بازدید 3223
۱

براي خوشحالي پدرم قاچاق کردم

کد خبر: ۷۸۳۰۴۸
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴ 15 March 2018

پسر نوجوان كه به اتهام حمل افيون در بازداشت به سر مي‌برد در جلسه رسيدگي به پرونده گوشه‌اي از زندگي مصيبت‌بار يك خانواده معتاد را برملا كرد.

به گزارش جوان، ششم شهريور‌ماه امسال مأموران كلانتري‌132 نبرد پسر 15‌ساله‌اي به نام مجيد را هنگام حمل مواد مخدر در شرق تهران شناسايي و دستگير كردند.

مأموران در بازرسي بدني از پسرنوجوان، بسته‌اي حاوي 31گرم هروئين و 10‌گرم شيشه را كشف كردند. او در بازجويي‌ها با اقرار به جرمش گفت: «مي‌خواستم مواد را از خانه ناپدري‌ام در خيابان شوش به خانه پدرم در شرق تهران برسانم كه دستگير شدم.‌»


با اقرار متهم كيفرخواست عليه وي صادر شد و پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات به شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.

در اولين جلسه رسيدگي به پرونده كه در همان شعبه به رياست قاضي عبداللهي برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان متن كيفرخواست را قرائت كرد و سپس پسرنوجوان در شرح ماجرا گفت: «پدرم سال‌هاست به مواد‌مخدر اعتياد دارد. به همين خاطر مادرم از او طلاق گرفت و دو سالي است با مرد جواني ازدواج كرده است. متأسفانه مادرم هم گرفتار اعتياد شده بود و شش‌ماه قبل نيز به اتهام حمل مواد‌مخدر بازداشت شد و حالا هم در زندان است. در اين مدت من با ناپدري‌ام زندگي مي‌كردم. او مرد بدي نيست و شغلش كاشيكاري است. يك‌روز قبل از دستگيري پدرم مقابل در خانه‌مان آمد و بسته‌اي مشكوك به من داد. سپس از من خواست تا روز بعد بسته را مقابل در خانه‌اش ببرم و به او تحويل دهم. پدرم از اينكه من با ناپدري‌ام زندگي مي‌كردم ناراحت بود، به همين دليل براي اينكه او را خوشحال و راضي كنم پيشنهادش را قبول كردم.‌»


متهم در ادامه گفت: «صبح روز دستگيري با آنكه گواهينامه رانندگي نداشتم سوار ماشين ناپدري‌ام شدم. بين راه يكي از دوستان پدرم كه او هم معتاد است مرا ديد و سوار ماشين شد. چند دقيقه بعد بود كه مأموران پليس سد راهم شدند و مرا بازداشت كردند.‌»


متهم در آخرين دفاعش گفت: «باور كنيد فقط براي اينكه پدرم مرا مانند قبل دوست داشته باشد دست به اين كار زدم. وگرنه كارگر نصب سقف كاذب بودم و درآمد داشتم، اما اشتباه كردم و با اين كار خودم را بيشتر گرفتار كردم. يك‌خواهر هم دارم كه بعد از جدايي پدر و مادرم در شهرستان كوهدشت با مادربزرگم زندگي مي‌كند. نزديك به هفت‌ماه است كه در كانون اصلاح و تربيت هستم و حالا از قضات دادگاه تقاضاي بخشش دارم تا بعد از آزادي به خانه مادربزرگم بروم و كنار خواهرم با هم زندگي كنيم.‌» در پايان جلسه هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
آخی طفلی!آخه یک چنین پدر بی خیالی ترا هم دوست نداشته باشه چی میشه مگه؟ چقدر وابستگی داریم ما ایرانی ها!
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # انتخابات # روز دختر # نمایشگاه کتاب
وب گردی