مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه عملیات مشترک مخصوص نیروهای مسلح آمریکا در فلوریدا مناظره بی سابقه و بی نظیری میان سید حسین موسویان و شاهزاده ترکی فیصل -دو تن از مقامات سابق ایران و عربستان- برگزار کرد که در ادامه می توانید متن کامل این مناظره جذاب را بخوانید.
به گزارش «تابناک» به نقل از «لوبلاگ»، در اوج تنش های میان ایران و عربستان در خاورمیانه، مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه عملیات مشترک مخصوص نیروهای مسلح آمریکا یک مناظره رودرو و کم نظیر میان دو تن از مقامات عالی رتبه سابق ایران و عربستان برگزار کرد که خواندن متن این مناظره می تواند درک مناسبی از علل و عوامل اختلاف میان ایران و عربستان در منطقه ایجاد کند. در یک طرف این مناظره، ترکی فیصل رئیس پیشین سازمان اطلاعات و سفیر پیشین عربستان در آمریکا و در طرف دیگر حسین موسویان، سخنگوی پیشین هسته ای و مسئول پیشین کمیته سیاست خارجی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی ایران شرکت داشتند.
در این مناظره دو طرف نظرات خود در مورد منطقه و روابط دو کشور را مطرح کردند. لوبلاگ به متن کامل این مناظره دسترسی پیدا کرده که در زیر خلاصه این مناظره و مطالب مهم و کلیدی مطروحه در این نشست را می خوانید.
ترکی فیصل: جغرافیای منطقه را نمی توانیم تغییر دهیم. سه اولویت ما امنیت، توسعه و نگاه به آینده است. ما باید با ائتلاف با آمریکا و کشورهای عربی و سازمان ملل، علیه تروریسم بجنگیم. ما باید حکومت قانونی یمن را به قدرت برگردانیم. در سوریه فاجعه انسانی رخ داده و جامعه جهانی کاری انجام نمی دهد تا بحران سوریه پایان دهد. ما نگران موضوع فلسطین هم هستیم.
موسویان: اختلاف اساسی ما با سعودی به اختلاف ما با آمریکا برمی گردد. از ابتدای انقلاب، آمریکا ایران را در سه زمینه: ایجاد بی ثباتی در منطقه، ترویج تروریسم و صدور انقلاب متهم نموده است. این سه موردی است که سعودیها هم مرتب علیه ایران تکرار می کنند.
ایران و عربستان هر دو خواستار ثبات هستند؛ اما در استراتژی و تاکتیک برای تأمین ثبات منطقه، اختلاف اساسی دارند. عربستان خواستار مکانیزمی است که امنیت منطقه تحت سلطه آمریکا تامین شود. ایران به دنبال ساختاری است که امنیت منطقه توسط خود کشورهای منطقه تامین شود. در مورد اتهام هژمونی ایران، به بحران قطر ـ عربستان نگاه کنید. قطر بعد از انقلاب چند دهه متحد عربستان بود، همیشه هم متحد آمریکا بوده، یک کشور سنی وهابی مذهب است و هیچ وقت هم موضوع نفوذ و دخالت ایران در این کشور مطرح نبوده. امروز قطر مدعی است که عربستان به دنبال سلطه و هژمونی و نقض حاکمیت ملی و استقلال این کشور است.
مهمترین تقابل منطقه ای عربستان و ایران هم درسوریه و عراق است. آمریکا و عربستان، اسد را دیکتاتور، حکومت وی را حکومت اقلیت دانسته، به دنبال تغییر رژیم در دمشق بوده و ایران را متهم به دخالت درسوریه می کنند. ایران معتقد است که از منظر مقررات بین الملل و سازمان ملل، دولت اسد، دولت قانونی سوریه است. ده ها هزار تروریست خارجی وارد این کشور شده و ایران هم توسط دولت قانونی سوریه برای مقابله با تروریست ها دعوت شده است. داستان عراق هم دقیقا همین طور است. این منطق آمریکا در مورد حضور در عراق نیز هست.
