تضادهای سیاسی اگر تنشزا شود به تنش سیاسی تبدیل میشود. تنش سیاسی در بلندمدت بر شاخصهای اقتصادی اثرگذار است. مثلاً اگر کشورهای منطقه تنشهای سیاسی داشته باشند آمادگی برای همکاریهای اقتصادی در یک منطقه شکل نمیگیرد.
وقتی همکارهای در سطح کلان انجام نشود امکان شناسایی بازارهای هدف صادراتی ضعیف میشود. فرصتهای زیادی به این ترتیب از صادرکنندگان و از ایجاد روابط تجاری گرفته میشود. تضاد و تنش سیاسی بر واردات هم اثرمنفی دارد.تأمین منابع یا کالاها و خدمات مورد نیاز بهخاطر تنشهای سیاسی با چند برابر هزینه، انجام میشود. ممکن است مجبور شویم کالایی را به جای کشورهای همسایه یا کشورهای منطقه از کشورهای دیگر تأمین کنیم که هزینه حمل و نقل، بیمه و هزینههای دیگر آن چندبرابر میشود.
تجربه بسیاری مناطق مانند شرق آسیا یا اتحادیه اروپا، نشان میدهد کشورها برای تأمین منافع خود همکاریهای سیاسی و برطرف کردن تضادهای سیاسی را در دستور کار خود قرار میدهند. با روابط مناسب سیاسی زمینه جذب سرمایهها، روابط مالی و مبادلات تجاری فراهم میشود. اقتصاد برای توسعه به جذب سرمایه و انتقال تکنولوژی نیاز دارد. توسعه اقتصاد با کاهش تنشها و تضادها در روابط داخی و خارجی ممکن میشود.تضادهای سیاسی هزینه مبادلات اقتصادی را بالا میبرد.
اتخاذ سیاستهای اصولی بموقع، درست و منطبق با واقعیتهای اقتصادی کشور موجب کاهش مشکلات اقتصادی باشد. مشکلاتی مانند تورم و افزایش روزانه قیمتها، بیشتر از اینکه نتیجه اجرای برنامههای اقتصادی باشد، نتیجه تضادهای سیاسی، تصمیمگیریهای نادرست و هماهنگ نبودن بخشهای مختلف تصمیمگیری است. یعنی تضاد آرای سیاسی و اظهارنظرهای متفاوت مشکلات اقتصادی را در زمان تحریم بیشتر کرده است.
اجماع سیاسی میان گروههای سیاسی داخلی، باید برای دستیابی به منافع اقتصادی بهدست بیاد.در زمان تحریم، مخصوصاً، منافع اقتصادی ارجحیت دارد. در زمان تحریم رسیدن به اجماع برای مقابله با محدودیتهای بینالمللی الزام آور است. مثلاً توافق جمعی برای انجام مذاکرات و اجرای برجام اکنون با توجه به تحولات بینالمللی یک ضرورت است.
دوری از تنشهای سیاسی قدرت اقتصاد داخلی را افزایش میدهد. وقتی اقتصاد قدرتمند داریم در چانه زنی سیاسی و در فضای بینالمللی میتوانیم دست بالا را داشته باشیم. شکاف سیاسی بزرگترین آفت برای اجرای برنامههای اقتصادی در داخل و افزایش روابط تجاری با کشورهای دیگر است. منافع مشترک و ملی با کم کردن تنشهای سیاسی قابل دسترسی است.
با توجه به فرصتی که در سطح بینالمللی ایجاد شده، بازگشت به اجماع داخلی ضروری است. تحریمها شکنندگی را بر اقتصاد داخلی تحمیل کرده است. فقط با کم کردن از تنش و تضاد سیاسی در داخل، میتوانیم مذاکرات بینالمللی را به نفع شاخصهای اقتصادی خود به پایان ببریم. افزایش جذب سرمایهگذاری خارجی مهمترین نیاز اقتصادی ما است.
با حفظ آرامش و کاهش تنشهای سیاسی در داخل جذب سرمایهها با مشکلات کمتری امکانپذیر خواهد بود.در حال حاضرما برای تغییر سیاستهای تحریمی و اجماع بینالمللی برای رفع تحریم و بازگشت امریکا به برجام، بیشتر از هر زمان دیگر به گفتمان سیاسی دور از تنش و تضاد آرا در داخل نیازمند هستیم. تضاد سیاسی فقط ما را از دستیابی به اهداف توسعه دور میکند.باید با اتخاد سیاستی در داخل به فکر رفع مشکلات اقتصادی باشیم. /روزنامه ایران
*عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان