چکیده:
ایالات متحده آمریکا پیوسته و به گونهی فزاینده ابزار تحریم اقتصادی را برای پیشبرد هدفهای خود در سیاست خارجی به کار گرفته است. تحریمها مایهی کاهش سرمایهگذاری به عنوان مهمترین عامل رشد و توسعه اقتصادی و کندی رشد بلند مدت در ایران شده و دستیابی به هدفهای سند چشم انداز بیست ساله ۱۴۰۴ را بسی دشوار ساخته است، درحالی که طیف نظرات در خصوص اندازهی تأثیر تحریمها بسیار گسترده است و حتی برخی کسان از بی تأثیر بودن آن ها سخنمیگویند.
در این پژوهش، نخست به چیستی و فلسفهی تحریمها و سپس به اثر تحریمهای تازهی ایالات متحده بر بخش حقیقی اقتصاد ایران با تأکید بر بخش صنعت پرداخته شده است. این پژوهش، بازهی زمانی ناظر به سالهای 1388 الی-1398 روابط متغیرها با بهره گیری از نرم افزار EViews 9 بررسی شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهدکه: ۱) واژه پرکابرد تحریم نیازمند بازتعریف است و نیز به کارگرفتن اصطلاح «تحریم های یک سویه » درست نیست. ۲) تحریم های تازه بر نوسان قیمت ها در سه بخش بررسی شده (مسکن، ترابری و بهداشت) با اندازه های متفاوت «اثر گذار» بوده است.
راه هموارست و زیرش دامها
قحط معنی در میان نامها
لفظ ها و نام ها چون دامهاست
لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
۱- واژه شناسی و تعاریف
در کتاب فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی sanctions به معنای مجازات اقتصادی و تحریم اقتصادی آمده و واژهی embargo هم تحریم و هم ممنوعیت تجاری و توقیف کشتی تعریف شده است. واژهی boycott نیز معادل تحریم گرفته شده، با این توضیح که اعمال تحریم از سوی مصرف کننده یا یک کشور، به معنی خودداری سنجیده و ارادی از خرید و مصرف کالاهای طرف دیگر است. (فرهنگ، ۱۳۷۱)
تفاوت boycott و buycott هم معطوف به نخریدن و خریدن است: اولی با هدف اعتراض و دومی به قصد پشتیبانی. (ویکی پدیا: boycott vs buycott)
گفتنی است که sanction بیشتر شکل رسمی، تصویب و اداری دارد و boycott بیشتر جنبه غیررسمی و مردمی. embargo هم بیشتر ناظر به تحریم های بازرگانی و تحریم هاییست که در مورد کشتیها اعمال میشود. ((Meriam-Websters’s, 2000
واژه پر کاربرد دیگر blockade یا ”محاصره“ است، به معنای بستن و احاطه کردن یک مکان، به ویژه بندر، با نیروهای نظامی ((Oxford Dic., 1996 که بیشتر پیش نیاز جنگ دانسته میشود: اقدام جنگی که برپایه آن، یک طرف بخش مشخصی از سرزمین کشور متخاصم (بیشتر بندرها) را مسدود میکند. نمونه آن، محاصره برلین از سوی اتحاد جماهیر شوروی در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ یا محاصره کوبا بعد از بحران موشکی از سوی ایالات متحده در ۱۹۶۲ است که البته دولت امریکا در آن هنگام با هدف پرهیز از جنگ با اتحاد جماهیر شوروی بجای blockade واژه quarantine (قرنطینه) را به کار گرفت. (Encyclopedia Britannica: Blockade, 2018)
تحریم یا محاصره
سیاست کوبایی ایالات متحده در عدم استفاده از واژهی صحیح، تشابهاتی با وضعیت کنونی ایران دارد جایی که تنها از لفظ تحریم استفاده میشود در حالی که به نظر می رسد بعد از قوانین موسوم به داماتو و ورود عنصر فراسرزمینی به تحریمهای ایران بهتر است از «محاصره اقتصادی» استفاده کرد که بارمعنایی و حقوقی مشخصی دارد مثلا وزیر خارجه کشورمان می گوید: “وقتی بانک مرکزی ایران از لیست SDN بهSDGT تغییر میکند تنها تفاوتی که این اختلاف تعبیر ایجاد میکند این است که در خرید اقلامی مثل دارو و غذا مشکل ایجاد میشود و این اقدام یک «جنایت جنگی» است”. (کنفرانس اقتصاد جهانی و تحریم، دانشگاه الزهرا، ۱۳۹۸)
تلاش سناتور محافظه کار امریکایی-آلفونسو داماتو برای تصویب قانون مجازات طرف های بازرگانی در زمینه ی انرژی ایران، اگر چه کش و قوس ها و حرف و حدیث های فراوانی داشت و تصویب آن (پنجم اوت ۱۹۹۶) به درازا کشید، ولی باب تحریم های فراسرزمینی را گشود. این گونه تحریم اگرچه با مقاومت سرسختانه و چندین سالهی بسیاری کشورها و ازجمله همپیمانان ایالات متحده روبرو شد ولی در گذر زمان جای خود را باز کرده است.
