عکس آرشیوی است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه ایران درباره توانمند سازی زنان سرپرست خانوار با کمک نیکوکاران به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: ما روزانه کودکانی را در شهر میبینیم که نامشان را کودکان کار گذاشتهاند. گاهی افسوس میخوریم و سری تکان میدهیم و میگذریم و گاهی حتی به سبب عادی شدن کار این کودکان، حتی همان اندک توجه را هم نمیکنیم.
اعظم حاج یوسفی که سالهاست در زمینه کمک به تحصیل کودکان کار فعال است، میگوید: «ما سالهاست در زمینه شناسایی استعدادهای کودکان کار و کودکان بیبضاعت فعالیت میکنیم و در این سالها توانستهایم با همیاری نیکوکاران، به تحصیل این کودکان کار کمک کرده و به این شکل زمینه ورود بسیاری از آنها را به دانشگاههای معتبر کشور فراهم کنیم. این کار قطعاً به چرخه حذف کودکان کار کمک میکند و این چیزی است که ما همیشه بهعنوان هدف در سر داشتهایم.»
او ادامه میدهد: «در ابتدا میخواهم در رابطه با نگاه مردم در جامعه به کودکان کار صحبت کنم. بیشتر مردم گمان میکنند کودکان کار عمدتاً عضو باندهای سازمان یافته هستند و بههمین دلیل شاید نگاه مثبتی به این کودکان نداشته باشند اما من به واسطه سالها کار برای کودکان کار میتوانم بگویم بسیاری از این کودکان به خاطر شرایط بد اقتصادی خانوادهها ناچار به کار در خیابان میشوند پس این تفکر را کنار بگذاریم که همه این کودکان عضو باندهای سازمان یافته هستند. نکته بعدی این است که سرپرستی این کودکان را عموماً مادران آنها بر عهده دارند که بهعنوان زنان سرپرست خانوار شمرده میشوند. این زنان خواسته یا ناخواسته درگیر مسئولیت سرپرستی خانواده شدهاند و عمدتاً چون سواد زیادی هم ندارند به مشاغلی خدماتی مثل کار در منازل مردم و کار در مزرعهها و کارهای دیگری از این دست میپردازند و به عبارتی با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند چون تأمین هزینه زندگی برای آنها در بسیاری از موارد بسیار دشوار است. شیوع کرونا مشکلات زیادی را برای خیلی از اقشار جامعه بهوجود آورد اما در این میان زنان سرپرست خانوار متحمل مسائل و مشکلات بیشتری شدند. اگر در خانهای کار میکردند صاحبخانه دیگر از ورود آنها به خانه ممانعت کرد بهخاطر اینکه نگران شیوع کرونا از طریق آنها بود. همین مسائل باعث شد آنها مشکلاتشان هر روز بیشتر و بیشتر شود و با مسائل مختلف و بغرنج دست و پنجه نرم کنند و بالطبع این شرایط سبب میشود کار کودکان هم شدت بیشتری پیدا کند. این کودکان ناچارند هزینههای زندگی خانواده را تأمین کنند که این هزینه میتواند خرج داروی پدر بیمار باشد یا خرج خورد و خوراک یا متأسفانه گاهی برای خرید مواد مخدر در خانواده معتاد به کار گرفته میشود. با این تفاسیر میشود گفت شاید بیشتر مشکلات زنان خانوار و کودکانشان یا بهتر است بگویم کودکان کار از نوع مشکلات اقتصادی است. این مشکلات اقتصادی فشارهای زیادی را به روح و روان و همینطور به جسم آنها وارد میکند.»
