منصوريان چگونه آمد؟ جاي خالي رسانه ها سربزنگاه!
رسانه ها همين چند هفته پيش فرصت فوق العاده اي که با اختلاف نظرها در فدراسيون پديد آمده بود و رئيس کميته تيمهاي ملي مي خواست مربي بزرگي را جانشين افشين قطبي کند، سوزاندند و حالا مي توانند از فرصت حضور عليرضا منصوريان در تيم ملي بهره مند شوند!
رسانه هايي که هميشه مي پرسيدند چرا افشين قطبي يک دستيار ايراني ندارد و هميشه به اين بهانه او و فدراسيون را به نقد مي کشيدند، حالا مي توانند خوشحال باشند که نظرشان در تيم ملي محقق شده است!
به نوشته قدس؛ عليرضا منصوريان، دستيار جديد افشين قطبي است و فارغ از اينکه او انتخاب قطبي است يا از سوي فدراسيون فوتبال تحميل شده، بايد حضور او را در تيم ملي محصول فشار رسانه ها بدانيم. اما آيا مسأله تيم ملي اين بود که چرا افشين قطبي دستيار ايراني ندارد؟ آيا حالا با حضور منصوريان در تيم ملي، مسأله تيم ملي حل شد؟
بحث بر سر اينکه منصوريان بهترين گزينه براي دستياري در تيم ملي بود يا نبود، بحث بيهوده اي است. منصوريان چند بار در مصاحبه هاي تلويزيوني و مطبوعاتي اش از قطبي دفاع کرد و به اين سمت رسيد، اما بررسي چرايي و چگونگي انتخاب منصوريان، هيچ دردي از دردهاي تيم ملي را مداوا نمي کند.
موضوع تيم ملي چيز ديگري است، مسأله اي قديمي و کهنه که بي توجهي به آن نيز به يک بي توجهي تاريخي تبديل مي شود. تيم ملي به يک مربي بزرگ خارجي نياز دارد و اين تکرار نياز به يک مربي بزرگ خارجي، آن قدر دستمالي شده که کسي ديگر حوصله شنيدن اين حرفها را ندارد. جلال چراغپور، اما شايد تنها کارشناس برجسته فوتبال در ايران باشد که اين نياز را هر روز اعلام مي کند و هميشه اشاره دارد که ما يک «مربي- معمار» مي خواهيم. پايمردي او در اين بحث قابل تحسين است.
رسانه ها اما اگر چه هميشه به اينکه فوتبال ايران به مربيان بزرگ خارجي نياز دارد، اشاره مي کنند، اما سربزنگاه هرگز حامي اين ديدگاه نيستند، چون شايد اين ديدگاه آنها نيست و رسانه ها فقط براي اينکه پز آوانگارد بگيرند، به اين بحثها دامن مي زنند.
همين چندي پيش مهدي تاج، رئيس وقت کميته تيمهاي ملي، مذاکره با چند مربي خارجي مطرح را آغاز کرد و پروژه برکناري افشين قطبي استارت خورد. تاج مي خواست کار را تمام کند و گزينه هايش براي جانشيني افشين قطبي فارغ از اينکه مي توانست استخدام شان کند يا خير، گزينه هاي بدي نبودند. رسانه هاي ورزشي اما هرگز از تاج حمايت نکردند و حتي مقابل او ايستادند.
افشين قطبي به کمک همان رسانه هايي که منتقد افشين قطبي و بازيهاي تيم ملي بودند، دوباره بقا يافت و تاج پس از اولين حرکت مؤثر و مفيدش در فدراسيون فوتبال، از کميته تيمهاي ملي کناره گرفت! يک تصميم درست و عاقلانه و تنگ شدن فضا براي کار در کميته تيمهاي ملي. اين سرنوشتي بود که براي مهدي تاج رقم خورد. او اگر تا ابد به تصميمات بي حساب و کتاب تن مي داد و در گرفتن تصميمات شتابزده و غيرکارشناسي سهيم مي شد، هرگز خطري جايگاهش را تهديد نمي کرد!
رسانه هاي ورزشي در ايران هميشه سربزنگاه، راه را اشتباه انتخاب مي کنند. ايويچ را مي رانيم، بلاژويچ که 2 سال پيش از ورودش به فوتبال ايران، بهترين مربي جهان بود را سياهکار خطاب مي کنيم، برانکو ايوانکوويچ که مثل نوشيدن يک ليوان آب ما را به جام جهاني برد را بي عرضه و ترسو مي خوانيم و کار تيم ملي را مي سپاريم به دست امير قلعه نويي، علي دايي و افشين قطبي.
... و سپس تقاضاي رسانه ها اين مي شود که چرا افشين قطبي دستيار ايراني ندارد و حالا مي توانند جشني بگيرند که عليرضا منصوريان دستيار قطبي شده است!
فوتبال ايران به همان اندازه که چوب تصميمات عجيب و غيرکارشناسي و بي حساب مسؤولانش را مي خورد، گرفتار رسانه هايي است که مطالبات واقعي فوتبال ايران را مطرح نمي کنند و سر بزنگاه هاي تصميم گيري يا منفعل مي شوند و يا راه نادرستي را پيشنهاد مي کنند.
رسانه ها همين چند هفته پيش فرصت فوق العاده اي که با اختلاف نظرها در فدراسيون پديد آمده بود و رئيس کميته تيمهاي ملي مي خواست مربي بزرگي را جانشين افشين قطبي کند، سوزاندند و حالا مي توانند از فرصت حضور عليرضا منصوريان در تيم ملي بهره مند شوند!
