عید اومده دوباره شادی کنیم بهاره
دلخوش و بی قراره گوش کنیم همه با هم
بشکنیم همه با هم شیشه این غم
بشکنیم همه با هم شیشه این غم
باز اومدم تا بخونم قصه عشقو میدونم
مست و غزل خونم اگه خسته از زمونم
اگه تو این زمونه غصه و غم فزونه
یا دلو به دریا بزنین اگه دلت غمگینه
رسم زمونه اینه نذار دلت بگیره
که از غصه میگیره جوونی پر میگیره
اگه نرقصی میشینم عقده دل باز میکنم
منم مثل تو یهویی چهره رو آغاز میکنم
من گنج قارون نمیخام مال فراوون نمیخام
تخت سلیمون نمیخوام شادی ایرون رو میخام
لیلی و مجنون رو میخام