به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، در گفتوگو با پروفسور "محمدرضا اسلامی"، چهره ماندگار مکانیک، از پژوهشگران ناسا در پروژه شاتل فضایی و از برترین و شناختهشدهترین چهرههای مهندسی مکانیک جهان، درخصوص جوانان با استعداد ایرانی، وضعیت بیکاری جوانان و دلایل مهاجرت نخبگان و لزوم توجه بیشتر به حوزه علم و فناوری صحبت کردیم:
«وقتی بچهها فارغالتحصیل میشوند و این جَو بیکاری را میبینند - بخصوص پسرها - به شدت مأیوس میشوند و نه فقط آمریکا، بلکه تلاش میکنند هرجایی (که امکانپذیر است) بروند و این موضوع را در سالهایی که در دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) هستم، میبینم. تاحدودی هم حق دارند، چون میخواهند زندگی کنند و درآمد داشته باشند و این علتی است که میروند و با توجه به استعداد فوقالعادهای که دارند، جذب میشوند.
ایرانیها نسبت به (مهاجران) بعضی کشورهای دیگر که در آمریکا هستند، فوقالعاده باهوش، فوقالعاده زحمتکش و فوقالعاده با صداقت هستند. خیلی از این افراد از کشورهای دیگر، شاید حتی از ایرانیها باهوشتر باشند، ولی صداقت ندارند، اما ایرانیها صداقت دارند و غربیها این موضوع را میفهمند و به همین دلیل (هوش و صداقت)، ایرانیها بالا میروند (و پیشرفت میکنند)».
آلودگی هوا، هجوم ریزگردها، کمبود آب و خشکسالی و مشکلات مرتبط با حوزه کشاورزی، گِرههای سنگین ترافیکی در کلانشهرها، از جمله مشکلاتی هستند که طی چند سال اخیر در اغلب نقاط کشور کم و بیش دیده میشوند. اگرچه این مشکلات پیچیده و حلنشدنی به نظر میرسند، اما عالمان و متخصصان حوزههای مختلف بارها تأکید کردهاند که همه این مشکلات، با راهحلهای علمی قابل حل است.
«به عنوان کسی که عمرش را در تکنولوژی گذاشته است، با قاطعیت میگویم ایران با همه مشکلاتی که الان دارد، بهراحتی میتواند مشکلات کمآب، آلودگی هوا و ...، همه اینها را با مسائل دقیق مهندسی و اقتصادی و با بهرهمندی از پتانسیل و ظرفیت داخلی حل کند. همه این مشکلات، راهحل دارند به شرطی که شما بخواهید. مثالی زدم که در جنگ ایران و عراق، همین بچههای لیسانس چند دانشگاه تهران، جنگ را به اتمام رساندند، چون با موشکهای ساخت خودمان به بغداد دست پیدا کردند.
الان دیگر نمیتوان منابع غذایی مورد نیاز چند میلیارد جمعیت کره زمین را با کشاورزی سنتی تأمین کرد. شما مجبورید برای تأمین غذا، هوا، آب مورد نیاز بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت ایران فکر کنید.
معنی مهندسی چیست؟ مهندسی یعنی اینکه شما یک پدیده را در طبعیت میبینید و برای آن یک مدل ریاضی ارائه و آن را حل میکنید و متوجه میشوید که چه اتفاقی در طبیعت میافتد. هرچه مدل شما دقیقتر باشد و هرچه آن پدیده را که میبینید، دقیقتر با مدل ریاضی مدلسازی کرده باشید، وقتی مدل ریاضی را حل میکنید، واقعیتهای آنجا را بهتر میفهمید.
قبل از انقلاب طرحی بود که برای خودکفا شدن ایران، آیا کشور باید صنعتی شود؟ باید به سمت کشاورزی برود؟ باید نفت بفروشد؟ کدام کار درست است؟ نتیجه آن مطالعه که قبل از انقلاب انجام شد این بود که ایران راهی ندارند جز اینکه صنعتی شود؛ برای اینکه پتانسیل کشاورزی و پتانسیل آبی کشور ما محدود است؛ بنابراین باید به سمت فناوری حرکت کنیم. به عنوان مثال، در بخش کشاورزی لازم نیست آب بیاندازید و کل زمینها را سیراب کنید! روشهای پیشرفته با مقادیر مصرف کمتر آب توسعه یافته است که باید از آنها استفاده کنیم. اساتید و پژوهشگران دانشکده کشاورزی کرج استاد این کار است و میتوانند ساعتها در این زمینه صحبت کنند.