پس از نخستین جنگ جهانی، کشورهای پیروز، کاربرد ابزارهای اقتصادی را در کنار ابزار نظامی، در میثاق جامعه ملل گنجاندند (علیخانی، ۱۳۸۰) و این شیوه به هنگام تدوین منشور سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم نیز دنبال شد. شورای امنیت از سال های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در چارچوب فصل هفت منشور، شش قطعنامه در مورد ایران صادر کرد و آن را مشمول تحریم های سنگین اقتصادی قرار داد ولی پس از امضای توافقنامه برجام، همه ی این قطعنامهها ملغی و ایران از شمول فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد.
با این همه، کنگره و سنای امریکا با رایی قاطع، اعتبار قانون تحریم ایران را تمدید کردند (نوامبر ۲۰۱۶) کاری که از دید ایران نقض برجام به شمار آمد، البته اوباما این قانون را امضا نکرد، ولی قانون محدودیت ویزا به تصویب کنگره و امضای رییس جمهوری رسید.
چندی پس از روی کار آمدن ترامپ و نقض آشکار برجام (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) که آن را به اشتباه خروج امریکا از برجام می نامند خزانه داری امریکا بی درنگ دست به اعمال تحریم های گسترده در مورد ایران زد، کاری که با تبلیغات گسترده همراه بود و اثرات سنگین بر اقتصاد ایران گذاشت. کاهش ارزش پول ملی، گرانیهای افسارگسیخته و فرار سرمایه از کشور، آشکارترین آنها بوده است. این تحریمها در ادبیات رایج، تحریمهای یک جانبه امریکا خوانده میشود در حالیکه همان طور که پیشتر اشاره شد به «محاصرهی اقتصادی» و یا جنگ تمام عیار اقتصادی شبیهتر باشد، بسته های یکم و دوم تحریمی امریکا (۱۶مرداد و۱۴ آبان ۱۳۹۷) نشان داد که هدف اصلی، محاصرهی ایران است کار ویژه ی گروه «اقدام ایران» نیز که در ۲۵ مردادماه ۱۳۹۷ تشکیل شد، محاصرهی اقتصادی ایران تعریف شده است. این گروه با تک تک کشورها، شرکتها و حتی افراد موثر دادوستد کننده با ایران تماس میگیرد و با تهدید و تطمیع مانع از برآورده شدن منافع ایران میشود.