آمریکا حضور خود در عراق را به دلیل دعوت دولت قانونی عراق می داند و ایران هم به وسیله همین دولت عراق دعوت شده که در عراق با تروریست ها بجنگد. این را عربستان مداخله ایران در امور کشورهای عربی برای هژمونی معرفی می کند، در حالی که حضور ایران در سوریه و عراق قانونی و برای مقابله با تروریست ها و دفاع از حاکمیت ملی و امنیت و استقلال این کشورهاست.
یمن نقطه اختلاف دیگر عربستان و ایران است. ایران مخالف تجاوز نظامی عربستان به یمن است و دنیا هم پذیرفته که این تجاوز، بدترین فاجعه انسانی جهان را به وجود آورده است. عربستان ایران را به حمایت از حوثی ها متهم می کند، در حالی که حوثی ها و زیدی ها هزار سال بر یمن حکومت کردند، قبل و بعد از انقلاب هم متحد عربستان بودند و علی عبد الله صالح رئیس جمهور وقت یمن هم حامی تجاوز صدام به ایران بود. منتهی حوثی ها بعد از تجاوز عربستان به سمت ایران آمدند و ایران هم از آنها در مقابل تجاوز نظامی عربستان حمایت کرد. البته عربستان حق دارد، نگران امنیت خود باشد چون یمن را حیاط خلوت امنیتی خود می داند. اما اختلاف اساسی در مورد تجاوز نظامی است. ایران اصرار دارد که یمن راه حل سیاسی دارد.
اختلاف دیگر منطقه ای ایران با عربستان در مورد لیبی است. ایران تجاوز نظامی ناتو و عربستان به لیبی را یک اشتباه بزرگ می داند. لیبی هم یک کشور سنی است و ایران هم نفوذی دراین کشور نداشت منتهی لیبی باحمله ناتو و عربستان و متحدین عرب آمریکا، بی ثبات و بهشت تروریست ها شد. اختلافات مهم منطقه ای ایران و عربستان از این جنس است؛ بنابراین، کلیدی ترین اختلاف منطقه ای عربستان و ایران در مورد نظم منطقه، امنیت منطقه و نقش منطقه ای است.
اختلاف دوم بین ایران و عربستان موضوع ایدئولوژی است. اختلاف شیعه و سنی واقعیت است. اما اکثریت قاطع جهان اهل سنت، دشمن شیعه نیستند اما اقلیت وهابیت، دشمن شیعه است درحدیکه برخی از مفتی های وهابی سعودی، فتوای قتل شیعیان را داده و جزای قتل را هم بهشت تعیین کرده اند.
اختلاف سوم ایران با عربستان در مورد حمایت عربستان از جنگ علیه ایران و تجزیه ایران است. بعد از انقلاب صدام با حمایت عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس به ایران حمله نظامی کرد، صدها هزار ایرانی قربانی شدند وصدها میلیارد دلار خسارت برای ایران به جا گذاشت. آمریکا، صدام را به سلاح شیمیایی مسلح کرد که با کاربرد آن، صد هزار ایرانی قربانی شدند. صدها سند ورارت خارجه آمریکا توسط ویکی لیکس افشا و معلوم شده که بعد از 2005 همچنان عربستان خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران بوده و اخیرا هم جان کری فاش ساخت که حتی دردوران مذاکرات هسته ای نیز سعودی ها خواستار حمله نظامی عربستان به ایران بوده اند. بنابراین ایرانی ها هیچ تردیدی درمورد نیات عربستان ندارند. ائتلاف عربی که عربستان به دنبال آن است نیز برای چنین مقابله و تجزیه ایران است.
منتهی استراتژی ایران ایجاد یک سیستم جمعی منطقه ای با کشورهای همسایه خلیج فارس برای تأمین امنیت و همکاری توسط خود کشورهای منطقه است ضمن اینکه این سیستم همکاری منطقه ای میتواند یک روابط بالانس با هر پنج عضو دائم شورای امنیت داشته باشد. درسال 1996 وقتی که من با ملک فهد دیدار داشتم او به من گفت که نهایتا سه قدرت منطقه ای ایران و عربستان و عراق باید باهم همکاری کنند تا امنیت منطقه تامین شود. او درست می گفت.
