مشکل گورستان در پایتخت که قبلا هم در قامت بحرانی وسیع خودنمایی کرده بود، بار دیگر مطرح شده و عرض اندام میکند. اما آیا براستی مدیران شهری قادر به حل این مشکل ابتدایی خواهند بود؟
به گزارش «تابناک»، اگر قرار باشد زیست زمینی بشر را خیلی ساده مرور کنیم، نقطه پایان آن مرگ است که امری گریزناپذیر است. پایانی بر حیات زمینی که در برخی کشورها به سوزاندن اجساد منجر میشود، اما در کشورمان به تدفین مردگان گره میخورد و نیازمند اختصاص زمین برای این امر است. همان زمینی که در اطراف برخی شهرها مانند تهران کیمیاست و پیشتر هم کیمیا بودنش ثابت شده است.
بیایید برای یادآوری هم که شده به سال ۸۶ برویم و مبحثی را مرور کنیم که در آن روزها یکی از دستورکارهای ویژه شورای شهر تهران بود؛ ضرورت احداث گورستان/گورستانهای جدید در تهران. دستورکاری که اعضای وقت شورا برای تسریع در پیشرفتش، طرحهایی ارائه میدادند که گاه در دسته بندی «یک فوریت» قرار میگرفت، مثل طرح احداث گورستان در مجاورت آزادراه تهران-شمال که البته آن روزها افتتاح نشده بود و به همین دلیل از دستور کار خارج شد.
گفتنی درباره بحث و بررسیهای مطرح شده در آن ایام در شورای تهران در خصوص یافتن گورستان جدید زیاد است، اما همینقدر بدانید که یکی از مسائل مهم، ضرورت احداث چند گورستان در چند نقطه از تهران (در غرب، شرق و شمال شهر) بود که بتوان به مددش از معضلات بهشت زهرا از جمله ترافیک در روزهای پایانی هفته به سمت آن تا حدودی رهایی یافت و همچنین مانع از پایان یافتن ظرفیت این گورستان وسیع برای دفن مردگان ساکن مناطق مرکزی و جنوبی شهر شد.
در آن ایام بررسیها و پیش بینیها نشان میداد که بهشت زهرا تنها برای دو سال دیگر ظرفیت دارد و مذاکرات برای توسعه آن هم به بن بست رسیده است. مجالی که اندک مینمود به ویژه وقتی مدیران شهری تاکید میکردند که احداث گورستان در هر منطقهای از شهر نیازمند مطالعاتی وسیع و کار کارشناسی زمان بر است و لذا دیرجنبیدن میتواند نتایجی شوم در پی داشته باشد؛ از روی زمین ماندن اموات تا دایرکردن گورستانهایی نه چندان حساب و کتاب شده با انواع مشکلات حاشیه ای.
اکنون اگر بدانیم که در آن ایام ۱۶۰ هکتار زمین در مجاورت بهشت زهرا تملک شده بود که میتوانست برای ده سال ظرفیت ایجاد کند و معضل گورستان را موقتا حل کند و در نهایت تنها حدود ۸۰ هکتار از این زمین (که شهرداری باقرشهر مدعی بود همه زمینهای تملک شده متعلق به ایشان و شهرشان است) به بهشت زهرا پیوند خورد تا بحران به صورت خیلی موقت پشت سر گذاشته شود، میشود به شرایط حال برسیم که بار دیگر مشکل گورستان در تهران مجال خودنمایی یافته و پرشدن قریب الوقوع ظرفیت بهشت زهرا نگرانی به بار آورده است.
آیندهای که خیلی زود از راه خواهد رسید و موجب شده بار دیگر همه بحثهای کهنه مطرح شوند؛ از امکان سنجی احیای گورستانهای پراکنده در سطح شهر تا ضرورت احداث گورستانهای جدید برای فرار از تکمیل ظرفیتی که گفته میشود برای کمتر از سه سال آتی کفاف گوست و ظاهرا این سه سال هم در صورتی ممکن خواهد بود که از ظرفیت ۱۵ هزار قبر اضطراری (که برای مواقع بحران در نظر گرفته شده) هم استفاده کنیم!
ماجرا زمانی جالبتر میشود که بدانیم گزینههای محدودتری به نسبت دهه هشتاد برای احداث گورستان جدید مطرح میشود که از جمله آنها، احداث گورستان در زمینی است که در شمال آرادکوه واقع شده و به گفته مسئولان شهری، متروکه است؛ در جنوب تهران، جایی که گورستان زباله تهران در کهریزک هم تمام میشود و حتی دورتر و دورافتادهتر از بازداشتگاه معروف کهریزک. جایی باز در جنوب پایتخت مثل بهشت زهرا که مشکلات را اگر زیادتر نکند، به رفع بسیاری شان کمکی نخواهد کرد.
البته سوای این، توسعه چندین باره بهشت زهرا را هم به عنوان راهکار مجموعه مدیریت شهری برای حل بحران گورستان در تهران باید افزود، اما آنچه بان بحران را جدیتر جلوه میدهد، عمر رو به پایان شورای شهر است که احتمالا این بحث را برای مدتی دیگر به محاق خواهد برد تا در نهایت کمبود قبر در تهران از مشکل به معضل تبدیل شده و حکم بمب ساعتی را بیابد که احتمالا بهترین تدبیر و دم دستیترین راهکار برای رفعش، دست به دامان دولت شدن برای زمین گرفتن از باقرشهر و پیوند زدن آن به بهشت زهرا باشد؛ تدبیری موقتی مثل قبل!