***
احتج الی من شئت تکن اسیره
استغن عمن شئت تکن نظیره
احسن الی من شئت تکن امیره
۲- فلسفه محاصره/ تحریم
ایالات متحده پیوسته و به گونه فزاینده ابزار تحریم را در مورد ایران به کارگرفته است، تا جایی که پاره ای از پژوهشگران به اپیدمی و جنون تحریم تعبیر کردهاند. در گسترهی بزرگ تحریمهای امریکا به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی آن کشور که کمابیش ۴۰ درصد از مردمان جهان را در برمی گیرد، ایران بزرگترین هدف بوده است (حکیمیان، ۲۰۱۹). ولی چه توجیهی برای این بزرگترین نمود دیپلماسی امریکا بر ضد ایران وجود دارد در این جا سه گونه نظریه را وا میکاویم:
۲-۱- پول
” پول همه جا هست. برای برخی، پول همه چیز است. ولی برای همه، ضرور“
برخی برآنند که هدف اصلی از اعمال تحریمهای اقتصادی، چپاول دولت های ضعیف هست در شرایطی که بهانهای را به دست زورگوها دادهاند، یکی از ویژگیهای سیاستهای تجارت بین المللی تحمیل تحریم ها در مورد تجارت است که به اعمال کنندهی تحریم، سود می رساند و به کشور هدف، آسیب برساند. ( افسوگبار/2018 )
پس از بحران گروگان گیری، اشاره ابوالحسن بنی صدر کفیل وزارت خارجه و وزیر دارایی وقت به بیرون آوردن دارایی های ایران از بانک های امریکایی، کافی بود که با یک امضای کارتر (۲۳ آبان ۱۳۵۸) بزرگترین بلوکه سازی دارایی در طول تاریخ تا آن زمان، با تخمین بالغ بر۱۲میلیارد دلار رقم بخورد؛ لوید کارتلر مشاور رییس جمهور در توصیف این تصمیم می نویسد: 21 و 22 آبان، شب هنگام سرگرم بحث در این زمینه بودیم که بنی صدر وزیر دارایی ایران اعلام کرد کشورش همه موجودی خود را از بانک های امریکایی در امریکا و اروپا بیرون خواهد برد، کاری که بی گمان ضربه ای سخت به ارزش دلار می زد. از آن جا که اختلاف ساعت بین ایران و امریکا ۸ ساعت است، این خبر را ساعت ۳ تا ۴ بامداد 23 آبان شنیدیم و سبب شد که به بحثها و شک و تردیدها پایان یابد و تصمیمی قاطع بگیریم.
نکته جالب توجه «ضربه به دلار» است. امروزه اگر از کسی در خصوص دلیل توقیف دارایی ایران بعد از گروگان گیری سوال شود بی درنگ بر گروگان گیری انگشت می گذارد. (هرچند امریکا توافقنامه ای را که بعد از ۴۴۴روز امضا شد (قرارداد الجزایر مورخ ۲۹دی ۱۳۵۹) و برپایه آن قرار بود دارایی های ایران آزاد شود نیز درست اجرا نکرد و دارایی ها بطور کامل آزاد نشد)، ولی بیانیه کاخ سفید در همان روز گروگانگیری گویای علت دیگریست: «امروز رییس جمهور دستور بلوکه شدن همه داراییهای رسمی ایران در امریکا و خارج را صادر کرد. این دستور واکنشی است به گزارش ها از قصد دولت ایران برای بیرون بردن این داراییها.»
رابرتز اوون وکیل امریکایی بعدها در دفاع از اقدام ایالات متحده در بلوکه کردن داراییهای ایران، در دیوان بین المللی لاهه گفت: تهدید ایران به بیرون بردن دارایی های خود از امریکا در واقع تهدیدی بود نسبت به ثبات اقتصاد جهانی و نظام مالی بین المللی.
این بلوکه کردن ۱۲ میلیارد دلاری، مهمترین اقدام تحریمی امریکا در مورد ایران بود هرچند این روزها و پس از محاصره اقتصادی ایران در دوران زمامداری ترامپ، برآورد میشود که کمابیش ۴۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران نزد کشورهای چین، هند، عراق، کره جنوبی و ژاپن بلوکه شده است.
نفت و تحریم
ایران، روسیه و امریکا با لحاظ منابع زیرزمینی غنی، کالاهای جانشین تولید میکنند و کاش کالاها مکمل بود.
تحریم نفتی ایران برای امریکا و روسیه بسیار سودآور بوده است، وزیر نفت ایران اعلام کرد: یکی از دلایل تحریمهای نفتی امریکا در مورد ایران و ونزوئلا این است که برای فروش نفت خود بازار باز کند. روی هم رفته، افزایش تولید نفت آمریکا از ژانویه ۲۰۱۷ تا ژوییه ۲۰۱۹ روزانه ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه بوده است، این افزایش تولید به هیچ روی در محاسبات اوپک منظور نشده بود و کسی در بازار تصور نمیکرد آمریکا با چنین سرعتی به تولید خود بیفزاید. این مقدار تولید بیش از آن بود که کاهش یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکهای اپک را جبران کند و در نتیجه می بایست شوکهایی به بازار وارد و زمینه فروش نفت امریکا فراهم شود. بخشی از تحریمها از آن رو برقرار شده که آمریکا بتواند به تولید و توسعه نفت شیل ادامه دهد، گواه این موضوع نیز فروش نفت امریکا به مشتریهای نفت ایران بعد از تحریمهاست (گفت و گوی ویژه شبکه دو سیما-۱۶ تیر ۱۳۹۸).
