بین الملل تابناک: عده ای از ناظران و کارشناسان سیاست بین الملل برآنند که جنگ اوکراین و حمله نظامی روسیه به این کشور، بحرانی حاد برای نظم بین الملل و یک نقطه عطف بحرانی برای نظام بین الملل است که می تواند منجر به تحولات و تغییرات عمده ای در نظم و نظام جهانی شود.
تبعات و پیامدهای این بحران برای نظام بین الملل را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا تاثیرات عمده ای روی سیاست بین الملل خواهد داشت؟ منجر به تضعیف نظم بین الملل لیبرال یا فروپاشی آن خواهد شد؟ در مقابل ممکن است جنگ روسیه علیه اوکراین منجر به همگرایی بیشتر غرب و بازآرایی ناتو و همگرایی اعضای آن شود؟ تاثیر این بحران بر روابط غرب با چین و مسکو و پکن چه خواهد بود؟
این ها پرسش های مهمی است که تابناک در گفتگو با دکتر «محسن شریعتی نیا» عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و متخصص امور بین الملل بدان ها پرداخته است.
تابناک: عده ای از ناظران و کارشناسان سیاست بین الملل برآنند که جنگ اوکراین و حمله نظامی روسیه به این کشور، بحرانی حاد برای نظم بین الملل و یک نقطه عطف بحرانی برای نظام بین الملل است که می تواند منجر به تحولات و تغییرات عمده ای در نظم و نظام جهانی شود. نظر شما چیست؟
محسن شریعتی نیا: بی شک تحول مهمی در سیاست بین الملل محسوب می شود و تا سالها اثرات چشمگیری بر معادلات این حوزه خواهد داشت. این جنگ مرحله ای کلیدی در کوشش های روسیه برای بازتعریف ساختار امنیتی اروپاست. برداشتم این است که اوکراین هدف کوتاه مدت روسیه است و این کشور می کوشد ساختار امنیتی اروپای پساجنگ سرد را برهم زند و در معماری ساختار جدید نقش کلیدی ایفا نماید. اما غرب به سرعت علیه روسیه متحد شده و نظام تحریمی بسیار سنگینی علیه این کشور اعمال کرده است. غرب امیدوار است با این اقدامات اقتصاد روسیه در هم شکسته شود و ماشین جنگی این کشور متوقف گردد. اینکه محاسبات کدام یک از طرفین نهایتا به "سوءمحاسبه" بدل خواهد شد هنوز نمی توان پیش بینی کرد.
در تصویر کلان، بحران های سیاست بین الملل فزاینده اند. "لحظه تک قطبی" به پایان رسیده و توزیع قدرت دوقطبی در حال تثبیت است. روسیه در توزیع قدرت جدید مانند اروپایی ها قدرت درجه دومی است و قدرت درجه دومی می ماند. بنابراین با این سخن که تهاجم روسیه ساختار دوقطبی در حال تثبیت را دگرگون می کند چندان موافقتی ندارم. چین و آمریکا کانون سیاست بین الملل جدیداند و روسیه می کوشد صندلی خود را در میان قدرت های بزرگ و نه ابرقدرت ها حفظ کند.
تابناک: تبعات و پیامدهای این بحران برای نظام بین الملل را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا تاثیرات عمده ای روی سیاست بین الملل خواهد داشت؟ منجر به تضعیف نظم بین الملل لیبرال یا فروپاشی آن خواهد شد؟ در مقابل ممکن است جنگ روسیه علیه اوکراین منجر به همگرایی بیشتر غرب و بازآرایی ناتو و همگرایی اعضای آن شود؟
محسن شریعتی نیا: برداشتم این است که توزیع قدرت دو قطبی جدید را دگرگون نمی کند اما فرایندهای آن را پیچیده می کند. بی شک اتحادیه اروپا به عنوان نماد نظم بین الملل لیبرال را تضعیف می کند و تنش میان بازیگران کلیدی را افزایش می دهد. نظم بین الملل لیبرال پیش از این هم رو به ضعف بود و شکاف های اساسی در آن پدید آمده بود. آمریکا دیگر تعهد گذشته را به نظم لیبرال ندارد و بیشتر به قدرتی خودمحور بدل می شود. در مورد نظم لیبرال دو تعبیر وجود دارد؛ یکی آنکه نظمی کاملا آمریکایی است و به تعبیر برخی چپ ها انعکاس خودشیفتگی آمریکاست. از این منظر با دگرگونی سیاست خارجی آمریکا این نظم به تدریج خواهد مرد. اما دیدگاه دیگری معتقد است این نظم برنامه ای کاربردی برای تداوم حیات جامعه بین المللی است و اگر آمریکا توان یا تمایلی برای حفظ آن نداشته باشد سایرین و حتی چین آن را به عنوان برنامه ای کاربردی که منافع شان را حفظ می کند حراست خواهند کرد. دیدگاه دوم تاریخ 200 ساله نظم بین الملل لیبرال را سرشار از فراز و فرود می داند و استدلال می کند که پیروزی لیبرال ها بر رقبا ریشه در کارکرد این نظم برای جامعه بین المللی دارد. باید دید نظم لیبرال در چالش با روسیه ای که دشمنی آشناست و البته در چالش با چینی که ناآشناست چه سرنوشتی خواهد یافت. قضاوت های شتاب زده عموما غلط از آب در می آیند.
تابناک: تاثیر این بحران بر روابط غرب و مسکو با چین چه خواهد بود؟
محسن شریعتی نیا: جنگ اوکراین چین را در موقعیت پیچیده ای قرار داده است. در برداشت نخست، بخشی از انرژی غرب را به شرق اروپا معطوف کرده و از تمرکز بر شرق آسیا کاسته است، نیاز به میانجیگری چین را افزایش داده، روسیه را به چین وابسته کرده و می تواند به تضعیف روسیه و اروپایی ها منجر شود.
اما این جنگ پیش بینی ناپذیری در سیاست بین الملل را افزایش داده است. چینی ها به پیش بینی ناپذیری آلرژی دارند. غلظت ژئوپلیتیک را افزایش داده و زنجیره های عرضه را دچار اختلال بیشتری کرده است. امنیت انرژی با خطرات جدی مواجه شده است. این عوامل بر منافع چین به عنوان قدرتی ژئواکونومیک تاثیرات منفی قابل توجهی دارد. چینی ها می کوشند آهسته و پیوسته در توزیع قدرت بین المللی تغییر ایجاد شود . شوک پوتین آنها و منافع شان را در وضعیت دشواری قرار داده است.
مهمتر آنکه چینی ها همواره بر عدم مداخله در امور داخلی کشورها، احترام به حاکمیت و همزیستی مسالمت آمیز به عنوان اصول سیاست خارجی خود پافشاری می کنند. روسیه خیلی روشن همه این موارد را زیرپا گذاشته و به کشوری دارای حاکمیت تجاوز کرده است. در عین حال روسیه مهمترین شریک چین در صحنه بین المللی است. چین بین منافع رئالیستی خود و مسئولیت های این کشور به عنوان قدرتی بزرگ و عضو شورای امنیت در وضعیت دشواری قرار گرفته است.
چین تا کنون کوشیده توازنی بین روابط خود با روسیه و غرب ایجاد کند. به تدریج از روسیه فاصله می گیرد و می کوشد در نقطه ای بین غرب و روسیه قرار گیرد. در عین حال بر کوشش های خود برای پایان دادن به این جنگ افزوده است. در برداشت نخست چین می تواند برنده این جنگ باشد اما این موضوع تضمین شده نیست.