سال هزار و سیصد و نود و شش در شرایطی به پایان رسید که در حوزه مدیریت فرهنگ، چنین به نظر میرسید رویکرد کلی اداره وضع موجود با کمترین حاشیه است و به همین دلیل، تحرک جدی و تحولِ واقعی را در سالی که پشت سر گذاشتیم، شاهد نبودیم، چون هرگونه تحرک جدی و تحول اساسی منتقدان گستردهای در پی دارد که این با رویکرد اداره کمحاشیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قابل تطبیق نیست.
به گزارش «تابناک»؛ سال هزار و سیصد و نود و شش برای اهالی فرهنگ به گونهای پیش رفت که اگر این سال و وقایعش را از تاریخ حذف کنیم، در تداوم رویدادهای این عرصه اتفاقی نمیافتد. اگر فرهنگ را همچون یک قطعه موسیقی تصور کنیم، 1396 همان لحظاتی بود که یکباره همه سازها سکوت میکنند و صدایی شنیده میشود و به همین دلیل، حذف این بخش آسیبی به پیوستگی رویدادها نمیزند!
این سکوت یا به تعبیر بهتر سکون، نتیجه سیاست اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با کمترین حاشیه است؛ رویکردی که از دوره رضا صالحی امیری، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز شد و پس از تغییرات در این وزارتخانه همچنان تداوم یافت اما مشخص نیست از کجا ریشه میگیرد. در این رویکرد، باید رویدادها با کمترین حاشیه برگزار شود و حاشیهها میتواند به توقف آن برنامه منتهی شود.
گفت و گو میان طیفهای مختلف، مهمترین استراتژی بود که از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان شده بود، اما به نظر میرسد این گفت و گوها یا تحقق نیافته و یا بیفرجام بوده، چون تقریباً همه اتفاقات گذشته تکرار شد. همچنان شماری از اجراهای سنتی در برخی شهرها که در گذشته نیز حاشیه ساز شده بود، لغو شد، ولی این اتفاق آنقدر رخ داده که دیگر حساسیت افکارعمومی نسبت به آن کاهش یافته و به همین دلیل در سالی که گذشت، انعکاس و واکنش کمتری داشت.
در حوزه معاون هنری که مدیریت موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی کشور را بر عهده دارد، انتظار میرفت با تغییر مرادخانی، یک چهره خبره برای اداره این حوزه به کار گمارده شود اما یک جوان جای او را گرفت که برای این صندلی بزرگ بود و تاکنون عمده وقت خود را صرف تغییر زیرمجموعهاش کرده است. این تغییرات بدون توجه به درخواست اهالی هنر در حوزه تئاتر رخ داد و در مقابل، مجید ملانوروزی، مدیرکل هنرهای تجسمی و سرپرست موزه هنرهای معاصر که نقدهای جدی نسبت به عملکردش مطرح بود، تغییر نکرد!
در کلیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز این رویکرد وجود داشت و معاونتی که بیشترین انتقادات از آن مطرح و بیشترین اعتراضات نسبت به آن مطرح شد، تنها بخش اصلی این وزارتخانه بود که تغییر نکرد. البته در عین حال، حکم ابقا برای این معاونت نیز صادر نشد و بدین ترتیب، با وجود گذشت دوره طولانی از عمر وزارت سیدعباس صالحی، هنوز برخی بخشها بلاتکلیف هستند و طبیعتاً در ماههای پیش روی، باید وضعیت مدیران این بخش با صدور حکم ابقا یا صدور حکم جانشینشان مشخص شود.
در عرصه کتاب با افزایش قیمت کاغذ، شرایط دشوارتر شد و به شکل محسوسی افت تیراژ و افزایش قیمت کتب را شاهد بودیم. این اتفاق طبیعتاً برای مطبوعات شدیدتر بود، چون نشریات نمیتوانند قیمتشان را از حد مشخصی بالاتر ببرند و در سالی که آگهیها نیز کاهش یافته بود، شمار چشمگیری از رسانههای کاغذی به پایان راه رسیدند، ولی در مقابل این وضعیت، هیچ راهبرد مشخصی که تغییر اساسی در این وضعیت ایجاد کند، دیده نشد.
در شرایطی که به نظر میرسید سال با همین وضعیت به پایان برسد، در واپسین روزهای سال، متن پیش نویس لایحه نظام صنفی مطبوعات منتشر شد که به نوعی شوک آخر سال بود. متن قانونی که در سال آینده قرار است به هر قیمت ممکن تصویب شود، هزینه فعالیت رسانهای را به مراتب بالاتر خواهد بود و دست اهالی رسانه را نسبت به گذشته خواهد بست و این اتفاقی نیست که مورد قبول اهالی فرهنگ باشد.
در گزارشی دیگر به ارزیابی دورنما و چالشهای فرهنگ در سال 1397 میپردازیم؛ چالشهایی که شاید اداره بیسروصدای وضع موجود را ناممکن سازد و مدیریت حوزه فرهنگ را وارد فضای متفاوتی نسبت به سال پیشین کند.