مجبوریم که فکرمان را به کار بیندازیم. نیازی نداریم که اینقدر سوخت مصرف کرده و هوا را هم آلوده کنیم تا انرژی تولید کنیم. انرژی خورشیدی در ایران میتواند بخش مهمی از تولید انرژی را برعهده بگیرد، بدون اینکه آلودگی هوا ایجاد کند.
اینها همه علم هستند، همه مهندسی هستند و راهحل دارند. چطور باید بگوئیم که از فرهنگستان علوم (راهحل این مشکلات را) بخواهید؛ فرهنگستان برای تکتک این مسائل راهحل دارد. (اما) دکتر داوریاردکانی (رئیس فرهنگستان علوم) در جاهای مختلف به این مسئله اشاره کردهاند که به مغزهای متفکر ایران بها داده نمیشود.
به عنوان کسی که نزدیک به ۵۰ سال در مهندسی مکانیک که مادر مهندسیها محسوب میشود، کار کردهام، با قاطعیت میگویم که تمام مسائل و مشکلات ایران همه راهحل مهندسی دارد؛ به شرط اینکه فکر کنیم و بگذارند که فکر کنیم؛ وابسته به اینجا و آنجا نباشیم و به جوانهای ایرانی بها بدهیم. نگاه کنید در دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) بچهها چقدر در رشته مهندسی مکانیک میدرخشند. ایران در زمینه مهندسی مکانیک، مهندسی برق، مهندسی ساختمان، مهندسی شیمی اینقدر گنجایش دارد. تمام مشکلات ایران راهحل مهندسی دارد و حتی مشکل کمبود آب نیز قابل حل است.
باید به نسل جوان احترام بگذاریم، به آنها اعتماد کنیم و نگذاریم از ایران بروند؛ یعنی شرایطی ایجاد کنیم که بمانند و کار کنند؛ یعنی اینکه نگذاریم کارخانه ارج، زمین فوتبال شود! هر وقت به این باور برسیم، مشکلات حل میشود، کما اینکه در زمان جنگ ایران و عراق به این باور رسیدم و این اثبات شد. کسانی که آن زمان روی پروژههای موشکی کار میکردند، همین دانشجوهای دانشگاههای تهران بودند که این کار را بخاطر کشورشان انجام دادند.»
آمارها نشان میدهند، ایران با فارغالتحصیلی سالیانه بیش از ۲۳۰ هزار مهندس، بعد از کشورهای روسیه و آمریکا، رتبه سوم بیشترین تعداد مهندسان را از آن خود کرده است. اما سوال اینجاست که این تعداد خانم و آقای مهندس، شغل مرتبط با رشته تحصیلیشان پیدا میکنند؟
«متاسفانه به علت اینکه شرکتها یکییکی تعطیل میشوند، وضعیت شغلی برای فارغالتحصیلان مهندسی بسیار خراب شده است و دانشکدههای مهندسی بسیار صدمه دیدهاند. زمانی، بهترین دانشجوها رشتههای مهندسی را انتخاب میکردند، اما الان به سراغ پزشکی میروند. من برای خودم یک مثالی دارم و میگویم در کشور نگاه کن اگر وضع پزشکها خوب شد، آن کشور مریض است؛ اگر در کشوری وضع مهندسها خوب شد، آن کشور سالم و تولیدکننده است و این موضوع را میتوانید در ایران امروز ببینید.
به عنوان کسی که نزدیک به ۵۰ سال در مهندسی مکانیک که مادر مهندسیها محسوب میشود، کار کردهام، با قاطعیت میگویم که تمام مسائل و مشکلات ایران همه راهحل مهندسی دارد؛ به شرط اینکه فکر کنیم و بگذارند که فکر کنیم؛ وابسته به اینجا و آنجا نباشیم و به جوانهای ایرانی بها بدهیم. ایران در زمینه مهندسی ظرفیت بسیار بالایی دارد.
اولین علمی که در دنیا توسعه پیدا کرد، ریاضیات بود که در حکومت بابل بود. دومین علم مستند دنیا مکانیک بود که "ارشمسیدس" قانون اهرم را کشف کرد. بسیاری از علوم بعدی از دل ریاضی و مکانیک بیرون آمدند.
