روزانه عبارت و مفاهیم متعدد و صد البته متفاوتی از سوی کاربران فضای مجازی در شبکههای اجتماعی و موتورهای جستجوگر جست و جو میشود؛ مفاهیمی که بعضاً با تحولات خبری ارتباط تنگاتنگی دارند و کاربران به دنبال اطلاعات بیشتری در مورد آنها هستند. در بسته خبری پیش روی، به مهمترین مفاهیم جست و جو و بیان دیگر، ترندهای گوگل در ۴۸ ساعت گذشته اشاره شده است.
به گزارش «تابناک»؛ در بازه زمانی مورد اشاره، مفاهیم و عباراتی چون «دعای عشرات»، «شام غریبان»، «نماز ظهر عاشورا»، «چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد؟» «چرا امام حسین کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟» و... از مهمترین موضوعاتی است که کاربران ایرانی در اینترنت به دنبال اطلاعاتی در مورد آنها بودند.
توضیح مهم پیش از ورود به ترندهای ۴۸ ساعت اخیر اینکه به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی اکثر ترندهای مهم این دو روز پیرامون محرم و عاشورا قرار گرفته بود که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میشود.
دعای عشرات
دعای عشرات یکی از دعاهای مهم در مذهب تشیع است که در لیست اعمال شب و روز عاشورا به آن اشاره شده است و خواندن آن در این روزها ثواب زیادی دارد.
همزمان با فرا رسیدن عاشورای حسینی، بسیاری از کاربران در گوگل به دنبال متن این دعا بوده اند.
در ادامه به بخشهای آغازین این دعا اشاره میشود؛
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سُبْحانَ اللّٰهِ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، سُبْحانَ اللّٰهِ آناءَ اللَّیْلِ وَأَطْرافَ النَّهارِ، سُبْحانَ اللّٰهِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصالِ، سُبْحانَ اللّٰهِ بالْعَشِیِّ وَالْإِبْکارِ.
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ منزّه است خدا و ستایش ویژه خداست و معبودی جز خدا نیست و خداوند بزرگتر از آن است که وصف شود و هیچ نیرو و توانی نیست جز به خدای بلندمرتبه بزرگ، پاک و منزّه است خدا شب هنگام و به گاه روز، پاک و منزّه است خدا صبحگاهان و به گاه عصر، پاک و منزّه است خدا در شامگاه و بامداد،
﴿سُبْحانَ اللّٰهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ، وَلَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِیّاً وَحِینَ تُظْهِرُونَ، یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ، وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ﴾، ﴿سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ، وَسَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِینَ﴾؛
«خداوند را هنگامی که وارد شب میشوید و چون به صبح درمی آیید [به پاکی از هر عیب و نقصی]ستایش کنید [تا پیوسته توجه قلبی به این حقیقت داشته باشید]؛ همۀ ستایشها در آسمانها و زمین ویژۀ اوست و شب و هنگامی که وارد ظهر میشوید [نیز خداوند را با تسبیح گفتن از هر عیب و نقصی پاک و منزّه بدارید]؛ [خداوندی که]زنده را از مرده، و مرده را از زنده پدید میآورد و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد و [شما را نیز]این گونه [از قبرها زنده]بیرونتان میآورند»؛ «پروردگارت که دارای قدرت شکست ناپذیر است از همۀ اوصافی که [مشرکان او را به آن]توصیف میکنند منزّه و پاک است؛ سلام و درود بر همۀ رسولان! همۀ ستایشها ویژۀ خداوند، پروردگار جهانیان است.»
سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ، سُبْحانَ ذِی الْعِزَّةِ وَالْجَبَرُوتِ، سُبْحانَ ذِی الْکِبْرِیاءِ وَالْعَظَمَةِ الْمَلِکِ الْحَقِّ المُهَیْمِنِ الْمُبِینِ القُدُّوسِ، سُبْحانَ اللّٰهِ الْمَلِکِ الْحَیِّ الَّذِی لَایَمُوتُ، سُبْحانَ اللّٰهِ الْمَلِکِ الْحَیِّ الْقُدُّوسِ، سُبْحانَ الْقائِمِ الدَّائِمِ، سُبْحانَ الدَّائِمِ الْقائِمِ.
