پول درآوردن: درآمدهای شرکت های بورسی

کد خبر: ۱۰۸۸۷۶۰
|
۲۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۷ 19 October 2021
|
829 بازدید

خب، حالا که ما با صورتحساب های مالی آشنا شده‌ایم، اجازه دهید هدف وجودشان را مرور کنیم. به خاطر بسپارید درحالی‌که مردم ممکن است به دلایل زیادی سرمایه گذاری کنند، اما هدف واحدشان همیشه یکسان است: پول درآوردن، در غیر این صورت به کاری که آن‌ها می‌کنند، “خیریه” می‌گویند. آن ها به دنبال شناخت درآمدهای شرکت هستند.

یکی از راه‌های اصلی که یک سرمایه گذاری در سهام درآمد کسب می‌کند از طریق سود سهام است. این‌ها پرداخت های منظمی هستند که بیشتر (ولی نه همه) شرکت ها به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. شرکتی که سود سهام منظم و خوبی پرداخت می‌کند یک سرمایه گذاری جذاب به حساب می‌آید.

ولی پول لازم برای پرداخت سود سهام به سهامداران از کجا می‌آید؟

سؤال خوبی است و حالا به موردی می‌رسیم که بیشتر از همه نظارت و تحلیل شده است: درآمدهای شرکت های بورسی.

درآمد سودی است که یک شرکت به دست می‌آورد. درآمد برای پرداخت سود سهام، همچنین خیلی موارد دیگر، مثل تحقیق و توسعه، خرید سایر شرکت ها و حقوق مدیران شرکتی مورداستفاده قرار می‌گیرد.

درآمد شرکتهای بورسی به این خاطر بیشتر از هر چیز دیگری مهم است چون آن‌ها نشان‌دهنده آن است که یک شرکت چطور عمل می‌کند.

پس یک شرکت واقعاً چگونه عمل می‌کند؟

حالا و درحالی‌که درآمدهای شرکت های بورسی ممکن است به شدت مورد موشکافی قرار گیرند، ولی آن‌ها به‌خودی‌خود حرفی برای گفتن ندارند. اگر شرکتی سود زیادی را اعلام کند، ممکن است فقط به این خاطر باشد که شرکت از نظر اندازه بزرگ است. چیزی که ما واقعاً می‌خواهیم بدانیم این است که یک شرکت به نسبت اندازه‌اش چقدر سود به دست آورده است.

بدین منظور، ما فقط به سود شرکت نگاه نمی‌کنیم. بلکه ما به سود به ازای سهم توجه می‌کنیم. این نسبت خوب و کوچک با نام EPS شناخته می‌شود و محاسبه آن آسان است. فقط کافی است میزان سود شرکت را از صورتحساب سود و زیان شرکت بردارید و آن را بر تعداد سهم های منتشر شده تقسیم کنید. تمام! حالا عددی در اختیار دارید که به شما می‌گوید هر سهم شرکت چقدر سود داشته است.

و یک چیز خوب در این مورد آن است که شما حتی مجبور نیستید این کار را خودتان انجام دهید. محاسبه این عدد و گزارش آن در صورتحساب های مالی برای شرکت ها یک امر عادی محسوب می‌شود. در واقع این کار به شکل یک خدمت رایگان و ارزشمند به سهامداران فعلی و سهامداران احتمالی آینده انجام می‌شود.

پس آیا من فقط باید به دنبال شرکت های با EPS بالا باشم و آن‌ها را بخرم؟

این‌قدرها هم آسان نیست. برای اینکه به مثال کیک خودمان برگردیم، قنادهای زیادی وجود دارند که به دنبال بهترین ترکیب برای کیک خود می‌گردند. اگر شما چیزی راجع به یک ترکیب فوق‌العاده شنیده باشید، این احتمال وجود دارد که بقیه هم این خبر به گوششان خورده باشد.

پس اگر شرکتی EPS بالا دارد، بنابراین احتمالاً همه راجع به آن اطلاع کافی دارند و درست مثل شما، آن‌ها هم خواهان خرید سهم آن می‌شوند که درنتیجه باعث افزایش قیمت سهام شرکت می‌شود.

پس بهتر است به‌جای سؤال قبل این سؤال را بپرسید: آیا قیمت سهام نسبت به میزان سودآوری شرکت منطقی و مناسب است؟

و پاسخ به این سؤال منجر به آشنایی با نسبت دیگری می‌شود که حتی از قبلی هم مهم‌تر است: نسبت قیمت به سود یا P/E.

این نسبت به شما خواهد گفت که آیا سهام نسبت به درآمدهایش بسیار گران و یا نسبتاً ارزان است. پس همان‌طور که یک سرآشپز ماهر می‌داند، بهتر است شما هم به‌جای گران خریدن، ارزان بخرید.

خب، پس همه‌اش همین بود دیگر نه؟ فقط به دنبال P/E پایین باشم و بخرم، بخرم، بخرم!

اگر ناامید نمی‌شوید، همه چیز دوباره پیچیده‌تر می‌شود. بله یک EPS بالا خوب است و P/E پایین هم خوب است. ولی اگر سایر شرکت ها نسبت های بهتری داشته باشند چه؟

این، جایی است که سروکله مقایسه پیدا می‌شود. شما باید به سایر شرکت ها در یک بخش صنعتی مشابه نگاهی بیندازید و ببینید که نسبت های آن‌ها چگونه است؟ اگر شرکتی نسبت P/E پایین داشته باشد ولی هر شرکت دیگری در همان صنعت هم از P/E پایین برخوردار باشد، خب شاید کل این بخش از صنعت به یک دلیلی ارزان است! اما چه دلیلی؟

زمان آن رسیده تا بررسی خود را جلوتر ببریم؛ اما پیش از رفتن به درس بعدی سری به مقاله “سود شرکت و نسبت قیمت به سود: دو مؤلفه مهم انتخاب” بزنید.

 

منبع:  مدیرمالی

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