زمانی که از امریکا به ایران بازگشتم، تازه رشته مهندسی صنایع (در دانشکده مهندسی مکانیک پلیتکنیک) ایجاد شده بود. جو دانشکده مکانیک به گونهای است که دائم رشتههای جدید در آن شکل گرفته و زاییده میشود و در ادامه، برای خودش تبدیل به یک دانشکده مستقل میشود. مکاترونیک هم از آن رشتههایی است که از مهندسی مکانیک بیرون آمده است. یکی از بحثهای جدید در مکانیک، زمینههای کوانتوم فیزیک و ورود به مقیاس مولکولی است. از مکانیک دائما زمینههای جدیدتر و جدیدتر تولید میشود و این فعالیتهای بینرشتهای خیلی زیاد شده است.
هر کشوری استعدادهای خاص خودش را دارد. یک کشور نفت میفروشد؛ یک کشور سنگ میفروشد. من وقتی به ایران بازگشتم، اتاقم را مثل اتاق یک استاد دانشگاه درست کردم و دیگر جایی برای گذاشتن کتاب ندارم و همینطور هم در خانه کتاب دارم. فکر میکنم در کنار سایر اساتید، یکی از کسانی بودم که در رشد علمی ایران موثر بودهایم.
به نظرم دنیا مانند منظومه خورشید است؛ آن وسط که خورشید است، اقتصاد بینالملل قرار دارد. کشورها در مدار این منظومه هستند و آمریکا در مدار نزدیکتر (به اقتصاد بینالملل) میچرخد. جنگ بین کشورها این است که به مدار نزدیکتر بیایند. ایران در مدار دوری قرار دارد که نفتفروش است.
من به نوبه خودم و سایر چهرههایی که با آنها گفتگو داشتهاید، (تلاش کردهایم و) این دید را در جامعه بینالمللی عوض کردهایم. ما در جامعه بینالمللی اثبات کردهایم که ایرانیها نفتفروش نیستند و مغز میگذارند.
اینهمه مقالههایی که در ژورنالهای مختلف دنیا توسط پژوهشگران ایرانی چاپ میشوند را نگاه کنید. درست است که از این مقالهها در ایران استفاده نمیشود، چون نمیخواهند که استفاده بشود، ولی آمریکاییها و اروپاییها نمیتوانند ما ایرانیها را با کشورهای دیگر مقایسه کنند، چون میبینند که اینهمه کار علمی در زمینههای مختلف علوم دارد از ایران میآید. آنها نمیتوانند روی ایرانیها به عنوان یک کشور نفتفروش سرمایهگذاری کنند. ایرانیها در جامعه بینالمللی در مداری که خورشیدش، اقتصاد بینالمللی است، سهم دارند.
درست است که کسی نمیتواند از معلومات ما در صنعت استفاده کند، ولی اگر من بنشینم و جزوه صد سال پیشم را درس بدهم، همان نفتفروشی میشوم که آمریکاییها و اروپاییها دوست دارند ببینند. ولی من این کار را نکردم و سایر اساتید دانشگاههای کشور هم این کار را نکردند. اساتید و دانشجویان با نهایت تلاش و کوشش، (جایگاه) ایران در جامعه بینالمللی را به جای نفتفروش به کشوری تبدیل کردند که مغز میگذارد (و کار علمی میکند).
اینهمه دانشجوی باهوش و زحمتکش در کشور داریم. دانشجوهای ایرانی هرجا میروند میدرخشند؛ چون زیر نظر اساتید بسیار باشرف و زحمتکش کشور تربیت میشوند. وقتی هم به خارج از کشور میروند، آنجا هم روی آنها حساب میکنند. شاید به انتشار مقالهها ایراد گرفته شود، ولی چکار کنیم؟ کارخانه ارج باز است که بروم آنجا پروژه بگیرم؟ ماشینسازی اراک کار میکند؟ ایران خودرو و سایپا محل میگذارند؟ چطور زمان جنگ خواستند و همین بچههای دانشگاههای تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف، علم و صنعت، موشکهای سوخت جامد ساختند و به بغداد رسیدیم.
صنعت خودرو میتواند از این ظرفیت کشور استفاده کند. زمانی که رئیس انجمن مکانیک ایران بودم، پروژه ماشین خورشیدی را گذاشتم و تلاش کردم از ایران خودرو یا سایپا کمکی بگیریم و این کار را در انجمن مکانیک بین دانشجویان مکانیک دانشگاههای مختلف به مسابقه بگذاریم، اما نشد. دانشجویان با پول خودشان ماشین را ساختند و در کنفرانس انجمن مکانیک که در اصفهان بود، به نمایش گذاشتند.