منزّه است صاحب فرمانروایی و پادشاهی، منزّه است صاحب توانمندی و قدرت مطلق، منزّه است دارنده شکوه و اقتدار و بزرگی، همان فرمانروای برحق سیطرهدار، دارای نهایت پاکی، منزّه است خداوند فرمانروای زندهای که هرگز نمیمیرد، منزّه است خدای فرمانروای زنده، دارای نهایت پاکی، منزّه است پایندهی پایدار، منزّه است پایدار پاینده.
سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ، سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلیٰ، سُبْحانَ الْحَیِّ الْقَیُّومِ، سُبْحانَ الْعَلِیِّ الْأَعْلیٰ، سُبْحانَهُ وَتَعالیٰ، سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَرَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ؛ سُبْحانَ الدَّائِمِ غَیْرِ الْغافِلِ، سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ، سُبْحانَ خالِقِ مَا یُریٰ وَمَا لَایُریٰ، سُبْحانَ الَّذِی یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَلَا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ، وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ.
منزّه است پروردگار بزرگم، منزّه است پروردگار برترم، منزّه است آن زندهی به خود پاینده، منزّه است آن بلند مرتبهی برتر، منزّه است او و بلندمرتبه و پاک و پاکیزه است، پروردگار ما و پروردگار فرشتگان و روح؛ منزّه است آن پایندهی بیغفلت، منزّه است آن دانای ناآموخته، منزّه است آن آفریننده دیدنیها و نادیدنیها، منزّه است آنکه دیدهها را دریابد و دیدهها او را درنیابند و اوست دقیقنگرِ آگاه.
اللّٰهُمَّ إِنِّی أَصْبَحْتُ مِنْکَ فِی نِعْمَةٍ وَخَیْرٍ وَبَرَکَةٍ وَعافِیَةٍ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَتْمِمْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ وَخَیْرَکَ وَبَرَکَاتِکَ وَعافِیَتَکَ بِنَجاةٍ مِنَ النَّارِ، وَارْزُقْنِی شُکْرَکَ وَعافِیَتَکَ وَفَضْلَکَ وَکَرامَتَکَ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنِی. اللّٰهُمَّ بِنُورِکَ اهْتَدَیْتُ، وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْتُ، وَبِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْتُ وَأَمْسَیْتُ.
خدایا، در حالی صبح کردم که از سوی تو در نعمت و خیر و برکت و سلامتی کامل بودم، پس درود فرست بر محمّد و خاندانش و نعمت و خیر و برکات و سلامتی را بر من با نجات از آتش دوزخ کامل کن، شکرگذاری به پیشگاهت و تندرستی و احسان و بخشندگیات را همواره تا گاهی که زنده هستم روزیام کن، خدایا! به نورت هدایت یافتم و به احسانت بینیاز گشته و به نعمتت صبح و شام کردم.
- فایل صوتی و متن کامل دعای عشرات را اینجا ببینید و بخوانید
شام غریبان
شام غریبان در واقع شب یازدهم محرم و پس از واقعه کربلاست که امام حسین (ع) و یاران باوفایش در این شب به شهادت رسیده اند.
عزاداران حسینی این شب را به یاد آوارگی زنان و کودکان کاروان امام حسین (ع) و مصیبتهایی که بر ایشان گذشت به عزاداری میپردازند.
توضیح بیشتر در مورد شام غریبان اینکه در واقعه خونبار و دردناک کربلا، حضرت زینب (علیهاالسّلام) حضوری فعّال و سازنده داشت؛ امّا آنچه به این حضور، جلوه دیگری میبخشد و آن را پُررنگتر میسازد، نقش ویژه آن حضرت بعد از واقعه عاشورا در رهبری کاروان اُسراست. دلیل این نامگذاری آن است که ایشان از این شب به بعد، پرستاری و اداره کاروان اسیران را بر عهده میگیرند و با ازخودگذشتگی، کودکان بیسرپرست و زنان بیپناه اهلبیت (علیهمالسّلام) را گردآورد و از آنان در برابر دشمن پاسداری کرد.
