بین الملل تابناک: ایران و عربستان از سال گذشته تاکنون، مذاکرات متعددی با یکدیگر داشتهاند و تاکنون چند دور در بغداد پایتخت عراق با یکدیگر گفتوگو کردهاند. از این روی، گزارشهای مختلفی دال بر اینکه تهران و ریاض به توافقاتی جهت برقراری مجدد روابط کنسولی یا ارائه ابتکارهایی با هدف پایان دادن به جنگ یمن نزدیک شدهاند، منتشر شده که تاکنون از سوی هیچ یک از طرفین تایید نشده است.
گفتنی است که تاکنون چهار دور گفتوگو بین ایران و عربستان انجام شده است. پرونده این گفتوگو در اختیار شورای عالی امنیت ملی است و نمایندهای از این شورا، مسئولیت این مذاکرات را بر عهده دارد.
در همین راستا، بر اساس خبری که پترا، خبرگزاری دولتی اردن، روز دوشنبه منتشر کرد، گروهی از کارشناسان ایرانی و سعودی اخیرا در امان، پایتخت اردن، در نشستی امنیتی با یکدیگر در مورد اقدامات اعتمادساز دوجانبه گفتوگو کردهاند.
یک دیپلمات ارشد ایرانی به رویترز گفت: هیچ یک از مقامات ایران در این دیدار شرکت نکرده است. به گزارش پترا، این دیدار از سوی «موسسه مطالعات امنیت عرب» سازمان داده شده است. دیپلمات ایرانی گفت: «جلسه امان جلسه رسمی نبود. البته چنین جلساتی بین چهرههای دانشگاهی مفیدند و میتوانند درک بهتری از واقعیتهای بین دو همسایه به دست دهند.»
بر اساس این گزارش ها، دو طرف تمایل دوجانبه خود را برای توسعه روابط و تقویت ثبات منطقه ای ابراز داشتند.
خبر برگزاری چنین نشستی بین عربستان و ایران در سطح کارشناسان درحالی در خبرگزاری دولتی اردن منتشر شد که همزمان نماینده عربستان در سازمان ملل متحد در مصاحبه با یک روزنامه عرب زبان، جمهوری اسلامی ایران را به زعم خود متهم کرد که مذاکره با ریاض را به بازی گرفته است.
با این حال، سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشورمان گفته است: در بخش مسائل منطقهای، ما دیدارهایی با مقامات کشورهای امارات و عربستان داشتهایم و تا حدودی سوءتفاهمها نیز برطرف شده است.
در همین راستا، تابناک در گفتوگو با «محمد قیصری» کارشناس مسائل خاورمیانه به ابعاد و زوایای مختلف گفتوگوهای میان ایران و عربستان پرداخت.
فضای مبهم گفتوگو
قیصری در گفتوگو درباره نتایج مذاکرات چند دور گذشته بین دو کشور گفت: با وجود برگزاری چندین دور گفتوگو میان دو طرف، هنوز فضای شفافی از موضوع گفتوگوها، دستورکارها و حتی مواضع و خواستههای طرفین وجود ندارد و اطلاعات و تحلیلهای موجود تاکنون فراتر از حدس و گمان ـ آن هم بر پایه اظهارات و مواضع پراکنده دو طرف از گفتوگو ـ نرفته است. بخشی از این امر، احتمالا ناشی از توافق ضمنی دو طرف، مبنی بر مخفیانه ماندن صورت و محتوای گفتوگوها بوده است. با وجود این، هرازگاهی یکی از اطراف گفتوگو، تصویری مبهم از آن را احتمالا با هدف تاثیر بر روند و متن این گفتوگوها رسانهای کرده است؛ تصویری مبهم که در قالب اعلام موضع در طیفی از خوشبینی تا طرح اتهام متقابل مبنی بر زیاده خواهی یا نگاه تاکتیکی طرف مقابل به گفتوگوها ارائه شده است. قدر مسلم اینکه هنوز هیچ یک از اطراف گفتوگو موضع رسمی و صریحی که بیان کننده حدود، محورها و چارچوب گفتوگوها باشد، نگرفتهاند.