ترکی فیصل: من به مطالب دکتر موسویان احترام می گذارم؛ اما چند کد از مقامات رسمی ایران برای شما نقل کنم؛
-انقلاب اسلامی ایران محدود به مرزهای ایران نمی شود. انقلاب ما آغاز انقلاب جهانی تحت زعامت حضرت مهدی عج است.
- سوریه خط مقدم جبهه مقاومت است و ایران از آن حمایت می کند.
- مرزهای امنیتی ایران تا دریای مدیترانه گسترش پیدا کرده و دشمنان ما شکست خورده اند.
- انقلاب یمن محدود به این کشور نخواهد شد و مرزهای عربستان را فراگرفته و تا عمق این کشور گسترش خواهد یافت.
- ایران امروز امپراتوری گذشته را تجدید کرده و پایتخت آن بغداد است که در گذشته مرکز انقلاب و فرهنگ و هویت ماست همان طور که در گذشته بوده است.
اینها مواضع رسمی اعلامی مقامات ایران است. مطالبی که آقای موسویان در مورد نیات ایران در منطقه گفتند با اظهارات مقامات رسمی کشورشان متفاوت است. اظهارات مقامات ایران نشان می دهد، ایران اهداف منطقه ای دارد و قصد صدور انقلابش به منطقه رادارد. حوثیها و حزب الله و گروه های مشابهی که در جاهای دیگر مثل بحرین و عربستان را با همین هدف درست کرده اند. نقطه اختلاف ایران و عربستان همین است.
در مورد حمایت عربستان از صدام هم اینکه وقتی صدام به ایران حمله کرد، عربستان از او خواست که متوقف کند اما او گوش نکرد. بعد از اینکه ایران وارد خاک عراق شد عربستان و سایر قدرت ها از صدام حمایت کردند. مطلب دیگر اینکه شما به تظاهرات اخیر مردم ایران توجه کنید. حاکمیت مدعی است که آمریکا و عربستان و اسرائیل اتاق عملیات تشکیل و هدایت این تظاهرات را به عهده دارند. اما شعارهای مردم این بود که بودجه کشورشان خرج اقتصاد خودشان شود نه اینکه درلبنان و سوریه و یمن هزینه شود.
به هر حال عربستان در مورد روابط با ایران سه اصل دارد:
1-جغرافیا: ما و ایران در این منطقه هستیم و باید با هم کار کنیم و زندگی کنیم.
2-اشتراکات مذهبی: ما هر دو به یک خدا و یک پیامبر و یک قرآن اعتقاد داریم.
3-ارتباطات مردمی: در طی قرن ها مردم ایران و کشورهای عربی به سرزمین های یکدیگر سفر کرده و با هم زندگی کرده اند.
اینها اشتراکات کلیدی ایران و عربستان است. ما متاسفیم که مقامات ایران این اشتراکات را مورد توجه قرار نمی دهند. امیدوارم افرادی مثل آقای موسویان که خواهان بهبود روابط دو کشور هستند بتوانند این روابط را بهبود دهند.
موسویان: نکته اول اینکه من صددرصد با اشتراکات سه گانه ای که آقای ترکی در مورد ایران و عربستان گفتند موافقم.
نکته دوم در مورد کدهایی است که آقای ترکی از مقامات ایران نقل کردند. منهای صحت و سقم آن، من می توانم چند برابر اینها را از اظهارات مشابه مقامات عربستان و آمریکا علیه ایران برای شما نقل کنم. «جنگ شعارها» یک واقعیتی است که در هر دو طرف وجود داشته و دارد. اما اخیرا یک تحول مهم جدید رخ داده است. آمریکا و اسراییل از ابتدای انقلاب دنبال تغییر رژیم در ایران بوده و اظهار هم کرده اند و لذا چیز تاره ای نیست. اما اخیرا عربستان رسما خواستار تغییر رژیم در ایران شده تا جایی که ولیعهد عربستان رسما اعلام کرد که ما جنگ را به داخل ایران می کشانیم. خود همین آقای پرینس ترکی در نشست سالیانه سازمان منافقین درپاریس شرکت کرد و رسما اعلام کرد که عربستان از اقدامات این سازمان تروریستی برای تغییر رژیم در ایران حمایت میکند. سازمان منافقین یک سازمان تروریستی است که قبل از انقلاب ژنرال های آمریکایی در ایران را ترور کرد و بعد از انقلاب هم 17000 نفر درایران را ترور کرده، از رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس قوه قضاییه و وزرا و نماینده گان مجلس گرفته تا مردم عادی.