عملکرد حضرت زینب (علیهاالسّلام) بعد از شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) به خاطر امتیازاتی از قبیل وقتشناسی، عقل و تدبیر، فصاحت و بلاغت، شجاعت و شهامت و... تأثیر بسزایی داشت و تحوّلات عظیمی به وجود آورد؛ از جمله کارهای مدبّرانه و توأم با سیاست و کیاست حضرت زینب (علیهاالسّلام) این بود که شخصی را فرستاد تا از یزید (لعنةاللهعلیه) بخواهد اجازه عزاداری و ماتم به آنها بدهد.
این عزاداریها در ابتدای امر ازنظر دشمنان بیاهمیت جلوه میکرد، چون اگر از اوّل احساس خطر میکردند جلوگیری مینمودند، امّا همین کارها در واقع زمینهساز قیام و انقلاب مردم، علیه قاتلان امام حسین (علیهالسلام) و تحقّق بخشی از اهداف عالیه سیدالشهداء (علیهالسلام) بود. تا آنجا که وقتی یزید ملعون شنید، مردم بر قاتلان حسین (علیهالسلام) نفرین میکنند، با شمر و همراهانش با خشونت برخورد کرد و گفت: «و اللّه ِ! قَدْ کُنْتُ ارضی مِنْ طاعَتِکُمْ بِدونِ قَتْلِ الْحُسیْنِ لَعَنَ اللّه ُ. بْنَ مَرْجانَة!؛ سوگند به خدا! که از اطاعت شما بدون قتل حسین (علیهالسلام) راضی بودم. لعنت خدا بر پسر مرجانه که به چنین امر شنیعی اقدام کرد.» سپس اسباب سفر اسرا به مدینه را مهیّا نمود.
نماز ظهر عاشورا
یکی از مفاهیم مهم و مطرحی که در ۴۸ ساعته گذشته بارها توسط کاربران اینترنتی جست و جو شد، کیفیت نماز ظهر عاشورای امام حسین (ع) بود. در ادامه توضیحات نسبتاً کاملی درباره این نماز آمده است.
در روز عاشورا شهادتها اغلب بعدازظهر بوده است؛ یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه و تمام بنی هاشم و حضرت اباعبدالله (ع) که بعد از همه شهید شدند، زنده بودند.
فقط حدود تعدادی از یاران اباعبدالله در یک جریان تیراندازی که به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر شهید شدند وگرنه سایر افراد تا ظهر عاشورا زنده بودند.
مردی از اصحاب ابا عبدالله الحسین (ع) به حضور ایشان آمد و عرض کرد؛ یا ابا عبدالله وقت نماز است و ما دل مان میخواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم. حضرت با نگاهی به آسمان تصدیق کردند که وقت نماز است، نقل است که فرمودند:” ذکرت الصلوه… جعلک الله من المصلین…”
امام حسین نماز ظهر عاشورا را چگونه خواند؟
امام حسین (ع) ظهر عاشورا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی که در اصطلاح فقه اسلامی «نماز خوف» نامیده میشود، نماز خوف مثل نماز مسافر دو رکعت است نه چهار رکعت.
یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو رکعت بخواند برای این که مجال نیست و آنجا باید مخفف خواند. چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعیشان بهم میخورد، سربازان موظف هستند در حال نماز، نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا کنند.
امام جماعت یک رکعت را که خواند صبر میکند تا آنها رکعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها میروند پست را از رفقای خودشان میگیرند در حالی که امام همین طور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر میآیند و نماز خودشان را با رکعت دوم امام میخوانند.
شهادت یاران امام حسین علیه السلام هنگام نماز خواندن
امام حسین (ع) در آن هنگامه جنگ در کربلا چنین نماز خوفی خواندند، نمازی که اوج بندگی خدا و اخلاص را به نمایش گذاشت، اما وضعیت خاصی داشتند، زیرا چندان از دشمن دور نبودند.
اما آن عدهای که میخواستند دفاع کنند نزدیک ابا عبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیای بی شرم حتی در این لحظه هم آنها را راحت نگذاشت و در حالی که ابا عبدالله مشغول نماز بود.
