به دلتنگی مریم و آمنه
به دلشوره ی هاجر و آسیه
تو محکم ترین آیه هستی
ولی دلتم همونقدر احساسیه
ولی خم به ابرو نیاوردی و
نگاهت پر از شوق شیدایی
شنیدم که گفتی ندارم غمی
که ما هرچی دیدیم زیبایی
برای چشات یادگاری گذاشت
چشای پر از بغض و مبهوتشو
چقدر سخته حالا ببینی خودت
روی شونه ی شهر تابوتشو
حالا مثل روزای اول هنوز
پر از اشتیاق و پر از خواهشی
آخه بعد اون خنده ی آخرت
قسم خورده بودی که همراهشی
به دل بی قراری شب های تو
باید هرکسی خوابه بیدار شه
بیا خطبه ی شامو تکرار کن
کمک کن که این جاده هموار شه
برای چشات یادگاری گذاشت
چشای پر از بغض و مبهوتشو
چقدر سخته حالا ببینی خودت
روی شونه ی شهر تابوتشو
حالا مثل روزای اول هنوز
پر از اشتیاق و پر از خواهشی
آخه بعد اون خنده ی آخرت
قسم خورده بودی که همراهشی