به گزارش تابناک، امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا در شرق نوشت: قدرتگرفتن طالبان در افغانستان بزرگترین شوکی بود که در یک ماه گذشته دنیا تجربه کرد. قدرتگرفتن آنها همزمان با رفتن آمریکا از این کشور خبری بود که کمتر کسی فکرش را میکرد واقعیت داشته باشد، اما آنها بهراحتی حتی وارد پایتخت شدند و رئیسجمهور افغانستان با ترک کشور، آنها را به قدرت اصلی کشور تبدیل کرد.
اما طالبان با آن سابقه و پیشینه عجیب و غریب بهعنوان یک گروه تروریستی چگونه قرار است بهعنوان یک دولت از سوی جامعه جهانی پذیرفته شود؟ مقامهای سیاسی در بیشتر کشورهای دنیا درخصوص نوع رابطهشان با طالبان منتظر تشکیل حکومت هستند. درحالحاضر یک نظام سیاسی در افغانستان از قدرت رفته و نظام سیاسی بعدی هنوز روی کار نیامده است.
در واقع هنوز طالبان بهعنوان یک دولت یا آنچنان که خودشان میگویند امارت اسلامی عملکردی ندارد. پیشینه پر از خون و خاکستری دارد، اما بههرحال درحالحاضر ادعا میکند که تغییر کرده و گرچه این تغییر از سوی افکار عمومی در افغانستان و جهان پذیرفته نشده، اما عملکرد طالبان در مقام دولت یا امارات است که میتواند آن را ثابت کند و منجر به تصمیمگیری درباره آن شود.
برای آمریکاییها و بسیاری از کشورهای اروپایی این مسئله ملاک برای تصمیمگیری درباره وضعیت افغانستان است؛ مثلا اینکه آیا در افغانستان تحت سلطه طالبان این اجازه داده میشود که نیروهای خارجی و افغانستانیهایی که با گروههای خارجی همکاری میکنند از کشور خارج شوند؟
مسئله دیگر این است که رفتار آنها با زنان چگونه خواهد بود؟ رویکردشان نسبت به رسانهها چگونه است؟ آیا افغانستان را به سمت جنگ داخلی پیش میبرند یا خیر؟ حقوق اقوام و اقلیتها در دوران آنها رعایت میشود یا خیر؟ بههرحال تصویری که از افغانستان جدید قرار است به دنیا مخابره شود، حائز اهمیت است؛ بااینحال، ممکن است حتی در بعضی از این موارد هم شاهد زیرپاگذاشتن وعدهها یا حقوق مسلمی از سوی طالبان باشیم، اما کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده در برابر آن سکوت کرده و به سمت پذیرش دوفاکتوی آن حرکت کنند.
شاید بعدها ادلهای بیاورند که مثلا الزامات امنیتی لازمه چنین رفتاری بود و باید طالبان را تحت این شرایط به رسمیت میشناختند؛ چراکه این نگرانی وجود دارد که اگر دولتهای غربی به سمت منزویکردن طالبان پیش بروند، این گروه تلاش بیشتری برای اقدامات رادیکالی و ماجراجویانه انجام دهد. روشی که ممکن است منجر به قدرتگرفتن داعش در افغانستان شود.
از این جهت ممکن است در یک شرایط انتخاب بین بد و بدتر آمریکا و اروپا بپذیرند که مطالبات اولیهشان را کنار بگذارند و بهخاطر شرایط اضطرار قبول کنند با طالبان همکاری کنند و مثلا بر مسئله رفتار آنها با زنان یا اقلیتها چشم بپوشند. برای همین چندان نمیتوان با قدرت گفت که جامعه جهانی تا زمانی که حقوق بشر در افغانستان به رسمیت شناخته نشود و طالبان خود را اصلاح نکند، آنها را به رسمیت نخواهد شناخت. ممکن است آنها شرایط را در افغانستان بحرانی تلقی کنند و بهخاطر ملاحظات امنیتیشان با آنها همکاری کنند.