نکته سوم در مورد تظاهرات اخیر اینکه بعد از انقلاب ما همیشه تظاهرات درایران داشته ایم و حتی تظاهرات اعتراضی. درسال 78 و 88 یعنی از 20-30 سال پیش هم تظاهرات اعتراضی داشتیم که بسیار گسترده تر از این تظاهرات بود. من متعجب هستم که چگونه جهان غرب تظاهرات اخیر را این همه بزرگ و اغراق کرد، چون من خودم در موقع تظاهرات در ایران بودم و شاهد ماجرا بودم. سقف حضور مردم در تظاهرات اعتراضی حدود 1000 نفر بود که یک هفته بعد تظاهرات حمایتی در اکثر شهرهای ایران برگزار شد و تا حضور ده ها هزار نفری هم رفت؛ اما هیچ یک از رسانه های غرب تظاهرات حمایتی را منعکس نکردند. تظاهرات میلیونی 22 بهمن هم انعکاس شایسته ای در رسانه های غرب نداشت. ایران دهها حزب و الی ماشاءالله جناح های سیاسی و هزاران رسانه دارد و همه هم دارای نظرات گوناگون. این مزیت ایران است و نه ضعف. اگر پرینس ترکی بخواهد من صدها کد از مقامات رسمی ایران درمورد علاقه مندی به بهبود روابط با عربستان می آورم، از وزرای خارجه در سی سال گذشته، از آقای ولایتی تا آقای ظریف.
در هر صورت ایرانیها در دوران بعد از انقلاب با تحریم دست و پنجه نرم کرده و روزبروز هم آبدیده تر شده اند. اما عربستان تازه با مشکل اقتصادی کمبود بودجه مواجه شده، آن هم بخاطر سقوط قیمت نفت و هزینه های عملیات نظامی در منطقه. نهایتا این واقعیت است که هردوکشورمشکل اقتصادی دارند و گرفتار فساد هم هستند. اما امید بستن آمریکا و عربستان به مشکلات داخلی ایران خاصیتی نداشته و نخواهد داشت وفشارهای آمریکا هم ایران را بی ثبات نخواهد کرد چون مردم برای دفاع ازتمامیت ارضی و استقلال خود متحد خواهند شد. ما نیازمند تدابیری مفید برای صلح و ثبات در منطقه هستیم.
ترکی فیصل: من و آقای موسویان همیشه با هم اختلاف نظر داشته ایم. در مورد یمن لازم است بگویم که عربستان خواهان بازگشت حکومت قانونی یمن است که حوثی ها نمی پذیرند و ایران هم پذیرفته که از حوثی ها حمایت می کند که این بحران را تشدید می کند.
اما ما همه باید به آینده نگاه کنیم. اگر ما و ایران اختلافاتمان را حل کنیم به ویژه درمورد اهداف فرامرزی ایران رفع نگرانی شود، آینده خوبی در انتظار روابط دو کشور و مردم این دو کشور و منطقه است. این چیزی است که ما باید روی آن سرمایه گذاری کنیم. برای مثال بعد از به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران و مشهد که آن هم با نظارت پلیس صورت گرفت، ما یک کلمه عذرخواهی ساده از مقامات ایران نشنیدیم. در ایران اختلاف نظر 180درجه ای بین مقامات عالی وجود دارد و ما نمیدانیم طرف ما کیست. ایران خودش بایداین مشکل را حل کند. آغوش ما برای ایران باز است.
برای بهبود روابط باید ابتدا تبلیغات منفی دو کشور علیه یکدیگر متوقف شود. ایران صدها رسانه دارد که با زبان آتش افروزانه علیه عربستان و سایر کشورهای عربی همسایه صحبت میکنند. باید دوکشور هرکس که تبلیغات منفی میکند را دستگیر کنند. اقای ظریف با لحن تند در نیویورک تایمز علیه عربستان می نویسد و طرف سعودی هم جواب می دهد. این روند توسط دوطرف باید متوقف شود. هر دو با زبانی صحبت کنند که یکدیگر را در آغوش بکشند.