رسانه ها- از تلويزيون تا مطبوعات- راهنما و همراه جرياني که در فدراسيون دنبال يک جانشين بزرگ براي قطبي بود، نشدند و اکنون بايد جرياني را همراهي کنند که مي خواست قطبي يک دستيار ايراني داشته باشد و حال بايد بحث کنند بر سر اينکه منصوريان چقدر و چگونه مي تواند در تيم ملي مؤثر باشد. بحث کنيد و خوش باشيد! آينده تيم ملي با ايده هاي شما ساخته مي شود.
به نوشته قدس؛ عليرضا منصوريان، دستيار جديد افشين قطبي است و فارغ از اينکه او انتخاب قطبي است يا از سوي فدراسيون فوتبال تحميل شده، بايد حضور او را در تيم ملي محصول فشار رسانه ها بدانيم. اما آيا مسأله تيم ملي اين بود که چرا افشين قطبي دستيار ايراني ندارد؟ آيا حالا با حضور منصوريان در تيم ملي، مسأله تيم ملي حل شد؟
بحث بر سر اينکه منصوريان بهترين گزينه براي دستياري در تيم ملي بود يا نبود، بحث بيهوده اي است. منصوريان چند بار در مصاحبه هاي تلويزيوني و مطبوعاتي اش از قطبي دفاع کرد و به اين سمت رسيد، اما بررسي چرايي و چگونگي انتخاب منصوريان، هيچ دردي از دردهاي تيم ملي را مداوا نمي کند.
موضوع تيم ملي چيز ديگري است، مسأله اي قديمي و کهنه که بي توجهي به آن نيز به يک بي توجهي تاريخي تبديل مي شود. تيم ملي به يک مربي بزرگ خارجي نياز دارد و اين تکرار نياز به يک مربي بزرگ خارجي، آن قدر دستمالي شده که کسي ديگر حوصله شنيدن اين حرفها را ندارد. جلال چراغپور، اما شايد تنها کارشناس برجسته فوتبال در ايران باشد که اين نياز را هر روز اعلام مي کند و هميشه اشاره دارد که ما يک «مربي- معمار» مي خواهيم. پايمردي او در اين بحث قابل تحسين است.
رسانه ها اما اگر چه هميشه به اينکه فوتبال ايران به مربيان بزرگ خارجي نياز دارد، اشاره مي کنند، اما سربزنگاه هرگز حامي اين ديدگاه نيستند، چون شايد اين ديدگاه آنها نيست و رسانه ها فقط براي اينکه پز آوانگارد بگيرند، به اين بحثها دامن مي زنند.
همين چندي پيش مهدي تاج، رئيس وقت کميته تيمهاي ملي، مذاکره با چند مربي خارجي مطرح را آغاز کرد و پروژه برکناري افشين قطبي استارت خورد. تاج مي خواست کار را تمام کند و گزينه هايش براي جانشيني افشين قطبي فارغ از اينکه مي توانست استخدام شان کند يا خير، گزينه هاي بدي نبودند. رسانه هاي ورزشي اما هرگز از تاج حمايت نکردند و حتي مقابل او ايستادند.
افشين قطبي به کمک همان رسانه هايي که منتقد افشين قطبي و بازيهاي تيم ملي بودند، دوباره بقا يافت و تاج پس از اولين حرکت مؤثر و مفيدش در فدراسيون فوتبال، از کميته تيمهاي ملي کناره گرفت! يک تصميم درست و عاقلانه و تنگ شدن فضا براي کار در کميته تيمهاي ملي. اين سرنوشتي بود که براي مهدي تاج رقم خورد. او اگر تا ابد به تصميمات بي حساب و کتاب تن مي داد و در گرفتن تصميمات شتابزده و غيرکارشناسي سهيم مي شد، هرگز خطري جايگاهش را تهديد نمي کرد!
رسانه هاي ورزشي در ايران هميشه سربزنگاه، راه را اشتباه انتخاب مي کنند. ايويچ را مي رانيم، بلاژويچ که 2 سال پيش از ورودش به فوتبال ايران، بهترين مربي جهان بود را سياهکار خطاب مي کنيم، برانکو ايوانکوويچ که مثل نوشيدن يک ليوان آب ما را به جام جهاني برد را بي عرضه و ترسو مي خوانيم و کار تيم ملي را مي سپاريم به دست امير قلعه نويي، علي دايي و افشين قطبي.
... و سپس تقاضاي رسانه ها اين مي شود که چرا افشين قطبي دستيار ايراني ندارد و حالا مي توانند جشني بگيرند که عليرضا منصوريان دستيار قطبي شده است!
فوتبال ايران به همان اندازه که چوب تصميمات عجيب و غيرکارشناسي و بي حساب مسؤولانش را مي خورد، گرفتار رسانه هايي است که مطالبات واقعي فوتبال ايران را مطرح نمي کنند و سر بزنگاه هاي تصميم گيري يا منفعل مي شوند و يا راه نادرستي را پيشنهاد مي کنند.
رسانه ها همين چند هفته پيش فرصت فوق العاده اي که با اختلاف نظرها در فدراسيون پديد آمده بود و رئيس کميته تيمهاي ملي مي خواست مربي بزرگي را جانشين افشين قطبي کند، سوزاندند و حالا مي توانند از فرصت حضور عليرضا منصوريان در تيم ملي بهره مند شوند!
رسانه ها- از تلويزيون تا مطبوعات- راهنما و همراه جرياني که در فدراسيون دنبال يک جانشين بزرگ براي قطبي بود، نشدند و اکنون بايد جرياني را همراهي کنند که مي خواست قطبي يک دستيار ايراني داشته باشد و حال بايد بحث کنند بر سر اينکه منصوريان چقدر و چگونه مي تواند در تيم ملي مؤثر باشد. بحث کنيد و خوش باشيد! آينده تيم ملي با ايده هاي شما ساخته مي شود.