***
سیاستمداران اگر باهم توافق کنند دارایی مان را می دزدند و اگر به اختلاف برسند جانمان را !
۲-۲- جانشین جنگ یا پیش درامد جنگ
در این باره دو دیدگاه وجود دارد: گروهی اعمال تحریم را روشی مسالمت آمیز برای پرهیز از جنگ و گونه ای آلترناتیو می دانند و در برابر، کسانی آن را پیش درآمد جنگ و روشی تمهیدی برای تضعیف دشمن می شمارند:
۲-۲-۱
در سده بیستم، تحریم های اقتصادی به ابزاری رایج به عنوان جانشین جنگ و روشی صلح آمیز و کارآمد برای اجرای قوانین بین المللی تبدیل شد (پائول،2014). هدف از اعمال تحریم در گذشته، بهبود و پشتیبانی از حقوق بشر بوده است (لوپز و کورایت، 1998). ماده ی41منشور سازمان ملل متحد (۲۶ ژوئن ۱۹۴۵)، به جامعهی بین الملل اجازه میدهد در راستای اجرای تصمیمات شورای امنیت، جدا از بهکار گرفتن نیروی نظامی، به اقدامات دیگری از جمله قطع کامل یا مقطعی روابط اقتصادی با کشور هدف، دست زنند (چارتر،2014). اعمال تحریم اقتصادی، یکی از روش های غیر دوستانه و در عین حال بدون کاربرد زور در برابر کشورهاییست که از اجرای تعهدات بین المللی سرپیچی میکنند روشی که به طور یکجانبه، چند جانبه یا دسته جمعی اعمال می گردد. تحریم اقتصادی در حقوق بین الملل ابزاریست برای زیر فشار گذاشتن کشورهای متخلف تا به تعهدات خود پایبند باشند، هرچند، گاهی در سایه منافع سیاسی، از این ابزار سوء استفاده میشود. به گواهی تاریخ، ایران در دو سده اخیر، یعنی از دوران فرمانروایی قجرها تا امروز بارها با تحریمهای اقتصادی غرب روبرو شده است. (هاشمی و همکاران،1394)
۲-۲-۲
تحریمها به عنوان جانشینی ملایم تر و انسانی تر برای جنگ توجیه می شوند، ولی چه بسا بیش از آنکه مانع جنگ شوند، راه را برای آن هموار می کنند؛ برای نمونه، حمله سال 2003 آمریکا به عراق، به دنبال اعمال 13 سال تحریم های بین المللی صورت گرفت. (حکیمیان، ۲۰۱۹)
این روش دربارهی لیبی هم به کارگرفته شد و برآیند محاصرهی لیبی، به زانو درآمدن قذافی و تسلیم شدن او بود. چنان که می بینیم، دولت ترامپ آشکارا این شیوه را ترویج و دنبال میکند. برای نمونه، جان بولتون مشاور وقت امنیت ملی رییس جمهور امریکا به صراحت می گفت همان الگوی لیبی باید درباره کره شمالی نیز پیاده شود.
پژوهشگران موسسه رند مانند آرتور کلرمان برآنند که پیامدهای تحریم می تواند بسیار گوناگون و مخاطره آمیز باشد و پیش درآمد جنگ شمرده میشود.