موسویان: پیشنهاد آقای ترکی در مورد توقف تبلیغات منفی بسیار مهم است و من کاملا موافقم.
دومین قدم باید احیای توافقنامه امنیتی دوجانبه ای باشد. بعد از انقلاب اسلامی حدود سه دهه دشمنی بوده و یک دهه روابط دوستانه که از نیمه 1996 تا 2005 بود. یک دهه روابط خوب هم بعد از این بود که من بعنوان نماینده مرحوم آقای هاشمی و امیر عبدالله، ولیعهد وقت، چند شب تا صبح مذاکره و توافق جامعی بعنوان برنامه اقدام را نهایی کردیم. بلافاصله این توافق عملیاتی شد که یک دهه روابط حسنه نتیجه آن بود. توافقنامه امنیتی هم به دنبال همین توافق بود که توسط دکتر روحانی و وزیر کشور وقت سعودی امضاء شد. این توافق باید احیا شود تا نگرانی های امنیتی دوجانبه در مورد مداخله و نقض حاکمیت یکدیگر رفع شود.
مطلب سوم در مورد نقش آمریکاست. سعودی ها اوباما را دوست نداشتند، زیرا او پیشنهاد کرد که ایران و عربستان منطقه را شریک شوند. از نظر من این پیشنهاد کاملی نبود چون کل کشورهای حاشیه خلیج فارس درقالب یک همکاری مشترک باید منطقه را شریک شوند نه فقط ایران و عربستان. اما آقای ترامپ بنزین به آتش اختلافات دو کشور میریزد. سه کشور بزرگ ایران و عربستان و ترکیه قدرتهایی هستند که می توانند در تأمین امنیت منطقه نقش کلیدی ایفا کنند. سیاست تغییر رژیم و بی ثبات کردن هرکدام از این کشورها منطقه را به سمتی خواهد برد که غیرقابل مدیریت خواهد شد. لذا آمریکا باید نقش سازنده و بالانس برای نزدیک کردن ایران و عربستان ایفا کند.
مطلب بعد شروع همکاری است که می تواند از یمن شروع شود. پنانسیل بزرگی درمورد حل بحران یمن وجود دارد زیرا در یمن فقط عربستان و آمریکا و ایران نقش کلیدی دارند در حالیکه درسوریه بازیگران خیلی زیاد هستند. البته در مورد نقش ایران نباید اغراق کنید چون به ضرر خودتان است. اگر شما ادعا کنید که حوثی ها یک گروه وابسته به ایران هستند و عربستان با این ارتش قوی و آمریکا بعنوان قدرتمندترین ارتش دنیا، طی دو سال حمله نتوانسته اند یک گروه وابسته به ایران را شکست دهند، در واقع ضعف خودتان و قدرت ایران را تبلیغ کرده اید. اما چرا یمن مورد مناسبی برای شروع است؟ ایران و آمریکا در کنفرانس بن آلمان درمورد افغانستان در سال 2001 در مورد فرمولی توافق کردند که دولتی با مشارکت گروه های اصلی همراه با انتخابات آزاد شکل گرفت. ایران و عربستان هم می توانند مذاکرات یمن را آغاز کنند و فرمولی مشابه را توافق کنند.
ترکی فیصل: آقای موسویان میگوید که عربستان و ایران با هم بنشینند و مشکل یمن راحل کنند. عربستان مخالف این نوع بینش است چون معتقد است این مردم یمن هستند که باید تصمیم بگیرند و نه عربستان یا ایران. چون عربستان با مداخله درامور داخلی دیگرکشورها مخالف است. همین اعتقاد را در مورد سوریه داریم که مردم سوریه باید درمورد آینده خود تصمیم بگیرند و نه ایران یا روسیه یا عربستان.
