داماد جوان برای انتقامگرفتن از پدرزنش او را ربود و چندین میلیون تومان سفته گرفت تا بتواند او را وادار کند اجازه دیدار با همسرش را بدهد.
به گزارش شرق، یک سال قبل مردی به پلیس گزارش داد از سوی سه مرد ربوده شده است. او در توضیح شکایت خود گفت: سه مرد من را به سهراه افسریه کشاندند و ادعا کردند کاری برایم سراغ دارند؛ زمانی که به آنجا رفتم سه مرد من را کتک زدند و بعد هم پول و وسایلم را گرفتند و وادارم کردند چندین میلیون تومان سفته امضا کنم و دیگر کاری به کار دامادم نداشته باشم. مرد شاکی گفت: دامادم طراح ربودن من است و از او شکایت دارم و خواهان مجازاتش هستم.
با شکایت این مرد، دامادش بازداشت شد و به طراحی نقشه اعتراف کرد. متهم در بازجوییها گفت برای انتقامگیری از پدرزنش دست به این کار زده و سه نفر از دوستانش هم به او کمک کردهاند.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و اعترافات متهمان و سایر مدارک موجود در پرونده کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان در جایگاه حاضر و با قرائت کیفرخواست خواستار صدور حکم قانونی برای متهمان شد. در ادامه شاکی پرونده در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: چند ماه قبل از این حادثه آرش به خواستگاری دخترم آمد و از آنجا که دخترم هم او را دوست داشت، من به ازدواج آنها رضایت دادم. بعد از عقد دخترم بود که متوجه شدیم آرش درباره خیلی از مسائل دروغ گفته است. او گفته بود خانه و ماشین دارد اما نداشت. گفته بود شغل دارد اما نداشت. همین دروغگوییهایش بود که باعث شد دخترم از او دلسرد شود و خواست از شوهرش جدا شود و من هم دخترم را حمایت کردم. آرش فکر میکرد این من هستم که راضی نیستم دخترم با او عروسی کند؛ البته من هم بعد از دروغهایش به این ازدواج رضایت نداشتم اما در واقع جدایی تصمیم دخترم بود.
مرد شاکی درباره روز حادثه گفت: با من تماس گرفته شد و فردی گفت مشتری است و برایم کاری سراغ دارد. من بنا هستم و پیشنهاد آن فرد را قبول کردم. با من در سهراه افسریه قرار گذاشتند. به محل قرار که رسیدم سه مرد در ماشین بودند. آنها من را خفت کردند و پول و مدارکم را گرفتند و از من خواستند سفته امضا کنم و تهدیدم کردند اگر شکایتی کنم یا پای آرش را وسط بکشم و بر جدایی او از دخترم پافشاری بکنم، سفته را به اجرا میگذارند. حالا هم من شکایت دارم و حاضر به گذشت نیستم. در ادامه آرش متهم پرونده در جایگاه حاضر شد.
او گفت: من قصد ربودن پدرزنم را نداشتم و کاری که ما کردیم ربایش نبود. متهم گفت: من میخواستم با او صحبت و خواهش کنم اجازه دهد همسرم را ببینم اما قبول نمیکرد. او تلفنم را جواب نمیداد و اجازه هم نمیداد که زنم را ببینم. من به خاطر علاقه زیادی که به آن دختر داشتم، به خواستگاریاش رفتم و قصد داشتم خانه و ماشین هم بخرم اما نتوانستم. میدانستم اگر واقعیت را بگویم و این مرد بفهمد که من هیچچیز ندارم، قبول نمیکند با دخترش ازدواج کنم. بعد از ازدواج هم وقتی فهمید من خانه و ماشین ندارم، دیگر اجازه نداد دخترش را ببینم. تنها چیزی که من میخواستم، همسرم بود نه بیشتر. ضمن اینکه همسرم میخواست کنار من باشد اما پدرش اجازه نمیداد و من هم برای انتقامگیری این کار را کردم.
با پایان گفتههای متهم ردیف اول سه متهم دیگر در جایگاه حاضر شدند؛ آنها گفتند به دستور آرش دست به این کار زدند و قرار هم فقط گوشمالی مرد شاکی بود.
با پایان گفتههای متهمان هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.