دشمن شروع به تیراندازی کرد، دو نوع تیر اندازی: هم تیر زبان که یکی فریاد؛ حسین! نماز نخوان نماز تو فایدهای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید یاغی هستی، نماز تو قبول نیست! و هم تیرهایی که از کمانهای معمولی شان پرتاب میکردند.
در این شرایط یکی دو نفر از اصحاب ابا عبدالله (ع) که خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاک افتادهاند، یکی از آنها سعید ابن عبد الله حنفی به حالی افتادند که وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد، دیگر نزدیک جان دادنش بود.
آقا خودشان را به بالین او را رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله عجیبی گفت: «یا اباعبدالله! اَوفیتُ؟» آیا من حق وفا را به جا آوردم؟ مثل این که هنوز هم فکر میکرد که حق حسین آن قدر بزرگ و بالاست که این مقدار فداکاری هم شاید کافی نباشد.
نماز معراج در ظهر روز عاشورا
اما نکته ویژه در نماز ظهر عاشورا حضرت اباعبدالله الحسین (ع) این بود که ایشان در این نماز تکبیر و ذکر گفتند، سبحان الله گفتند، بحول الله و قوته اقوم و اقعد گفتند، رکوع و سجود کردند و این در حالی بود که درست دو سه ساعت بعد از این نماز برای ایشان نماز دیگری پیش آمد، رکوع دیگری پیش آمد، سجود دیگری پیش آمد، به شکل دیگر ذکر گفتند، اما رکوع ابا عبدالله آن وقتی بود که تیری به سینه مقدسشان وارد و حضرت مجبور شدند تیر را از پشت سر بیرون بیاورند.
سجود ایشان… سجده بر پیشانی… وقتی که از اسب بر زمین افتادند… طرف راست صورتشان را روی خاکهای گرم کربلا گذاشتند… ذکر ایشان ذکری دیگر بود… بسم الله… و بالله… و علی مله رسول الله… و با این نماز حضرت به عرش خدا عروج کردند.
چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد؟
یکی از سوالات مهمی که در رابطه با حادثه کربلا برای بسیاری به ویژه نوجوانان مطرح میشد این است که چرا امام سجاد ع در حادثه کربلا شهید نشدند؟
توضیح اینکه امام حسین علیه السّلام و خانواده و یاران باوفایش در روز هشتم در راه رضای خدا و اعتلای اسلام از مکه به طرف کوفه حرکت نمودند تا راه ناتمام پدر بزرگوارشان را به سرانجام رسانند و با کوفیان بیعت نمایند. اما سپاه اعزامی از طرف عبید الله مسیر را به روی امام و یارانش بست، کاروان امام حسین به طرف کربلا تغییر مسیر داد.
هنگامی اهل بیت وارد کربلا شدند، ام کلثوم عرض کرد: ای برادر این بادیه هولناکی است که از آن خوف عظیم بر دلم جا گرفته؟!
حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: بدانید که من در وقت عزیمت از صفین با پدرم امیر المومنین علیه السلام وارد این زمین شدیم. پدرم فرود آمده، ساعتی در خواب رفت و من بر بالین او نشسته بودم. ناگاه پدرم مشوش از خواب بیدار شد و زار زار میگریست. برادرم سبب آن را پرسید فرمودند: در خواب دیدم که این صحرا دریایی پر از خون بود و حسین من در میان آن دریا افتاده دست و پا میزند و کسی به فریاد او نمیرسید.
پس رو به من کرده فرمود: ای حسین چگونه خواهی بود هرگاه برای تو در این زمین چنین واقعهای رو دهد؟
گفتم: صبر میکنم و بجز صبر چارهای ندارم. (مهیج الاحزان، ص ۶۵؛ معالی السبطین، ج ۱، ص ۱۷۵؛ اشک روان، ص ۲۱۰).
چرا امام سجاد در جنگ کربلا شرکت نکرد؟
در تاریخ گزارش مستندی از زمان دقیق شروع بیماری حضرت و علّت آن ثبت نشده است. برخی روایات معتبر بیماری حضرت را فقط در شب و روز عاشورا نقل میکنند.