ما به همین دلیل با پیشنهاد اوباما هم مخالف بودیم که گفت ایران و عربستان منطقه را شریک شوند. اوباما کیست و چه حقی دارد که پیشنهاد مشارکت ایران و عربستان را داد؟ مگر او مالک منطقه است؟ این حرف ایشان یعنی مداخله. این مفهوم و برداشت کلیدی است که بین ما و ایران از اساس مورد اختلاف است. مسئولین ایران از اول حرف از صدور انقلاب زده اند و همین فلسفه را دنبال کرده اند. ایران باید تصمیم بگیرد یک انقلاب است یا یک حکومت درچهارچوب نرمها و مقررات بین الملل. ایران فکر میکند حق مداخله و تصمیم گیری در مورد سایر کشورها دارد و عربستان با چنین فکری مخالف است. حضور ما در یمن برای کمک به دولت قانونی یمن است و نه تصمیم گیری درمورد آینده یمن. در عین حال، من با نظر آقای موسویان موافقم که ایران و عربستان باید درمورد مسایل منطقه ای همکاری کنند. در 2006 وزیر خارجه ما پیشنهاد همکاری ایران و کشورهای عضو شورای خلیج را داد و ایران جواب نداد.
در پایان نشست میهمانان مناظره به سؤالات حضار پاسخ دادند...
یکی از حضار از موسویان پرسید: آقای موسویان! شما گفتید که هرچه فشار و تحریم علیه ایران بیشتر شده، ایران قوی تر و نفوذ منطقه ایش هم بیشتر شده است. آیا این بدان معنی است که ایران از تحریم و فشار بیشتر استقبال می کند؟
موسویان: در ایران دو نوع بینش است. یکی مخالف تحریم است. تفکر دوم معتقد است تحریم ها دردرازمدت به نفع ایران است. حرف آنها هم این است که چهل سال است که آمریکا سخت ترین فشارها وتحریمها علیه ایران را اعمال داشته و متقابلا بیشترین حمایت های سیاسی و نظامی واقتصادی را از متحدینش کرده است. نهایتا متحدین آمریکا امروز یا سقوط کرده یا ضعیف و آسیب پذیرند و متقابلا ایران قوی ترین و با ثباترین کشور منطقه شده است. قبل از انقلاب ایران وارده کننده همه چیز بود اما امروز ایران تنها کشوری است در منطقه که از نظر تسلیحات متعارف خودکفا شده و از موشک تا جنگنده وتا زیردریایی میسازد. دربخش صنعتی هم همینطور. لذا می گویند این روند به نفع ماست. البته من شخصا مخالف تحریم ایران هستم.
یکی دیگر از حضار از ترکی فیصل پرسید: از آمریکا چه توقعی برای بهبود وضع منطقه دارید؟
ترکی فیصل: وقتی مذاکرات هسته ای شروع شد، باید کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را هم در مذاکرات شرکت می دادند و باید سیاست های منطقه ای ایران هم در دستورکار قرار میگرفت. آمریکا باید نقش کلیدی برای کنترل رفتار منطقه ای ایران به عهده گیرد تا دخالت های ایران درکشورهایی مثل بحرین و کویت جلوگیری شود.
سیاست ترامپ برای تجدید مذاکرات هسته ای و مسایل منطقه ای درست است. عربستان مخالف نقش و حضورمنطقه ای ایران نیست منتهی باید رفتار خود را اصلاح کند. شما می شنوید که در ایران علنا گفته می شود که بحرین بخشی از ایران است و باید برگردد به ایران. درایران گفته میشود که ما چهار پایتخت عربی را به تسخیر درآورده ایم و اکنون بغداد پایتخت امپراطوری ایران است. این حرف من نیست بلکه خود مقامات ایران رسما و علنا می گویند. ما اگردر بحرین هستیم بخاطر معاهده ای است که بین کشرهای شورای همکاری خلیج وجود دارد و ما موظف به حضور دربحرین نموده است.
موسویان در ادامه گفت: آقای ترکی معاهده بین شش کشور را دلیل مداخله در بحرین دانست. دقیقا چنین معاهده ای بین ایران و سوریه وجود دارد. لذا اگر معاهده دو کشور، ملاک عربستان برای حضور در بحرین است باید همین دلیل را برای حضورایران درسوریه بپذیرند و ایران را متهم به مداخله نکند.
