جنجال بر سر سیل درخواستها برای تغییر کاربری سالنهای سینما در حالی پس از تایید و تکذیبها فروکش کرده که تعطیلی سالنهای سینما در شهرهای کوچک و مناطقی از شهرهای بزرگ که ساکنان کمبضاعتی دارند، به رویهای مداوم طی سه دهه اخیر تبدیل شده و بسیاری از این سالنهای سینما چه تغییر کاربری بدهند یا ندهند، خالی از تماشاگر هستند اما آیا صرفاً سالنهای خالی سالنداران را به این نقطه رسانده است؟
«تابناک»، محمد محسن زاده کمند؛ انجمن سینماداران چندی پیش خبر داده صاحبان بیست سینما در انتظار موافقت سازمان سینمایی برای تغییر کاربری هستند. سینما صحرا، پایتخت، پردیس کیان، ماندانا، ایران، عصر جدید، پارس، حافظ، میلاد و کارون در تهران، سینما دریا(آستارا)، مهتاب(قزوین)، عصر جدید (اراک)، مصلینژاد (جهرم)، کیهان (درود)، ساویز (کرج)، گلسرخ (بندر انزلی)، پرشین مهرشهر(کرج) و طلوع (فومن) این لیست را تشکیل میدهند. البته حتماً متقاضیان دیگری نیز هستند اما چون احتمال موافقا با تغییر کاربری را اندک میدانند، چنین درخواستی را ثبت نکردهاند.
پس از آنکه برخی رسانهها از قطعیت تغییر کاربری همه این سالنها خبر دادند، قادر آشنا معاونت سازمان سینمایی که بدون تخصص سینمایی در این حوزه به کار گرفته شده، در گفت و گویی تلویحاً موافقت با تغییر کاربری با چند سالن را تایید کرد و گفت: «تاکنون شورا فقط با انحلال و خاتمه فعالیت سه سینمای اروپا (واقع در خیابان جمهوری)، استیل (واقع در جوادیه) و عصر جدید (واقع در خیابان طالقانی) موافقت کرده که قبلا نیز در زمان تصویب پس از ابلاغ به مالکین اطلاع رسانی عمومی شده و خبر جدیدی نیست. هر سه سینمای مورد اشاره متعلق به بخش خصوصی بوده و شرایط مندرج در ضوابط مصوب را داشتهاند.»
این وضعیت را البته نمیتوان متوجه این دولت یا دولت پیشین و حتی دولت ماقبل از آن دانست. واقعیت آن است که سالنهای سینما در مناطق کمتر برخوردار در دست کم سه دهه اخیر رو به تعطیلی گذاشتهاند. این تعطیلی اینقدر آهسته و پیوسته بود و در زمان همه دولتها رخ داده که هیچ گروهی به عنوان ابزار برای فشار بر رقیب استفاده نکند و به همین دلیل فشاری بر دولتها برای فعال نگه داشتن همین تعداد محدود سالنهای سینما نسبت به جمعیت عظیم ایران، شکل نگیرد.
انگیزه تعطیلی سالنهای سینما نیز عمدتاً کاهش تماشاگران و فقدان منطق اقتصادی برای حفظ سالنها بوده است. برای درک این موضوع باید توجه کرد اغلب سالنهایی که رو به تعطیلی گذاشتهاند، در مناطق کمتر برخوردار شهرها واقع شدهاند که ساکنان آن مناطق سینما همچون اکثریت مردم ایران از سبد خریدشان حذف کردهاند و جزو چند میلیون ایرانی از جمعیت هشتاد و اندی میلیونی نیستند که هنوز بلیت میخرند و فیلمها را روی پرده بزرگ تماشا میکنند.
برای مثال میتوان به تهران اشاره کرد که در گذشته تمرکز سالنهای سینما در حد فاصل خیابان جمهوری تا خیابان ولیعصر بود. اگرچه هنوز سینماهایی در این حد فاصل فعال هستند اما اغلب سالنهای سینما در مناطق بالاتر ساخته میشوند و بخش خصوصی به عنوان سازنده اغلب این سالنها انگیزه کافی برای سالنسازی در مناطق جنوب پایتخت را ندارد. پیش از این، چنین ایدهای وجود داشت که چون سالنهای جنوب شهر بازسازی نشدهاند، تماشاگران به شمال شهر و سالنهای مدرن میروند و اگر این سالنها بازسازی شوند، ظرفیت فروش را دارند. از قضا یکی از نهادها، یک پردیس سینمایی مدرن را در جنوب تهران بازسازی کرد که اکنون جزو سینماهای پرفروش تهران نیست.
بنابراین باید در نظر داشت، حفظ سالنهای سینما چه در مناطقی از شهرهای بزرگ که ساکنانشان جزو طبقات فرودست اقتصادی هستند و چه در شهرهای کوچک، نیازمند پرداخت یارانه فرهنگی است. این یارانه مسیر تولید را نیز تغییر میدهد. «تابناک» پیش از این در گزارشی به توزیع یارانه فرهنگی اشاره کرده بود که منجر به تداوم حیات فرهنگی خانوادهها خواهد شد و این راهکار در آینده نزدیک در قالب یک گزارش مجزا نیز مورد تشریح قرار خواهد گرفت؛ رویکردی که اگر در تخصیص منابع فرهنگی بودجه مورد توجه قرار گیرد، محصولات فرهنگی باکیفیتتری نیز تولید خواهد شد.
از سویی دیگر باید در نظر داشت انگیزه سالنداران صرفاً عدم سوددهی نیست بلکه واقعیت آن است که سالنهای سینما در زمینهای بسیار بزرگی بنا شدهاند که اگر به عنوان کاربری تجاری مورد استفاده قرار گیرند و تبدیل به پاساژ شوند، آورده به شدت وحشتناکی برای مالکانشان خواهند داشت. حتی اگر این سالنها با کاربری مسکونی نیز مورد بهره برداری قرارگیرند و تبدیل به مجمع مسکونی شوند نیز سود کلانی برای صاحبانشان خواهد داشت. این مسئلهای است که اما و اگرها را درباره نظام تصمیم گیری و پشت پردههای هرگونه موافقت با تغییر کاربری را افزایش میدهد و ضروری تمامی نهادهای نظارتی بر تغییر کاربری تک تک سالنهای سینما نظارت مستقیم داشته باشند.