در برخی روایات آمده است این حضرت در شبی که امام حسین با یارانش صحبت کرد و آنها را از سرانجامشان با خبر نمود، حضور داشت و در برخی دیگر از روایات آمده است که شب عاشورا ایشان مریض بوده اند و عمّۀ شان زینب سلام الله علیها از ایشان پرستاری میکردند؛ با این حال در کنار پدر بوده اند.
حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: من در آن شبی که پدرم صبحش به شهادت رسید نشسته بودم و عمه ام حضرت زینب سلام الله علیا نزد من مشغول پرستاری من بود. در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جون» بنده ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح و پدرم اشعاری را قرائت میکرد.
آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آن که من آن را فهمیدم و آن چه را میخواست، دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد.
اشک هایم را پاک و سکوت کردم و دانستم که بلا، نازل شده است. ولی عمه ام هم آن چه من شنیدم شنید. او زن است و زنها دارای رقت قلب و جزع میباشند، پس نتوانست خود را کنترل کند تا آخر حدیث شریف که مفصل داستان برخورد حضرت زینب با امام حسین علیه السلام و غش کردن حضرت زینب و به هوش آوردن ایشان و کلام امام حسین علیه السلام با خواهر، از طرف حضرت سجاد علیه السلام نقل میشود و سپس میفرماید:بعد پدرم حضرت زینب را آورد تا او را کنار من به زمین نشانیده. بحارالانوار، ۴۲/ ۲۹۸
بر اساس برخی اخبار شدت بیماری امام سجاد (ع) زیاد بود که ایشان نتوانستند در نبرد با دشمن شرکت کنند، ولی شدّت اهتمام ایشان به وقایع آن روز موجب شده که دست کم در حدّ گزارشگر و راوی بعضی از حوادث، اخباری از ایشان در تاریخ ثبت شود. موسوعة کلمات الحسین علیه السّلام، ۴۹۷ ٫
طبق بعضی از گزارشهای تاریخی دیگر، علیّ بن الحسین زین العابدین علیه السّلام در مرحلهای از جنگ، لباس رزم بر تن داشته اند المقتل) فی مناقبآل ابی طالب، ۳/ ۲۸۴ ٫ الاضواِء، ۴/ ۱۵۵ و با وجود بیماری شدید در مراحل اوّلیۀ پیکار حضور داشتند، ولی به سبب جراحات وارده و بی رمقی به پشت جبهه منتقل شدند. کتاب تسمیة من قتل مع الحسین علیه السّلام، مجلة تراثنا العدد الثانی، ۱۵۰
در این مورد روایات و داستانهای بسیاری گفته میشود که در میان این داستانها برخی تایید شده نیستند و دلیل شهید نشدن امام سجاد در کربلا را به درستی بیان نکرده اند. تنها دلیل شهید نشدن امام چهارم ما شیعیان در واقعه کربلا، خواست پروردگار بود، نه هیچ چیز دیگر، چون سپاه یزید به هیچ کس رحم نکرد و برایشان بیماری یا ضعف کسی اهمیت نداشت.
بر اساس همه این روایات حضرت علیّ بن الحسین زین العابدین علیه السّلام در کربلا حضور داشتند و به سبب بیماری شدید تنها به ارادۀ الهی در واقعۀ کربلا زنده ماندند تا پس از پدر، هدایت امت اسلامی را به دست بگیرند. امام سجّاد (ع) پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین (ع) در محرم سال ۶۱ قمری، در ۲۳ سالگی به مقام عظمای امامت نایل آمد و در سختترین و دشوارترین تاریخ امت اسلام، رهبری شیعیان و محبّان اهل بیت (ع) را بر عهده گرفت و راه و روش پدران و نیاکان پاک نژاد خویش را استمرار بخشید.
امام سجاد (ع) در واقعه کربلا چند ساله بود؟
علی بن الحسین علیهما السلام در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش ۲۳ سال میگذشت. فرزند ایشان، امام محمد باقر علیه السلام که امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود.
امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله صلی الله علیه وآله از فاطمه علیها السلام در ذریه امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام و اولاد او منحصر گردید.»
شیخ مفید در این باره میگوید: «همین که امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین العابدین علیه السلام در بستر بیماری به سر میبرد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج میبرد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.»