دوم اینکه هزاران مقاله در رسانه های آمریکا و غرب نوشته شده و اظهارات متعدد مقامات غربی هم وجود دارد که تایید کرده اند که عربستان منبع اصلی مالی و ایدئولوژیک جریان فکری وهابیت هست و همه گروه های تروریستی اعم از داعش و القاعده و جبهه النصره و غیره هم وهابی هستند. جوبایدن معاون وقت رئیس جمهور آمریکا گفت که عربستان و متحدین عربش سیل پول و اسلحه برای تروریست های سوریه فرستادند تا دولت سوریه را ساقط کنند. مقالات مستندی درآمریکا منتشر شده که درچنددهه گذشته عربستان ده ها میلیارد دلار برای ترویج افراط گرایی در منطقه و جهان هزینه کرده است. این مطلب را آقای اوباما رییس جمهور آمریکا هم صریحا در مصاحبه ای گفت.
اما آقای ترکی! اگر شما می گویید که رئیس جمهور آمریکا کیست و چه حقی دارد که بگوید ایران و عربستان باید منطقه را شریک شوند، من از شما سؤال می کنم رهبران سعودی کیستند و چه حقی دارند که بگویند اسد باید برود؟ همه دنیا می داند که از 2011 تا 2015 مقامات سعودی می گفتند که اسد باید برود و این آقای ظریف، وزیر خارجه ایران بود که به آمریکا و عربستان آموزش داد که این شما نیستید که تعیین کنید چه کسی باید برود و چه کسی بماند بلکه این حق مردم سوریه است که تصمیم بگیرند.
در مورد موضوع هسته ای هم دردوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ایران پیشنهاد کرد که مذاکرات درمورد همه مسائل منطقه باشد و نه فقط هسته ای اما آمریکا و اروپا مخالفت کردند.
در مورد نکته ای که آقای ترکی راجع به اختلاف نظر مسئولین ایران گفتند باید بگویم که شما از این نوع اختلافات را خیلی خیلی بیشتر در سیستم تصمیم گیری آمریکا مشاهده می کنید مثل اختلافات کنگره و دولت. هر کشوری سیستم پارلمانی و تفکیک قوا دارد، از این نوع اختلاف نظرها را هم دارد. رئیس جمهور قبلی آمریکا توافق هسته ای را امضا می کند و این رئیس جمهور می گوید پاره می کنم! خوب ایران هم نمی داند با چه کسی در آمریکا باید توافق کند. اما شما سعودی ها چند دهه هست که با این اختلافات بین مقامات آمریکا خوب کنار آمده اید. لیکن در ایران با وجود اختلاف نظرهای شدید درمورد برجام، وقتی شورایعالی امنیت ملی و رهبری برجام را تأیید کردند، به عنوان تصمیم ملی تمام و کمال اجرا شد و آژانس بین المللی انرژی اتمی هم تأیید کرده است. لذا درمورد سایر تصمیمات هم همین ساختار تصمیم گیری عمل می کند. ایران دارای سیستم تصمیم گیری محکم و قابل اعتماد است و عربستان می تواند در این مورد خیالش راحت باشد.
ترکی فیصل در پاسخ گفت: درمورد حمایت عربستان از القاعده باید بگویم که حمزه بن لادن پسر بن لادن در تهران زندگی می کند نه در ریاض. این یعنی همکاری تاکتیکی متقابل ایران و القاعده. اسناد این واقعیت که ایران تاکتیکی از القاعده حمایت کرده، نیز بعد از کشته شدن بن لادن هم افشا شد. القاعده هدف اول عملیات تروریستی اش در عربستان بود و هدفش اصلی اش هم آزادی مکه و مدینه از حکومت آل سعود بود همان هدفی که آیت الله خمینی اعلام کرده بود. لذا به نوشته رسانه های آمریکایی مثل نیویورک تایمز اعتماد نکنید.
موسویان در پاسخ گفت: این فقط رسانه های آمریکایی نبودند بلکه خود آقای ترامپ دردوران انتخابات ریاست جمهوریش رسما گفت که عربستان منبع اصلی حمایت از تروریسم است. این خانم کلینتون در زمان وزارت خارجه اش بود که در گزارشی نوشت، عربستان منبع اصلی حمایت از تروریسم است. این سند توسط نیویورک تایمز افشا شد. این اظهارات مقامات رسمی آمریکاست از رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور گرفته تا وزیر خارجه.