بازدید 2709

آيا از آينده لبنان نگرانيم؟ چرا؟

به بهانه سالگرد آغاز جنگ داخلي لبنان
کد خبر: ۹۱۰۵
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۸۷ - ۱۷:۲۹ 15 April 2008
کشور کوچک لبنان به‌رغم مساحت کم، همواره کانون تحولات خاورميانه بوده است؛ کشوري که زماني «عروس خاورميانه» ناميده مي‌شد، با آنکه حدود سه ميليون نفر جمعيت دارد، هفده مذهب رسمي از سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهوديت در آن جاي دارد. از آن گذشته، به علت همين تکثر و جايگاه استراتژيکش، همه کشورهايي که خواهان ايفاي نقش در منطقه هستند، ناگزير به دخالت يا مشارکت در اوضاع لبنان هستند. کشورهاي عربي از مصر و عربستان و اردن و سوريه و عراق و ليبي گرفته تا به تازگيً قطر و کويت و کشورهاي غربي چون انگليس و فرانسه و آمريکا و نيز ايران از زمان محمدرضا شاه پهلوي تاکنون، همه و همه به گونه‌اي خواهان حضور در صحنه تحولات لبنان بوده‌اند.

فلسطيني‌ها و اسرائيل نيز به علت سکونت آوارگان فلسطيني و حضور سياسي و نظامي آنان در لبنان از ديرباز در اين کشور حضور و نقش دارند؛ بنابراين، همين کافي است تا لبنان همواره نقطه اول درگيري و زد و خورد و تصفيه حساب‌هاي اين کشورها و گروه‌هاي حاضر در لبنان باشد. اين روزها يادآور آغاز جنگ خانمانسوز داخلي در لبنان است؛ جنگي که در 1975 و با همان حادثه معروف «عين الرمانه» آغاز شد و هزاران کشته و زخمي و آواره بر جاي گذاشت و اقتصاد لبنان را ويران ساخت؛ جنگي که همه گروه‏ها و احزاب درگير بودند، اما آنان به جاى تلاش براى پايان دادن به اين جنگ‏ها، به دنبال منافع حزبى، طايفى و گروهى خود بودند و براى اين آتش هيزم بيشترى فراهم مى‏كردند. تعداد زيادى كشته و زخمى شده بودند.
با تلاش‌هاى امام صدر و برخى ديگر چندين بار آتش‏بس برقرار شد، اما بلافاصله با كوچكترين بهانه‏اى جنگ را از نو آغاز مى‏كردند. امام موسى صدر براى اين‌كه جنگ را متوقف كند، دست به ابتكار و تاكتيك جالبى مى‏زند. به مسجد «الصفا» در بيروت مى‏رود و اعتصاب غذا يا به قول لبناني‌ها «اعتصام» مى‏كند. اعلام اعتصاب غذاى امام موسى در بحبوبه كشت و كشتار، براى ختم خونريزى لبنان را به لرزه درآورد.

امام صدر خود در اين باره مى‏گويد:
«به رغم همه تلاش‌هاى من، هنوز بمباران متوقف و آرامش برقرار نشده و شرايط روز به روز بدتر مى‏شود. بنابراين ساعت 2 بعدازظهر تصميم گرفتم كه اعتصاب غذا كنم و روزه بگيرم. توشه من كتاب خدا و چند جرعه آب است. اينجا مى‏مانم تا شهادت يا زمانى كه كشور به حالت قبلى خود برگردد. با مادر، همسر و فرزندان خود خداحافظى كرده‏ام و به اينجا آمده‏ام تا نماز بخوانم و دعا كنم؛ خدا اين كشور را نجات دهد. من با اعتصاب غذاى خود، مى‏خواهم ثابت كنم كه در لبنان سلاح ديگرى غير از سلاح تخريب و خونريزى وجود دارد.

سپس امام موسى صدر، بيانيه اعلام اعتصاب غذا را صادر مى‏كنند. در بخشى از اين بيانيه آمده است:
... متأسفانه در لبنان سياست ديگر وسيله نيست، بلكه تبديل به هدف شده است. افراد، جماعت‌ها، احزاب و شخصيت‌ها بدان وسيله زندگى خود را مى‏گذرانند ...
برادران هموطن، من ديگر چيزى جز نفس خود ندارم كه عرضه كنم و آن را نيز به عنوان قربانى براى وطن تقديم مى‏كنم...».

