شهادت نزدیک ۱۵۰ تن، حکم جنگ تمام عیاری را دارد که میبایست واکنشی بسیار سریع و قاطع در پی داشته باشه، اما این گونه نشده تا این سوال به وجود آید که چه رویدادی باید رقم بخورد که این جنگ نابرابر دیده شود؟!
به گزارش «تابناک»، صبح امروز خبری مخابره شد که حکایت از درگیری خونباری در منطقه حفاظت شده دره باغ از توابع شهرستان بوانات (استان فارس) داشت؛ رویدادی که شامگاه جمعه، ششم خرداد ۱۴۰۱ به وقوع پیوست و در نتیجه آن، دو تن به شهادت رسیدند؛ محیط بان «محمد فرهمند» و همیار افتخاری محیط زیست، «رضا بهرام پور».
فاجعهای که در نتیجه تقابل با شکارچیان غیرمجاز و آتش گشودن ایشان بر روی محیط بانان رقم خورد و اگر بخت با «علی اسدی»، دیگر همیار محیط زیست نبود، جان او را هم ربوده بود. بازمانده جنایتی که حالا در بیمارستانی در شهر آباده بستری و تحت مداوا است، اما داغی که دیده، درمان ناپذیر است و چه بسا تا همیشه با او خواهد ماند.
این در حالی است که ضاربان متواری شده و تحت تعقیب قرار گرفته اند و آن گونه که فرمانده انتظامی استان فارس گفته، سه مظنون که در محل حضور داشتند، شناسایی و برای انجام تحقیقات بیشتر به مقر پلیس منتقل شدهاند. شروع پروندهای که دادستان عمومی و انقلاب استان دستورهای قضایی مورد نیاز برای تشکیل و پیگیری اش را صادر کرده است.
بدین ترتیب پرونده تازهای در کشورمان گشوده شده که عنوانش، شهادت محیط بان به دست شکارچی غیرمجاز است؛ پروندهای که مشابه آن بارها در کشورمان گشوده شده و برخی از آنها هرگز فرجام هم نیافته، اما نتوانسته نگاهها را به خود جلب کرده و به شکل گیری تغییراتی بنیادین گره بخورد.
صحبت درباره به شهادت رسیدن نزدیک ۱۵۰ محیط بان در کشورمان تا به امروز است که عمدتا با سلاح گرم و توسط شکارچیان غیرمجاز به شهادت رسیده اند؛ الگویی که به تاکید مقامات سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان در ۸۰ درصد پروندههایی که برای شهادت محیط بانان گشوده میشود، دیده میشود و از این روی میتوان آن را فاجعه خواند.
این فاجعه زمانی بهتر خودنمایی میکند که بدانیم محیط بانان کشورمان مسلح هستند، اما تنها در موارد نادر، استفاده از سلاح در مقابله با شکارچیان غیرمجاز از ایشان سر زده، چراکه میدانند قانون پشتیبان شان نیست و میبایست تاوان شلیک شان به متخلفها و قانون شکنان را بپردازند و حتی اگر اقدامشان به کشته شدن خاطیان منجر شود، باید قصاص شوند و جانشان را در این راه بگذارند.
عیادت فرمانده یگان حفاظت محیط زیست کشور از همیار محیط زیست که مجروح شده است
و همین نکته کافی است تا محیط بانان به رغم داشتن سلاح، با دست خالی مقابل شکارچیان غیرمجاز و دیگر متخلفان بایستند و به شدت در معرض خطر باشند. خطری بسیار بزرگ که جان نزدیک به ۱۵۰ تن را ربوده و برای شمار بسیار بیشتری از ایشان، جراحات فراوان بر جای گذاشته است؛ و این همان جنگ نابرابری است که اشاره کردیم.
فاجعهای تمام عیار که به مرور بر ابعادش افزوده میشود، اما آنقدر عادی و روزمره شده که حتی توجه متولیان حفاظت محیط زیست کشورمان را هم به خود جلب نمیکند، تا جایی که میبینیم خبر شهادت دو محیط بان و مجروح شدن یک تن دیگر حتی در پرتال سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان منتشر نشده ولی اطلاعات کامل و جامعی (مثل سن شهدا یا سابقه خدمتی شان و...) از آن در دسترس عموم قرار نگرفته است!
این در حالی است که پیام تسلیت رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان در خصوص این فاجعه هم با تاخیری بسیار طولانی، حوالی ساعت ۱۹ امروز منتشر شده است، در حالی که درگیری منجر به شهادت، شب گذشته رقم خورده است. نکتهای تامل برانگیز که اگر بگوییم در سایت سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان بخشی به معرفی همه شهدای محیط بان اختصاص یافته (
اینجا)، اما تنها اسامی شمار محدودی را شامل میشود، تاسف برانگیز به نظر میرسد!
با این تفاسیر، چندان عجیب نیست که چرا قوانین مرتبط تغییر نمیکند و جایش را به قوانین حمایتی از محیط بانان و بازدارنده از شلیک افراد متخلف به ایشان نمیدهد. قوانینی که تغییر آنها ضروریتر است اگر بدانیم برای وسعت ۲۴ میلیون هکتاری مناطق چهارگانه و شکار ممنوع در ایران، تنها کمتر از ۲ هزار محیط بان فعال هستند در حالی که با استاندارد جهانی، باید نزدیک به ۸ تا ۹ هزار محیط بان عهده دار چنین ماموریت خطیری باشند!
محیط بانانی که معلوم است در نبردی نابرابر قرار گرفته اند، اما این مختصات هم موجب نشده که به تجهیزات ایمنی مجهز شوند، امکان استفاده از سلاح را داشته باشند و به رغم این در انجام وظیفه از بذل جان هم دریغ ندارند، اما دریغ از اینکه تعدد پروندههای شهادت شان هم موجب شود تلاشی فراگیر برای تغییر وضعیت شان رقم بخورد و این جنگ نابرابر توجه کسی را جلب نماید!