حسین بشیری: اعسار از ریشه عسر، به معنای فقر و تنگدستی است و حالت و وضعیت کسی است که در شرایط فقر و تنگدستی قرار گرفته و از عهده مخارج، هزینهها و بدهیهای خود برنمیآید. وقتی کسی در یک مرجع قضایی، محکوم به پرداخت مالی به کسی شود و توان اجرای حکم صادره را نداشته باشد، باید تقاضای اعسار کند.
به گزارش «تابناک»؛ لزوما ادعای اعسار، مربوط به زمانی نیست که شخص هیچ وجه یا مالی نداشته باشد، بلکه گاهی شخص بدهکار ممکن است ثروت یا مال یا دارایی کافی داشته باشد، اما آن اموال در وضعیت یا جایی قرار دارند که فرد هماکنون به آنها دسترسی ندارد که در این حالت نیز در حکم معسر محسوب میشود، چون این حالت، ناخواسته و خارج از اراده اوست. مانند غرق شدن تمام اموال در دریا و عدم امکان دسترسی به آنها؛ بنابراین فردی که در دادگاه، محکومیت قطعی به پرداخت وجهی به کسی پیدا کرده است، اگر توان پرداخت یکجای تمام بدهی را ندارد، میتواند تقاضای اعسار به تقسیط بدهی کند که در صورت احراز اعسار، به او معسر گفته میشود؛ به عبارت دیگر، معسر کسی است که بهدلیل نداشتن مالی به جز مستثنیات دین، قادر به تادیه دیون خود نباشد.
اعسار یک وضعیت و حالت دائمی نیست، زیرا ممکن است امروز یک فرد معسر باشد، ولی چندی بعد وضعیت مالی او به هر دلیل حتی به واسطه رسیدن ارث، بهتر از گذشته شود. به همین دلیل، قانونگذار این موضوع را با شیوه «تقاضای تعدیل» قابل تغییر دانسته و اگر فرد طلبکار از بهبود وضعیت مالی معسر اطلاع حاصل کند، میتواند از دادگاه صادرکننده حکم اعسار، تقاضای تعدیل اقساط کند؛ لذا حکم اعسار مانند احکام دیگر از اعتبار امر مختوم برخوردار نیست و قابل تغییر است.
مطابق قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب سال ١٣٩۴، تقاضای اعسار باید در قالب دادخواست به دادگاه صادرکننده رای قطعی یا شورای حل اختلافی که رای قطعی لازمالاجرا را صادر کرده است، ارائه شود. همچنین نسبت به آرای قطعی هیات حل اختلاف کارگر و کارفرما که از سوی اداره کار صادر میشود، در دادگاه مجری رای میتوان تقاضای اعسار کرد.
داخواست اعسار از تجار و اشخاص حقوقی مانند شرکتها پذیرفته نمیشود، بلکه این اشخاص بهجای اعسار، باید تقاضای ورشکستگی کنند. در غیر این صورت، دادگاه دادخواست اعسار این اشخاص را رد میکند.
وقتی رای بدوی از دادگاه صادر میشود و نسبت به آن اعتراض و تقاضای تجدیدنظر شود، نمیتوان از مرجع تجدیدنظر تقاضای اعسار کرد؛ مگر اینکه رای تجدیدنظر صادر شود که در این صورت تقاضای اعسار باید به همان دادگاه نخستین رسیدگیکننده به دعوای اصلی یا دادگاه صادرکننده اجراییه و بهطرفیت محکومله (طلبکار) اقامه شود. هیچ منع قانونی وجود ندارد که دادخواست اعسار توسط شخص بدهکار (محکومعلیه) یا وکیل او به دادگاه ارائه شود.
به تقاضای اعسار خارج از نوبت رسیدگی میشود و جزو دعاوی غیرمالی است؛ یعنی اگر برای مثال فردی به یکصد میلیون تومان بدهی محکوم شود، در هنگام تقاضای اعسار، هزینه دادرسی او مانند دعاوی غیرمالی است و مانند دعوای مالی لازم نیست سه و نیم درصد هزینه دادرسی بپردازد.
چه کسانی و در چه زمانی میتوانند تقاضای اعسار کنند؟
تقاضای اعسار که در قالب دادخواست و از طریق طرح دعوا علیه طلبکار انجام میشود، صرفاً از سوی محکومعلیه (بدهکار) یا وکیل یا نماینده قانونی او مانند، ولی یا قیم پذیرفته میشود.
چنانچه محکومعلیه تا سی روز پس از ابلاغ اجراییه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود، دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد، حبس نمیشود، مگر اینکه دعوای اعسار را مسترد کند یا به موجب حکم قطعی رد شود.
تقاضای اعسار به دو صورت اعسار مطلق و اعسار به تقسیط امکانپذیر است؛ در حالت اول شخص بدهکار، خود را در وضعیتی معرفی میکند که نه مالی دارد، نه شغلی؛ لذا تقاضای صدور حکم به اعسار مطلق خود را دارد که در نتیجه آن حتی به صورت اقساط نیز ملزم به پرداخت بدهی نیست. اما هرگاه مالی از او به دست آید، با معرفی طلبکار، قابل توقیف است.