***
۲-۳- انزوا
سومین هدفی که ورای هدف های مالی و جنگ و صلح مطرح می شود، اهداف راهبردی است که از آن در این جا به انزوا تعبیر میکنیم که به خصوص این سومی را می توان انعکاس معرفت شناسانهی محاصره اقتصادی امریکا برضد ایران دانست، برخی هدف سوم را در مورد ایران مهم تر می دانند:
تحریم یکی از ابزارهای سیاست خارجی برای منزوی کردن کشور هدف در بازارهای جهانی و واداشتن آن به انجام اقدامات مورد نظر است. تحریم ها غالباً اعمال مجازاتهای اقتصادی خاص بوده و معمولاً خودداری از فروش کالا به یک دولت متخلف به منظور کاستن از دامنهی بازرگانی و به کار افتادن سرمایه های آن است (گارفیلد و همکاران،1998). تحریم اقتصادی، به عنوان ابزار فشار و اجبار برای برآوردن هدفهای سیاست خارجی اصلیترین جنبه دیپلماسی ایالات متحده در برابر ایران بعد از انقلاب ۵۷ بوده است (Ebner، ۲۰۱۳).
۳- پیامدها
برسرهم، محاصرهی اقتصادی کشورمان باعث کاهش سرمایه گذاری به عنوان مهمترین عامل توسعهی اقتصادی و کند شدن روند رشد بلند مدت شده و «آینده هراسی» ناشی از آن نقش مهمی در افزایش نرخ ارز و تورم و رکود داشته است.
نخستین پیامد محاصرهی اقتصادی، اثر روانـی آنسـت که در سایهی آن اطمینان به آینـده و امید به سوددهی واحدهاي اقتصادي کاهش می یابد. بـازیگران اقتصـادي در چنین شرایطی سیاست انقباضی در پیش می گیرند از سرمایه گذاري خودداری کرده و منتظر رویدادهای بعدی میمانند.
اقتصاد ایران در دههها و دورههای مختلف دچار بی ثباتی شده و این مسأله که ریشه در نظام اقتصادی ایران دارد، هر چند سال یک بار به علل گوناگون پیش آمده است. (عینیان و برکچیان، 1393)
از ۱۳۹۰، کشور شاهد افزایش سنگین قیمت کالاها، تورم کمابیش 42 درصدی و نرخ بیکاری 18در صدی بوده است. ارزش ریال طی دو سال 80درصد کاهش یافته و صدور روزانه نفت از 5/2 میلیون بشکه در آذر ۱۳۹۰ به 5/1 میلیون بشکه در آغاز سال ۱۳۹۲ رسیده است. کاهش 8/5 درصدی GDP ایران از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳، بیشتر به علت تحریم نفتی و توقف زنجیره تأمین نیاز های بخش خودرو سازی از خارج رخ داده است. (منشی پور و در اجی، ۲۰۱4) با در نظر گرفتن زمان افزایش تحریمها و محاصره از یک سو و کاهش تولید ناخالص داخلی از سوی دیگر، روشن میشود که این محاصره نقشی چشمگیر در رکود اقتصادی داشته است.
صالحی و همکاران (۲۰۱۷) نشان داده اند که تحریم اقتصادی بر جایگاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران اثرگذار بوده است. آنکودیو و همکاران (۲۰۱۷) دریافته اند که در سایه تحریم، کمابیش همه شاخصها در بخشهای گوناگون نوسان چشمگیر داشته است. افسوگبار (۲۰۱۹) بر آن است که پیامد «تهدید به تحریم» از لحاظ کمی و کیفی با پیامد «اعمال تحریم» متفاوت است. در حالی که اعمال تحریم به کاهش داد و ستد میان کشور تحریم کننده و کشور هدف می انجامد، تهدید به تحریم مایهی افزایش مبادلات می شود. ولی از دید بروکس (۲۰۰۲)، صرف تهدید به اعمال تحریم نیز پیامدهای منفی خواهد داشت، حتی اگر کشور تهدید کننده آنرا عملی نکند. هایدر (۲۰۱۵) بر آن است که در سطح داخلی، اندازه افزایش هزینه کشور تحریم شده، به چند و چون وابستگی آن کشور به کشور تحریم کننده بستگی دارد. آلوش و همکاران (۲۰۱۹) نشان داده اند که سلامت روان در طول تحریمها تحت تأثیر قرار گرفته و دسترسی به داروهای ضرور و حیاتی به خطر افتاده است. اسدی و همکاران (۲۰۱۹) نیز به این نتیجه رسیده اند که تحریمها بر مردمان عادی، به ویژه کسانی که بیشترین آسیب پذیری را دارند، (یعنی بیماران ) به گونهی چشمگیر اثرگذار بوده است.