از گفتوگو تا مذاکره
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: با این وجود دو نکته اساسی را میتوان از بین این مواضع و تحلیلهای پراکنده دریافت؛ نخست اینکه گفتوگوهای جدی از زمان قطع روابط دیپلماتیک میان عربستان و ایران مجددا از سرگفته شده است. دوم آنکه موضوع و دستورکار گفتوگوها مربوط به مسائل امنیتی است؛ گفتوگوهایی که به ویژه از ابتدای سال جاری میلادی بی سروصدا در عراق آغاز شده و پیش از آن که به سطح مذاکرات در سطوح رسمی و دیپلماتیک برسد، رسانهای شد. این موضوع حاکی از آن است که گفتوگوهایی سخت و فرسایشی بر سر موضوعات فی مابین در جریان بوده است که نزدیک به یک سال گفتوگوهای غیر رسمی نیز نتوانسته است آن را به آستانه مذاکرات در سطح رسمی برساند؛ بنابراین، چه چیزی غیر از موضوعات امنیتی فی مابین می تواند این قدر بغرنج باشد؟ هرچند نباید از تاثیر قهر دیپلماتیک و فاصله ایجاد شده در اثر آن در این سال ها میان دو طرف و روی کار آمدن طیف جدیدی از نخبگان سیاسی در عربستان سعودی نیز غفلت کرد.
نرمش مَلِک
وی ادامه داد: در سالیان گذشته ایران بارها هم اعلامی و هم در قالب ابتکارعملهایی در قالب امنیت منطقه ای همچون طرح صلح هرمز، هم از عربستان و هم از سایر کشورهای منطقه دعوت به گفتوگوها درباره موضوعات و مسائل فی مابین کرده است؛ دعوتی که عموما از طرف سعودی نادیده گرفته یا با سوء ظن به آن نگریسته شد. این موضع عربستان تا مشخصشدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا طول کشید؛ اما با پایان کار ترامپ و بی اعتبار شدن چک سفید امضایی که ترامپ برای محمد بن سلمان شاهزاده جوان سعودی کشیده بود، انگیزه سعودی برای مذاکره جدی تر شد. از همین جهت بود که سعودی ها به موازات روی کار آمدن بایدن، بی سروصدا، گفتوگوهای غیر رسمی با ایران را کلید زدند.
دردم از یار است و درمان نیز هم! (متغیر ایالات متحده آمریکا)
قیصری اظهار داشت: یکی از متغیرهای اصلی بر روابط عربستان سعودی با ایران، ایالات متحده امریکاست. عربستان سعودی عموما سعی کرده است رابطه خود با ایران را در پرتو نوع راهبرد منطقه ای ایالات متحده و مشخصا نوع نگاه این کشور به ایران تنظیم کند. چنانکه پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای و بازاعمال تحریم ها و تشدید اقدامات تحریک آمیز آمریکا علیه ایران، رویکرد تهاجمی سعودی در قبال ایران و متحدان منطقه ای این کشور تشدید شد. با خروج ترامپ از کاخ سفید، رویکرد منطقه ای عربستان نیز دچار تعدیل و تغییرهایی شد که البته این نکته عجیبی نیست؛ کما اینکه سایر کشورهای منطقه هم سعی کردند خود را با این تحول وفق دهند. به هر حال باید پذیرفت که آمریکا و اروپا همچنان جزو بازیگران تاثیرگذار نظام جهانی هستند و تغییر سیاست هایشان تاثیر مهمی بر تحولات منطقه می گذارد؛ هرچند فروکاستن تمامیت این تغییر رویکرد عربستان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خالی از خطا نیست.
بخش مهم تر این تغییر، حاکی از شکل گیری آهسته، اما عمقی این نگرش در هیأت حاکمه عربستان سعودی است که احتمالا دوران چند دههای تکیه و اعتماد به امریکا در منطقه به سرآمده است. سعودی ها به آرامی در حال درک این نکته هستند که احتمالا خروج امریکا از منطقه میتواند جدیتر، سریعتر و هم دردناک تر از آن چیزی باشد که تصور میکردند. لذا مایلند که پرونده برخی از پروژههای مفتوح که با چراغ سبز یا حتی حمایت آمریکا گشوده شدند را پیش از خروج آنان از منطقه ببندند. جنگ یمن مهمترین این پروژههاست. جنگی که نه تنها بیش از تصور طولانی، پرهزینه و خونبار شده، بلکه به نحو غریبی پیچیده و بغرنج شده است.
پایان تلخ، بهتر از تلخی بی پایان!