اما در حالت دوم که اغلب دعاوی اعسار بدینگونه هستند، فرد صرفاً ادعا میکند که قدرت پرداخت یکجای محکومبه را ندارد، ولی با توجه به قدرت کار کردن و درآمد ماهیانهای که دارد، میتواند اقساط بدهیاش را پرداخت کند، که به تشخیص دادگاه محکوم به پرداخت قسمتی از بدهی بهصورت پیشپرداخت میشود و مابقی را در مدت معینی بهصورت اقساط پرداخت کند. مانند اعسار از پرداخت یکجای مهریه زن توسط مرد که دادگاه طبق رویه موجود در دادگاه خانواده، مرد را محکوم به پرداخت تعدادی سکه بهصورت یکجا میکند و سپس باید بهصورت اقساط در قالب نیمسکه یا تمامسکه، باقی بدهی خود بابت مهریه قانونی همسرش را به او بپردازد.
قابل ذکر است، زمانی تقاضای اعسار پذیرفته میشود که شخص بدهکار، هیچ وجه یا مالی بهجز مستثنیات دین نداشته باشد؛ بنابراین، اگر اموالی از بدهکار شناسایی شود که تکافوی پرداخت بدهی او را کند، از محل فروش آن به صورت مزایده، حکم اجرا میشود و محکومعلیه حبس نمیشود و تقاضای اعسار او نیز پذیرفته نخواهد شد.
شرایط و مدارک لازم برای تقاضای اعسار به تقسیط
وقتی کسی به موجب حکم دادگاه به دادن هر نوع مالی به فردی محکوم شود و توان پرداخت آن را نداشته باشد، طبق شرایط زیر میتواند تقاضای اعسار کند. اعسار باید در قالب فرم دادخواست تنظیم و بهطرفیت محکومله (طلبکار) به دادگاه صادرکننده حکم قطعی یا دادگاه صادرکننده اجراییه تسلیم شود.
یکی از مهمترین ارکان دادخواست اعسار، معرفی حداقل دو شاهد به دادگاه است تا نسبت به اعسار و عدم قدرت مالی بدهکار به پرداخت یکجای بدهی او شهادت و گواهی دهند. شهادت باید از وضعیت مالی و معیشتی فرد اطلاع کافی داشته باشد و علاوه بر هویت، شغل، میزان درآمد و نحوه قانونی امرار معاش و درآمد مدعی اعسار (بدهکار)، به این موضوع نیز اشاره کند که مدت نسبتاً مشخصی با مدیون معاشرت داشته که بهواسطه آن، نسبت به وضعیت معیشتی او اطلاع کافی دارد و منشا اطلاعات او، صرفاً گفتههای دیگران یا فرد بدهکار نیست.
یکی دیگر از اقدامات ضروری در هنگام ارائه دادخواست اعسار این است که، مدعی اعسار باید صورت کلیه اموال خود شامل تعداد یا مقدار و قیمت کلیه اموال منقول و غیرمنقول خود را شفاف و دقیق و همچنین میزان وجوه نقدی که در بانکها یا موسسات مالی و اعتباری ایرانی و حتی خارجی دارد، به همراه مشخصات کامل حسابهای مذکور به دادگاه اعلام کند.
همچنین مدعی اعسار باید کلیه مطالبات خود از اشخاص ثالث و اموالی که به هر نحوی نزد اشخاص ثالث دارد و نیز فهرست کلیه نقل و انتقالات و هر نوع تغییر دیگر در اموال فوق طی یک سال قبل از طرح دعوای اعسار به بعد را ضمیمه دادخواست کند. پس از ثبت دادخواست اعسار، دادگاه مکلف است فوراً با استعلام از مراجع ذیربط، نسبت به بررسی وضعیت مالی محکومعلیه برای روشن شدن اعسار او اقدام کند.
البته در عمل، فرد طلبکار باید تقاضای استعلام از مراجع قانونی را مطرح کند که معمولاً از سه طریق بانک مرکزی، سازمان ثبت و اداره راهور، استعلام صورت میگیرد.
در صورت اثبات اعسار مدیون، چنانچه وی توان پرداخت به نحو اقساط به تشخیص دادگاه را داشته باشد، دادگاه ضمن صدور حکم اعسار با ملاحظه وضعیت مالی او مهلت مناسبی را برای پرداخت میدهد یا حکم تقسیط بدهی را صادر میکند.
در تعیین اقساط باید میزان درآمد مدیون و معیشت ضروری او لحاظ شده و به نحوی باشد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد. توجه به این نکته نیز ضروری است که صدور حکم تقسیط بدهی یا دادن مهلت به مدیون، مانع از آن نیست که اگر اموالی از محکومعلیه بهدست آید، باقیمانده بدهی از آن قابل برداشت نباشد.
اگر دعوای اعسار رد شود، مدعی میتواند نسبت به آن تقاضای تجدیدنظر کند. دادگاه در ضمن حکم به رد دعوا، مدعی اعسار را به پرداخت خسارات وارده بر خوانده دعوای اعسار، مشروط به درخواست وی محکوم میکند.
ممکن است محکومعلیه بهمنظور فرار از اجرای حکم در صورت اموال خود، از اعلام کامل داراییاش خودداری کند یا پس از صدور حکم اعسار معلوم شود بر خلاف واقع، خود را معسر قلمداد کرده است. در این صورت دادگاه ضمن حکم به رفع اثر از حکم اعسار سابق، محکومعلیه را به حبس تعزیری درجه ٧ محکوم خواهد کرد و شخصی هم که به وی برای گمراه کردن دادگاه کمک کرده است تا موجب صدور حکم اعسار شود، از شش ماه تا دو سال به برخی ممنوعیتهای قانونی محکوم میکند.