ايشان سپس در بيانيه‏اى خواسته‏هاي خود را چنين اعلام مى‏كند:
1. توقف خونريزى‏ها و همه فعاليت‏هاى مسلحانه،
2. پايان يافتن بحران خلأ دولت و تشكيل دولتى غير حزبى كه بتواند كشور را به حالت طبيعى بازگرداند،
3. تشكيل سه هيأت در كنار هيأت دولت:
1 ـ براى انجام تحقيقى جامع براى كشف ريشه‏ها، فرآيندها و مسببان جنگ،
2ـ براى اجراى طرح‏هاى توسعه و عمرانى مناطق محروم،
3ـ اجراى مصالحه ملى همه‏جانبه
استقبال از اقدام امام موسى كم‏نظير بود. گروه‏هاى بسياري از مردم به مسجد آمدند و در اعتصاب غذا شركت كردند. شمار بسياري از بعلبك و جنوب لبنان به سمت بيروت آمدند، اما عده‏اى كه پايان جنگ را به سود خود نمى‏ديدند، خرابكارى مى‏كردند و از آنجا كه تجمع مردم را در مسجد و در اطراف امام موسى، به مصلحت خود نمى‏ديدند، فروش بنزين را قطع كردند، تا جلوى آمدن مردم را بگيرند. مرتب از راديوهاى خود اعلام مى‏كردند كه خيابان‏ها در اختيار تيراندازان است و هركس از خانه خارج شود، كشته مى‏شود، ولى با همه اينها هزاران نفر به مسجد آمدند و از برنامه‏هاى امام موسى صدر حمايت مى‏كردند.

مسيحيت نيز به حركت درآمد، روز پس از اعتصاب غذا، برخى از گروه‏هاى ارمنى از پيشنهادهاي امام موسى صدر حمايت كردند. روز دوم تعدادى از كشيش‏ها و پاتريارك‏ها در كليساهاى خود اعتصاب غذا كردند و تعدادى از مسلمان‌ها نيز به آنها پيوستند. امام از نظر بدنى در اثر اعتصاب ضعيف شده بود و به سختى حركت مى‏كرد. تعدادى از خانم‏هاى لبنانى با پاى پياده و در آن شرايط ناامن به مسجد آمدند و به اعتصاب غذا پيوستند.
بزرگان لبنان و سياستمداران و روحانيون از همه گروه‏ها به مسجد آمدند و اعلام پشتيبانى كردند. مفتى حسن خالد رهبر اهل سنت و شمار بسياري از رهبران مسيحى و همچنين ياسر عرفات و عده‏اى از مسئولان مقاومت و حتى وزير امور خارجه سوريه و رئيس‌جمهور و نخست‌وزير سابق لبنان همه براى اعلام طرفدارى، به ديدار امام موسى صدر آمدند. دامنه اعتراض به خونريزى بالا گرفت و سرانجام آتش‏بس پذيرفته شد و با انتخاب رشيد كرامى به نخست‌وزيرى، و تشکيل دولت، بيروت روى آرامش را به خود ديد.
رشيد كرامى، ياسر عرفات و خدام، وزير خارجه وقت سوريه كه از سوي حافظ اسد براى كمك به پايان جنگ به لبنان آمده بود، همگى از امام صدر خواستند به اعتصاب غذاى خود پايان دهد.

اما حادثه‏اى ديگر در شهر بعلبك در حال رخ دادن بود كه سبب شد موسي صدر به‌رغم آن که همه خواسته‌هايش محقق نشد، به اعتصاب پايان دهد. عده‏اى به چند روستاى مسيحى‌نشين در آن منطقه حمله كرده بودند و براى اين‌كه جنگ‏هاى فرقه‏اى را گسترش دهند و مانع آتش‏بس شوند، تعدادى از مسيحيان را كشته بودند. آنان قصد داشتند اين مسأله را بهانه‏اى براى قتل‌عام مسلمانان كنند. امام موسى صدر پس از آتش‏بس بلافاصله اعتصاب غذا را پايان داد و سريعاً به بعلبك رفت و پس از چهار روز كار پي‌درپي و پيگير، بعلبك را آرام كرد.

امام صدر در آنجا جمله معروفى را بيان كرد و گفت: اگر در بيروت پسر من را بكشند، اجازه نخواهم داد كه در بعلبك يك مسيحى بى‏گناه كشته شود. اين دو مسأله هيچ ارتباطى با هم ندارند.
اين‌گونه بود كه امام صدر در نزد همه «رجل صلح و آرامش» ناميده شد.
هم اکنون نيز لبنان لحظات حساسي را مي‌گذراند. چند ماهي است که اين کشور بدون رئيس‌جمهور است و بسياري از جمله آمريکا و اسرائيل خواستار آغاز جنگ داخلي هستند تا از اين راه به اهداف خويش دست يابند.

اين روزها، لبنان بيش از هر زماني به حضور «رجل صلح و آرامش» نيازمند است؛ مردي از تبار رسول(ص) که با توانايي خارق‌العاده‌اش، بار ديگر لبنان و لبنانيان را به آرامش فرا بخواند و صلح را مستقر سازد و سيادت لبنان را به آن بازگرداند.