این پژوهشگر حوزه بین الملل عنوان کرد: عربستان سعودی خسته از نبرد یمن، پایان آبرومندانهای را برای آن به انتظار نشسته است. آرزوها و خواستههای جاهطلبانه سعودی در آغاز نبردی نابرابر که آن را در طولانیترین حالت چندهفتهای تصور میکردند، اکنون به نحو واقعبینانه ای به یک پایان آبرومندانه تقلیل یافته است. نبردی که حالا دارد هفتساله میشود و نه تنها عایدی برای آنها نداشته، بلکه هیچ چشمانداز روشنی برای اتمام آن نیز متصور نیستند. آنها اگر به جای این نبرد بی حاصل، سیر انداخته بودند، حالا حداقل سیر هفت ساله داشتند!). شاید این گزاره که «نبرد یمن، پوست موزی بود که زیر پای سعودی انداخته شد»، اکنون برای سران این کشور نیز قابل فهم شده باشد. آنها اکنون، درمانده به صداقت متحدان و شرکای خود در این راه مشکوکند. قطر که روزگاری همپای سعودی در این کارزار بود، خیلی زود راه خود را از سعودی جدا کرد و اکنون نه تنها در جنگ سرد با عربستان به سر میبرد، بلکه با رقبای منطقهای این کشور یعنی ترکیه و ایران گرم گرفته است. امارات هم که شریک اصلی عربستان در جنگ یمن و بسیاری از جبههها از سوریه تا شما آفریقا بود، به نحو مزورانهای به ویژه در یمن، اهداف خود را با هزینه سعودی دنبال کرده و اکنون به ترکیه و ایران و حتی سوریه روی خوش نشان میدهد. سعودیها در همان روزهای آغازین نبرد یمن پی بردند که از پاکستان و مصر هم جز لفاظیهای بیحاصل، آبی گرم نخواهد شد. با پایان کار ترامپ به عنوان متحد و مشوق اصلی عربستان در رویکرد تهاجمی و اقدامات متهورانه شاهزاده جوان سعودی در سطح منطقه و برآمدن دولت جدید در آمریکا و به دنبال آن زمزمههای انتقادی که از این کشور به گوش میرسد، عربستان بیش از پیش خود را در میانه جنگی بیحاصل، پرهزینه و خونبار حس می کند که پایانی برای آن متصور نیست. شاید از همین دریچه است که عربستان سعودی تصور می کند کلید حل این معما را باید در جای دیگری (ایران) جستجو کند. مبتنی بر چنین درکی است که اغلب گمانهزنیها، موضوع گفتوگوهای میان ایران و عربستان را مسائل امنیتی با تمرکز بر موضوع یمن برآورد کردهاند و معتقدند که هدف اصلی عربستان از این گفتوگوها، دستیابی به راهحلی آبرومندانه یا دست کم در ظاهر محترمانه برای پایان دادن به جنگ یمن است؛ اما آیا پایان چنین ماجراجویی خونباری میتواند آبرومندانه باشد!
قیصری در ادامه گفت: با وجود همه این مسائل نباید اهمیت این گفتوگوها میان ایران و سعودی را نادیده گرفت؛ گفتوگوهایی که هرچند به متغیرهایی همچون رقابت دیرینه منطقهای میان طرفین، رویاروییهای غیرمستقیم در سال های اخیر در سوریه، لبنان و یمن، رقابت و تقابل دو ایدئولوژی شیعی و سلفی سعودی و مداخلات آمریکا در منطقه پیوند خورده تا جایی که هنوز نمی توان چشم انداز روشنی به سمت یک مذاکره رسمی با دستورکار مشخص و روشن برای آن متصور بود، با وجود این صرف گفتوگوها نیز میتواند مفید باشد. ارزیابی بعضا مثبت طرفین از روند گفتوگوها (هرچند اغلب رویکرد منفی و انتقادی دست بالا را دارد) نشان میدهد طرفین بر خلاف سالهای گذشته، جدیت بیشتری برای مدیریت اختلافات فی مابین دارند.
وی در نهایت افزود: از طرفی طلیعه مسیر تنشزدایی میان سایر بازیگران منطقهای از جمله امارات- ترکیه، امارات- ایران، امارات- سوریه، مصر- ترکیه، قطر- امارات و ... که در افق منطقه در حال پدیدار شدن است، تصویر کلانتر و انگیزه مضاعفی را فراروی عربستان و ایران به عنوان دو قدرت منطقه ای قرار داده تا به این واقعیت برسند که رویکرد تقابلی- تهاجمی که در طول سالهای گذشته اجرا شده، نتوانسته است منافع و دستاورد ملموسی به خصوص برای عربستان به دنبال داشته باشد. غلبه چنین ادراکی می تواند نقش مهمی در هموار شدن مسیر گفتوگو تا مذاکره ایفا کند. به هر حال سرریز بحران در سوریه، عراق و یمن از یکسو و تصاعد کنترلناپذیر تقابل در خلیج فارس از سوی دیگر، باعث شد تا ایران و بهویژه عربستان سعودی به این ادراک برسند که باید به سمت مدیریت تعارضات که ماهیت کنترلناپذیر و تسریبخش دارند، حرکت کنند؛ بنابراین، حفظ مسیر گفتوگوها و در یک گام بالاتر تبدیل آن به مذاکرات رسمی می تواند دارای اهمیت باشد.