حاج یوسفی به نکته مهم دیگری در این زمینه اشاره میکند: «نکته بعد نگرشی است که نسبت به این زنان و کودکان در جامعه وجود دارد و بهخاطر این نگرش نادرست خیلی از زنان از جامعه طرد میشوند و ارتباط مناسبی با دیگران برقرار نمیکنند. باید به این نکته هم توجه کنیم که زنان سرپرست خانوار بهدلیل اینکه نقشهای دیگری را در خانه برعهده دارند نسبت به مردان با استرس بیشتری مواجه میشوند. آنها ناچارند نقش مادری و اداره امور منزل را نیز برعهده داشته باشند و در قیاس با مردان دستمزد کمتری هم دریافت کنند که همین مسأله به ایجاد استرس در آنها دامن میزند. از رونق افتادن شغل این زنان بهدلیل شرایط کرونا خودش عامل افزایش استرس در آنهاست به همین دلیل است که ما میبینیم این زنان بیش از گذشته دچار مشکلات روحی شدهاند و احساس بیقدرتی میکنند. ما معتقدیم بیشترین کمکی که میتوان به کودکان کار کرد، این است که فقر را در خانواده آنها کاهش دهیم و بههمین جهت سالها در این زمینه تلاش کردهایم.»
چه کار باید کرد؟«در این شرایط فکر میکنم کاری که میتوانیم بکنیم این است که با آموزش به مادران این کودکان که زنان سرپرست خانوار هستند زمینه اشتغال آنها را فراهم کنیم.»
حاج یوسفی این را میگوید و ادامه میدهد: «البته قبلاً به این خانوادهها کمک میشد و در حال حاضر هم این کمکها صورت میگیرد اما فکر میکنیم در کنار کمکهای مالی بهتر است کاری در جهت توانمندسازی آنها نیز انجام دهیم. در واقع ما معتقدیم میشود یک توانمندسازی اقتصادی برای مادران کودکان کار انجام داد که در آینده برای آنها مفید باشد. آنها میتوانند به این شکل در چرخه کار و اشتغال وارد شوند و اعتماد به نفس خود را به دست آورند و بدانند میتوانند با کار خود و کار حرفهای که انجام میدهند درآمدی کسب کنند و در جهت اقتصاد خانواده مفید و مثمر ثمر باشند. ما میدانیم که میشود چنین کاری کرد و این گامها را در جهت کمک به معیشت این خانوادهها برداشت بههمین دلیل در این شرایط سخت تصمیم به آموزش آنها گرفتیم و بعد از آن اشتغال زنان سرپرست خانوار. این آموزشها در دو نقطه در جنوب و غرب تهران آغاز شده و بانوان سرپرست خانوار میتوانند این آموزشها را که شامل آموزشهای قالیبافی و گبه بافی میشود در این مراکز فراگیرند. این کار کاملاً رایگان است و بعد از اینکه آموزش را فرا گرفتند میتوانند بنا به درخواست خود وسایل لازم را از ما دریافت کنند و در منزل مشغول به کار شوند و با دستمزدی چند برابر عرف بازار، محصولات خود را ارائه کنند. ما همچنین به استعدادیابی فرزندان آنها نیز میپردازیم. زنانی که در این طرح آموزشی شرکت میکنند علاوه بر حقوق میتوانند از بستههای حمایتی برخوردار شوند. هدف ما این است که علاوه بر کمک به معیشت آنها الگوسازی نیز در جامعه انجام دهیم و توجه جامعه را به این مسأله جلب کنیم که ما فقط با کمک به اشتغال خانوادههای کودکان کار میتوانیم وضعیت اقتصادی خانوادههای آنها را بهبود ببخشیم و از کار کودکان جلوگیری کنیم. امیدوارم زنان زیادی در این طرح شرکت کنند و مهارت کافی به دست بیاورند و ما بتوانیم با کمک خیرین روز به روز بیشتر به این زنان سرپرست خانوار کمک کنیم و این چرخه در جهت توانمندسازی آنها همچنان ادامه داشته باشد.»
برای انجام کارهای بزرگ هیچ وقت دیر نیست. کار بزرگ هم لزوماً آن کاری نیست که ما تصور میکنیم. گاهی رؤیاها و خواستههایمان آنقدر بزرگ است که لاجرم راهی به آنها پیدا نمیکنیم و سرخورده از تحقق نیافتنشان راه سکون و انفعال را برمیگزینیم. گاهی اما رؤیایی کوچک ولی دست یافتنی میتواند امید را برای انجام کارهای بزرگ متبلور کند.