![](http://cdn.tabnak.ir/files/fa/news/1388/11/20/49651_576.jpg)
1. درست در لحظاتي که همه فکر ميکردند فرمان سکوت «سميح شنتورک» آلمان سختکوش را از جاهطلبي بيشتر باز دارد، يک نفر از آن سر ميدان آمد و مانند مهاجمان در فاصله يک دقيقه مانده به پايان وقت قانوني بازي نيمهنهايي يورو 2008 به افسانه بازگشتهاي ديرهنگام ترکيه تريم خاتمه داد.
به نوشته خراسان؛ حدود يک سال و نيم پس از آن شب داغ، مردان تنگه بسفر که هميشه جام ملتهاي اروپا را مکاني براي سر دادن فرياد اروپايي بودن خود قلمداد ميکنند مقابل وطن دوم ميايستند. آلمان بالاترين آمار ميزان مهاجر ترک را در اختيار دارد و از قديم الايام بوندس ليگا بهترين مکان براي ابراز وجود مردان سرزمين آتاتورک بوده است. هرچند هيچ مربي ديگري به اندازه تريم توان تهييج و القاي بازي قدرتي به بازيکنان تيم ملي ترکيه را ندارد اما اگر همه پيشبينيها نيز غلط از آب در بيايد، انتظار 2 بازي پاياپاي برآورده ميشود.
آلمان لو تاکتيکگراست و ترکيه هنوز به ياد گذشته موفقيتآميز نه چندان دور حس و غريزه جنگيدن را مقدم بر ساير اصول ميداند. فعلا يوگي (لقب لو) تبحرش در جغرافي را به رخ ميکشد: «فوگتس، سرمربي تيم ملي آذربايجان و اشتورک، سرمربي قزاقستان، آلماني هستند. در اتريش و قسمتهايي از بلژيک هم به زبان ما جملات رد و بدل ميشوند.
2. اگر پروسترويکا(اصطلاحات اقتصادي) و گلاسنوست(اصطلاحات سياسي) آخرين دبيرکل شوروي سابق جواب نميداد، الان روسيه مجبور نبود با يکي از اقمار سابق يوگسلاوي (مقدونيه) تکه جدا شده چکسلواکي (اسلواکي) و قرباني بزرگترين نسل کشي تاريخ (ارمنستان) همگروه شود. تيم هيدينک به جام جهاني نرفت اما اسلواکي در آفريقاي جنوبي حاضر خواهد بود و همين حرص و علاقه روسها براي نشان دادن برتريهايشان به اسلواکي، داستان گروه دوم را ميسازد؛ البته اگر متفکر روي نيمکت اين تيم هوس نکند پا به پاي جوانان در ميهمانيهاي شب قبل از بازي حضور يابد!
3. بريتانيا پيش تقدير ايتالياست! پس از رقابتهاي مقدماتي يورو 2004 و جام جهاني2010، لاجورديپوشان براي سومين بار همگروه يک نماينده بريتانيا شدهاند و جالب اين که تکراري هم در کار نيست. ابتدا ولز، سپس ايرلند جنوبي و حالا ايرلند شمالي. صربستان با رادومير آنتيج سختترين مانع تلقي ميشود.
4. هنوز ثبت گل پيروزي فرانسه مقابل روماني را بزرگترين شاهکار کريستوف دوگاري در عرصه ملي ميدانند. حالا روماني آنقدر از استانداردهاي گذشته فاصله گرفته که هر تازهکار فرانسوي ميتواند به آزمايش موفقيت آميز بخت خود مقابل زردپوشان اميدوار باشد. بايد ديد بوسني بدون بلاژويچ توان پيچيدن نسخه متقلب بزرگ پليآف جام جهاني 2010 را به دست ميآورد يا روماني پس از بهبود مشکل مغزي«چيوو» بار ديگر به ياد اواسط دهه 90 ميدرخشد.
5. سوئد و مجارستان براي دومين بار متوالي در رقابتهاي مقدماتي يک تورنمنت بزرگ کنار هم قرار گرفتهاند اما يادآوري جدال نزديک هلند و سوئد در مرحله يک چهارم نهايي يورو 2004 اصليترين نکته تاکتيکي اين گروه تلقي ميشود؛ هرچند بعيد به نظر ميرسد هلند متغير همان تيم ادووکات باشد. سوئد اما همان صخره نرم اسکانديناوي است که برخلاف دانمارک به وقت لزوم با طراوتش رقبا را به بند ميکشد.
6. کرواسي پيشقراول گروهي است که يونان، قهرماني يورو 2004 و تيم کاملا عادي روزگار فعلي را در خود ميبيند. در سال تفوق مردان سرزمين زئوس، لتوني براي اولين و تاکنون آخرين بار، يک تورنمنت بزرگ را پشت سر گذاشت و اگر بخواهد به ياد آن روزها در 2 بازي اول نبازد، خيلي از معادلههاي پيشبيني شده را به هم ميريزد.
7. از جدال رودرروي انگليس و سوئيس سبک خاص کارت دادن داور و گل تساوي تورکيلماز در دقيقه 84 بازي افتتاحيه يورو 96 در خاطرهها باقي مانده اما وقتي موعد جدال انگليس و ولز فرا برسد، بعد از ظهرهاي آشغال بريتانيايي (توصيف تاريخي يک گزارشگر پس از جنجال يکي از بازيهاي 2 تيم در دهه 50) تداعي ميشود. حيف که گيگز در ترکيب ولز نيست وگرنه با يک دل و دو دلبر چه ميکرد؟
8. در دور سوم مرحله گروهي يورو 96، کرواسي چوب سهلانگاري و شايد غرور ناشي از پيروزي 3-صفر مقابل دانمارک (مدافع عنوان قهرماني) را خورد و با نتيجهاي مشابه به پرتغال باخت تا به عنوان تيم دوم گروه در مرحله بعد اسير آلمان شود. حالا حواس آنها کاملا جمع است چون نميتوان روي نام گرفتن به عنوان بهترين تيم دوم گروهها حساب کرد. 9. احتمالا اسپانيا، جمهوري چک و اسکاتلند سختترين گروه رقابتها را تشکيل دادهاند.
جمهوري چک 4 سال قبل از اسپانيا در گام ماقبل آخر از رسيدن به جام قهرماني بازماند. اگر فوتبال زيباي جمهوري چک به اصطلاح بگيرد، اسپانيا هم تا آخر خط همراه آنها خواهد بود. واي اگر اسکاتلند براي يک بار هم که شده مانند سال 1978 هوادارانش را به خواندن سرودهاي عاشقانه وادارد.