امام سجاد علیه السلام در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی - بنا به مشیت الهی - بیمار بود و پس از بهبودی، ۳۵ سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کرده اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم علیه السلام و فداکاریهای ایشان بی توجهی کرده اند.
بیشتر بخوانید
چرا امام حسین کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟
بر اساس برخی روایات به دست آمده از حادثه کربلا، نقل است که روز عاشور و زمانی که عرصه برای اباعبدالله (ع) تنگ شد، جنیبان و فرشتگان نزد ایشان آمدند و از حضرت خواستند تا به آنها اجازه بدهند تا برایشان بجنگند، اما امام حسین (ع) درخواست کمک آنها را قبول نمیکند.
حالا سوال این است که چرا امام حسین کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟
پاسخ این به نقل از شفقنا این است که در برخی منابع روایی، دربارۀ کمک و نصرت الاهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح میکنند.
البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است. خداوند در قرآن به پیامبر (ص) میفرماید: به خاطر بیاورید زمانى را که از شدت ناراحتى در میدان بدر از پروردگارتان تقاضاى کمک مىکردید و او تقاضاى شما را پذیرفت و گفت: من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مى آیند یارى مىکنم.
برخی از دلایل مهمی که امام حسین (ع) این یاری و کمک را نپذیرفت، عبارت اند از: منحصر بودن اصلاح امت پیامبر اکرم (ص) در آن شرایط بحرانی به شهادت، اشتیاق لقای الهی، مقدر بودن شهادت برای آن حضرت، بودن شهادت نزد آن حضرت به عنوان گرامیترین و زیباترین مرگ و انجام این مأموریت الهی به صورت طبیعی.
نزول نصرت الهی برای کمک به امام حسین (ع)
در برخی منابع روایی، درباره کمک و نصرت الهی به وسیلۀ جنیان و فرشتگان به امام حسین (ع) احادیثی از ائمه معصومین (ع) بیان شده است که به این امر تصریح میکنند؛ مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع) این نکته را نقل کرده است: زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروههایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: “خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را میکشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمیکنیم تا آنها که گمراه میشوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را میپذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد”. [۱]
همچنین امام صادق (ع) فرمودند: از پدرم شنیدم که مى فرمود:، چون امام حسین (ع) با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید”. [۲]
نیز در برخی از روایات هم بیان شده است که فرشتگانی برای کمک به امام حسین (ع) آمدند، بار اول اجازه جنگیدن به آنها داده نشد، ولی بار دوم وقتی آمدند که امام حسین (ع) شهید شده بود؛ مانند این روایت از امام صادق (ع): “چهار هزار فرشته نازل شدند تا همراه امام حسین (ع) بجنگند، ولی به آنان اجازه جنگیدن داده نشد. دوباره اذن گرفتند و فرود آمدند و این وقتی بود که حسین (ع) کشته شده بود…”. [۳]خلاصه این که، چنین چیزی در روایات وجود دارد و درست است و هیچ دانشمند و کارشناس دینی آن را رد نکرده است، زیرا منافاتی با اعتقادات و معارف اسلامی ندارد. البته یاری رساندن ملائکه و جنیان و یا هر چیز دیگری از طرف خداوند برای انبیا هم بوده است. خداوند در قرآن به پیامبر (ص) میفرماید: به خاطر بیاورید زمانى را که از شدت ناراحتى در میدان بدر از پروردگارتان تقاضاى کمک مىکردید و او تقاضاى شما را پذیرفت و گفت من شما را با یک هزار از فرشتگان که پشت سر هم فرود مىآیند یارى مىکنم. [۴]و مثل یاری رساندن به مسلمانان در جنگ احزاب و در برخی موارد، این کمکها از طرف فرشتگان و جنیان بود که به جهت مصالحی که ذکر میشود، تحقق پیدا نمیکرد.
