی است که نقش راننده گروه را بهعهده داشت. زاغ زن و نگهبان گروه هم یک جوان تحصیلکرده بود. او دانشجوی دکترای زمینشناسی بود که بهخاطر تأمین هزینه دانشگاه وارد گروه خلافکاران شده بود. 3نفر دیگر هم نقش تخریب پنجره و درهای ورودی را داشتند و سرقتها را انجام میدادند. شگردشان این بود که پس از شناسایی خانهها، زنگ را میزدند،
اگر کسی نبود با تخریب در و پنجرهها وارد میشدند و دست به سرقت پول، طلا و دلار میزدند. دانشجوی دکتری که عضو این گروه بود، در تحقیقات گفت: من در شهرستان زندگی میکردم و درس میخواندم اما بهتازگی شغلم را از دست دادم. از طرفی باید هزینه سنگین دانشگاه را میپرداختم و از سوی دیگر خرج زندگیام.
وقتی دیدم دوستانم درآمد خوبی دارند از آنها درخصوص شغلشان پرسیدم که متوجه شدم هرازگاهی به تهران میروند و دست به سرقت از خانهها میزنند. همین شد که وارد این گروه شدم و با فروش طلا و دلارهای سرقتی، میلیاردها تومان پول بهدست آوردیم که بین خودمان تقسیم کردیم.
اعضای این گروه با قرار قانونی در اختیار مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تلاش برای شناسایی مالخران ادامهدارد.