اين روزها هر چند که او خود حضور ندارد، اما انديشه‌اش را بايد براي لبنان به کار بست:
• خطرى كه لبنان را تهديد مى‌‏كند، از درون سرچشمه مى‌ گيرد و آن خطر، منفى قلمداد كردن تعدد طوايف است. جز با همكارى، حياتى براى جامعه متصور نيست. ما بايد هم از نظر انديشه و هم از نظر حكومت و مردم رو به تحول و پيشرفت داشته باشيم، وگرنه لبنان از دست مى‌‏رود.
• ما هر قدر در علل و عوامل اين نگرانى با هم اختلاف نظر داشته باشيم، در ريشه با هم اختلافى نداريم؛ يعنى همه ما درباره لبنان احساس نگرانى مى‌ كنيم. ميان نگرانى و انتظار وقوع مشكلات فرق است. نگرانى احساسى است كه علاجى ندارد يا درمان آن بالاتر از سطح امكانات ماست.

• كسى كه خيال سرنوشتى روشن و تأمين كرامت بدون فداكارى و تحمل دشواري‌ها و سختي‌ها را در سر مى‏‌پروراند، مطمئناً اشتباه مى‌‏كند. خطرهايى كه لبنان را تهديد مى ‏كنند، كدامند؟ نگرانى در كجاست؟ آيا خطرْ همان وجود حكومت نژادپرست و تجاوزگر اسرائيل است؟ يا اين بخشى از خطر است؟ آيا اين خطر در استعمار است؟ اين نيز مى ‏تواند بخشى از خطر باشد؟ آيا اين خطر در كمونيسم است كه در روح و جان طبقات تحصيل كرده و طبقات محروم نفوذ نموده و آن را متوجه يك جنگ داخلى مى‏‌كند؟
فريبندگى كمونيسم، بخشى از همان خطر است. اين ‏همه را مى‌‏توان مشكلات دانست، ولى نمى‏توان آنها را خطرهايى قلمداد كرد كه ما از آن به نگرانى تعبير مى‌كنيم.

• حقيقتِ امت يا جامعه در اين تعريف كه بگوييم مجموعه‏اى از افراد يا كميت منفعلى از بشر است، خلاصه نمى‏‌شود. ميان شَعْب (امت ) و ناس (مردم) تفاوت است؛ شعب يعنى وجود وحدت و وجود فكر و رسالتى واحد كه بر دوش مردم است و موارد اختلاف را در كوره‏اى مى‌‌گدازد و ذوب كرده و همه را تبديل به وجودى منسجم و يگانه مى‌‏كند. اين مفهوم شعب يا امت است. اسرائيل و استعمار با يك امت چه مى‏ توانند بكنند؟ آنان را آواره كنند يا بكشند؟ اين‏گونه تجاوزها تا وقتى كه حتى يك نفر از امتى وجود دارد و به وحدتى كه شكل دهنده شَعب است ايمان دارد، هيچ آسيبى نمى‌‏رساند؟
• خطرى كه امت و لبنان را تهديد مى‌‏كند، از درون همين امت سرچشمه مى‌گيرد؛ از جمله طايفه‌‏گرايى و فرقه‌‏گرايى كه در ذهن برخى از ما جاى دارد. وحدتْ، همه محاسبات و معادلات را دگرگون مى‏‌كند و جامعه را به مرحله تعامل و همكارى مى‌‏رساند.

وى همچنين به ترس مسيحيان از انقلابى كه در سرزمين‌هاى عربى و اسلامى روى داده اشاره و تأكيد كرد كه اسلام هرگز براى برادران مسيحى خود خطرى نداشته و البته كه دست خدا با جماعت است. حيات جامعه جز با همكارى ميسر نيست و كشورها به خاطر همين همكارى نيرو مى‌‌گيرند. خطر اصلى در تعدد طوايف نيست، بلكه اگر اين تعدد به سوى منفى‌‏گرايى سوق پيدا كند، آنگاه است كه فاجعه‏اى بزرگ براى وطن روى مى‌‏دهد. شأن كشور ما والاست، ولى نياز به دست‌هاى نيرومند و فراموش كردن منيّت‌ها و فرقه‌‌گرايي‌ها دارد. بر ماست كه عقلانيّت خود را چه در سطح حكومت و چه در جامعه متحول كنيم، وگرنه لبنان از دست خواهد رفت. درمان اين خطر با بالا بردن سطح تفكر و مسئوليّت‌‏پذيرى بيشتر ممكن است.

• من از رسيدن به بن‏بست هشدار مى‏دهم. ما نسبت به آينده لبنان سخت نگرانيم.

عليرضا محمودي، پژوهشگر موسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر
* برگرفته از عنوان سخنراني امام موسي صدر در هتل کارلتون در سال 1969
تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# مسعود پزشکیان # نتایج انتخابات # تنفیذ حکم ریاست جمهوری # انتخابات ریاست جمهوری