چرا امام حسین (ع) کمک جنیان و فرشتگان را نپذیرفت؟
در پاسخ میتوان گفت: شاید به این دلایل امام حسین (ع) این یاری و کمک را نپذیرفت: با توجه به موقعیت سیاسی که در آن زمان از طرف معاویه و یزید پیش آمده بود و به نام دین، کارهایی را انجام دادند که در واقع مخالف دین بود و همچنین تشخیص حق از باطل سخت شده بود، تنها راهی که میتوانست یک بار دیگر دین خدا را ترویج و زنده نماید، شهادت حضرت امام حسین (ع) و فرزندان و اصحاب آن حضرت، بود. [۵]
آنچه از روایات وارد شده در این مورد به دست میآید و به آن اشاره شده است، مقدر شدن شهادت برای آن حضرت بود تا بدین وسیله آن هدف اصلی امام حسین (ع) که همان اصلاح امت پیامبر بود، [۶]تحقق پیدا کند.
امام حسین (ع)، شهادت را زیباترین و گرامیترین مرگ میدانست؛ این امر، در خطبهای که در مکه به هنگام عزم حرکت به سمت عراق ایراد کردند، بیان شده است: “آرایش مرگ بر فرزند آدم، چون آرایش گردنبند بر گردن دوشیزگان است”؛ [۷]یعنی مرگ، گردن گیر و تحمیلی نیست، بلکه گردن بند و تجمّلی است؛ چرا انسان این گردن بند و زیور را در راه خدا به گردن نیاویزد؟! و مرگ در راه دین برای امام حسین (ع) لذیذ و در کام او شهد بود. [۸]و شهادت نقص نیست تا از فرشتگان کمک بخواهد، بلکه کمال است همان طور که حضرت ابراهیم (ع)، چون شهادت را کمال میدانسته، از سوزاندن در آتش نترسیده و از جبرئیل نیز چیزی نطلبید؛ هر چند دائم به یاد خدا بود و وی را میخواند. [۹]
لقای الهی و دیدار انبیا برای امام حسین (ع)، آن هم در آن شرایط از ماندن در این دنیا مهمتر بود و خود را مشتاق نیاکان خود میدانست؛ چنان که در ادامه آن خطبه در مکه میفرمایند: “گرایش و اشتیاقم به زیارت نیاکانم، چون اشتیاق یعقوب به یوسف است”. [۱۰]
حضرت امام حسین (ع) میخواستند که از معجزه و کرامت استفاده نکنند، در حالی که بدون شک امام توان و قدرت داشت که با معجزه و قدرت ولایی که از طرف خداوند داشت، بر دشمنان غلبه پیدا کند و حتی نیازی به کمک ملائکه و جنیان نداشت، ولی استفاده از معجزه و کرامت با آنان که مأمور بودند به ظاهر عمل کنند، منافات داشت. ارزش و جایگاه امام حسین (ع) که هم میان مسلمانان جایگاه بلندی دارد و هم در میان عدالت و آزادی خواهان، بدان جهت است که بر اساس امور عادی و ظاهری و طبیعی عمل نمود. بردن اهل بیت (ع) توسط امام به یک جنگ نابرابر و اسارت آنان و اهانت به ساحت مقدس شان موجب شد که قیام امام ماندگار و جاودان شود. آیا امام حسین (ع) نمیتوانست بدون قیام و با استفاده از کرامت یزید را سرنگون کند؟
منابع؛
[۱]علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان.
[۲]سید بن طاووس، لهوف، ص ۱۴۱، ترجمه میر ابوطالبی، سید ابوالحسن، ناشر: دلیل ما، قم، چاپ اول، ۱۳۸۰ ش.
[۳]شیخ صدوق، امالی، ترجمه کمره ای، محمد باقر، ص ۶۳۸، اسلامیه، تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۶؛ البته شبیه این روایت در «کافی» مرحوم کلینی هم آمده است، الکافی، ج ۱، ص ۲۸۳ و ۲۸۴.
[۴]انفال، ۹.
[۵]ر. ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، از ص ۴۴-۶۶، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۰.
[۶]بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
[۷]بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶؛ محدث اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۲۹، ناشر: بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، ۱۳۸۱؛ لهوف، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.
[۸]ر. ک: جوادی آملی، عبدالله، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص ۲۸ تا ۳۰، مرکز چاپ و انتشارات اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۷.
[۹]شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص ۲۷.
[۱۰]بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶؛ کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج ۲، ص ۲۹؛ لهوف، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.