نظرات ناهمخوان دولتمردان ایران درباره آثار تحریمها نیز در خور تأمل است: از دید احمدینژاد ( 25/ ۱۲ / 1385 ) قطعنامه های سازمان ملل بر ضد ایران کاغذ پارهای بیش نبوده است؛ روحانی ( 10/ ۱۰ / 98) گفته است اگر در سالهای ۹۷ و ۹۸ تحریم نشده بودیم ۲۰۰ میلیارد دلار در اختیار کشور قرار می گرفت؛ خرم وزیر راه و ترابری دولت هشتم، خسارت ایران از تحریم ها را بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد کرده است کسانی هم مجموع درآمدهای نفتی از دست رفته کشور در سایه تحریم از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ را ۲۲۰ میلیارد دلار دانسته اند.
بی گمان با در نظر گرفتن پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم محاصره ایران، اندازه خسارتها بسی بیش از ارقام یادشده در بالا بوده است، برای نمونه تلاشهای ایالات متحده مانع از بسته شدن قراردادهای مهم درحوزهی ترانزیت و خطوط انتقال گاز گردید.
سخن پایانی:
واژهی «تحریم» نیاز به واکاوی و بازتعریف دارد. در حالی که ایالات متحده به واقع دست به «محاصره اقتصادی» ایران زده است اما برای پرهیز از پرداخت هزینه، رفتار خود را «تحریمهای یکجانبه» معرفی میکند. البته این نوع رفتار بیسابقه نیست؛ آمریکا در دهه شصت میلادی نیز «محاصره اقتصادی» کوبا را «قرنطینه» نامیده بود.
گرچه برپایهی شواهد، ایالات متحده در پی درگیری نظامی مستقیم با ایران نیست؛ ولی مقابله کارساز ایران با «محاصرهی اقتصادی» آمریکا و همپیمانانش در منطقه، نیازمند افزایش پشتوانه مردمی است که آن هم در گرو بهسازی روابط دولت و شهروندان است.
به گواهی تاریخ معاصر، بهترین کارنامه اقتصادی را دولتهایی داشته اند که از سرمایهی همراهی و همکاری شهروندانشان برخوردار بوده اند. کارکرد اقتصادی دکتر مصدق در دوران تحریم نفتی انگلستان، نمونهای گویا در این راستاست. برنامه های او در زمینهی گسترش صنایع دستی و افزایش فرآوردههای کشاورزی، کاستن از واردات، کاهش هزینه های دولت و بالا بردن مالیات و ... در سایهی پشتیبانی چشمگیر ملت به اجرا درآمد. خرید اوراق قرضه توسط بازاریان به قیمت کمتر از نرخ بهره، نشانهی توفیق وی در ایجاد سرمایهی اجتماعی بود.
هر چند پارهای از رویکردها و سیاستهای او که به سرنگونی دولتش انجامید، منتقدانی جدی هم دارد. شاید علت تفاوت رفتار شهروندان در آن دوران و این زمان را که همهی سفارشها و توصیهها برای نخریدن ارز راه به جایی نمیبرد، تا اندازهی زیادی بتوان در چند و چون رابطهی دولت و شهروندان یافت.
در خصوص راهکار مقابله، در دوره های مختلف مسیرهای متفاوتی پیشنهاد شده که به دلیل اینکه در موضوع این مقاله نیست، گذرا اشاره میشود: دولت دهم بیشتر به دنبال دور زدن تحریم و دولت فعلی به دنبال مذاکره و رفع تحریم و راهبرد مقام معظم رهبری کم اثر کردن از طریق اقتصاد مقاومتی بوده است.
بی گمان هر سیاستی که برای مقاله با تحریمها در پیش گرفته شود باید با برنامه هایی در راستای پشتیبانی از لایه های گوناگون جامعه به ویژه گروههای آسیب پذیرتر همراه باشد تا از افزایش شکاف طبقاتی و گسترش آسیبهای حیاتی جلوگیری شود.