در طی سالهای اخیر مفهوم هوش هیجانی مورد توجه افراد زیادی قرار گرفته است. به گونه ای که در مورد آن تحقیقات زیادی صورت گرفته است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در مدرسه کسب و کار آیا، مدیران و رهبرانی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، توانایی بیشتری در هدایت و کنترل سازمان خود دارند. همچنین کارکنانی که فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند اما دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، در مقایسه با کارکنانی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردار هستند، عملکرد ضعیف تری دارند. در ادامه به مفهوم هوش هیجانی، نحوه اندازه گیری و روش هایی برای تقویت آن پرداخته ایم.
هوش هیجانی اصطلاحی فراگیر است که مجموعه گستره ای از خصوصیت ها و مهارت های فردی بیش از دانش های پیشین مثل بهره هوشی و مهارت های فنی یا حرفه ای را شامل می شود.
در دهه 1990 برای اولین با اصطلاح هوش عاطفی توسط دو روانشناس به نام های پیتر سالووی و جان مایر مطرح شد. آنها بر این عقیده بودند که افراد قادر به کنترل عواطف خود و دیگران، تمایز پیامدهای مثبت و منفی عواطف بوده و می توانند از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرآِند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.
دانیل گلمن یکی از صاحب نظران علوم رفتاری و نویسنده کتاب کار کردن به وسیله هوش هیجانی می باشد. همچنین او اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. این فرد هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی می دانست که عمیقا توانایی های فردی را در بر می گیرد.
به طور کلی نمی توان هوش هیجانی را به صورت دقیق مورد سنجش قرار دارد؛ چرا که امکان مقایسه سطح مهربانی، احساسات ما با سایر افراد با عدد امکان پذیر نمی باشد. با این حال اگر هنوز هم تمایل به مقایسه و سنجش هوش هیجانی خود هستید، می توانید از کتاب های مختلف و یا انواع تست هوش هیجانی استفاده کنید.
برخی موسسات با دریافت هزینه، سوالات پیچیده ای را در اختیار شما قرار داده و در نهایت نتیجه آن را به شما اطلاع می دهند. با اینکه این آزمون ها بسیار هدفمند طراحی شده اند، هیچگونه شواهد محکمی برای اثبات درستی آنها وجود ندارد. ماهیت پیچیده هوش هیجانی و ویژگی هایی که شامل می شود، سنجش آن را به صورت دقیق سخت می کند.
در ابتدا توضیحاتی در زمینه خودآگاهی و خویشتن داری ارائه می کنیم، در ادامه می توانید با پاسخ به چندین سوال مختلف با تست هوش هیجانی، میزان آن را مشخص کنید.
با رشد خودآگاهی انسان، درک آن نسبت به احساسی که دارد و رفتاری که نشان می دهد، افزایش پیدا می کند. چنین درکی به انسان فرصت تغییر مطابق با خود و زندگی اش را فراهم می کند. به این صورت فرد خود را اصلاح کرده و در مسیر دلخواه خود رشد می کند.
با داشتن فکری شفاف و روشن نسبت به خود و خواسته خود از زندگی می توانیم توانمندتر شویم؛ چرا که به صورت آگاهانه و فعالانه می توانیم خواسته های خود را به واقعیت تبدیل کنیم. زمانی که خودآگاهی لازم را نداریم، در سطح هیجانات درونی و باورهای منفی خود قرار می گیریم. به این صورت به افکار نادرست اجازه تعیین احساسات و اعمال مان را می دهیم.
انعطاف پذیری هیجانی یا خودکنترلی در واقع مجموعه ای از مهارت ها، ویژگی ها، عادت ها و نگرش هایی را در بر می گیرد که باعث هیجانات استرس آور، انعطاف پذیر، پر انرژی و شاد باقی بمانیم، می شود. با تقویت انعطاف پذیری هیجانی می توانید در رویارویی با استرس های اجتناب ناپذیر، نگرش و سلامت خود را بهبود ببخشید.
با مطالعه خودآگاهی و خویشتن داری و پاسخ به این سوالات در واقع با دو ویژگی که موجب تقویت و رشد هوش هیجانی می شود، آشنا شدید. شما با پاسخ به این سوالات می توانید تا حدودی میزان هوش هیجانی خود را بررسی کرده و بسنجید. همچنین میتوانید با مراجعه به لینک زیر، هیجانی خود را با دقت بیشتری تست کنید.
در ادامه به صورت مختصر به 4 تکنیک برای تقویت هوش هیجانی اشاره خواهیم داشت:
انتهای رپرتاژ آگهی/