ایرانیها بینظیر هستند. الان اگر اجازه بدهند صنعت مملکت رشد کند، ظرف ۱۰ سال همین بچههای ایران کارهایی میکنند که آمریکاییها و چینیها و اروپاییها محال است بتوانند انجام دهند. نزدیک به ۵۰ سال در دانشکده مکانیک دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک) تدریس کردهام. شک ندارم که جوانان ایرانی میتوانند این کارها را انجام دهند.
همین "مپنا" را ببینید. چطور باید مپنا را ول کنیم و برویم از این طرف و آن طرف واردات داشته باشیم؟ در مپنا بهترین و باهوشترین جوانان جذب شدهاند و در شرکتهای مختلف این مجموعه کار میکنند. آدم واقعا از دیدن کارهایی که مپنا با همکاری این جوانان ایرانی انجام میدهد، لذت میبرد.
زمانی که در آمریکا تحصیل میکردم، استادی داشتیم که اصلاً نمیفهمیدیم چه میگوید و کسی هم جرأت نداشت حرفی بزند. اما اساتید ایرانی شرف و ناموسشان درس است. اکثر قریب به اتفاق اساتید دانشگاههای ایران جزو بهترین اساتید دانشگاههای جهان هستند و دانشجوها هم همینطور.
اساتید زحمتکش با حقوقهای ناچیز کار میکنند. دانشجو هم حقوق درست و حسابی ندارد، اما میایستد و مقاله مینویسد که بگویند ما نفتفروش نیستیم، آنوقت همان مقاله نوشتنش را هم مسخره میکنیم. پژوهشگران ایرانی با این زحمت، برای ژورنالهای خارجی مقاله میفرستند که بگویند ما نفتفروش نیستیم و در جامعه بینالمللی مغز میگذاریم؛ با کشورهای دیگر یکی نیستیم، حتی با خیلی از کشورهای اروپایی.»
ایران وطنم همه جان و تنم
تا عشق تویی، عاشق دیوانه منم
«ایران و ایرانیها بینظیر هستند. بزرگترین افتخار من به معنای واقعی کلمه، نوکری مردمِ با افتخار ایران بوده است. هیچوقت به دنبال پول، پست و مقام نبوده و نیستم. چون پیش از انقلاب مدرک دکترای مکانیک را از آمریکا گرفته بودم، میتوانستم مدیرعامل شوم، اما به دلیل علاقهای که به دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک) داشتم، سه روز بعد از بازگشت به ایران در ۱۷ تیر ۱۳۵۲، تدریس را (در ترم تابستان) شروع کردم و الان نزدیک به ۵۰ سال است که در این دانشگاه تدریس میکنم.
معتقدم ایران دوباره به سر جای خودش برمیگردد و ایرانیها آن شأن و جایگاه واقعیشان را بدست میآورند. جوانهایی که من میبینیم، باهوش، فهمیده و بینظیر هستند. صنعت دوباره به ایران برمیگردد و باید برگردد و ایران درست میشود. من با این جوانان امید زیادی به آینده ایران دارم
برای اولین بار دوره کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک را در این دانشگاه بنیانگذاری کردم. شاگردان زیادی را تربیت کردهام که خیلی از آنها الان استاد شده و در دانشگاههای سراسر کشور مشغول تدریس هستند. زمانی که انقلاب فرهنگی شده بود، در دانشکده مکانیک ماندم و نگذاشتم درب دانشکده بسته شود. در همان ایام کتاب Thermal Stresses را نوشتم که انتشارات "اسپرینگر" چاپ کرد.»
بحث کنکور و دغدغه دانشآموزان برای ورود به دانشگاهها از یک سو و وضعیت تضعیفشده علوم پایه در سطح مدارس و دانشگاهها و افزایش گرایش به رشتههای پزشکی از سوی دیگر را شاید بتوان از یکی از دغدغههای اصلی اساتید و نخبگان علمی کشور دانست که باید راهکار فوری برای حل آن ارائه شود.
«در بحث کنکور مجبورند کنکور را برگزار کنند، چون همه میخواهند به دانشگاههای خوب بروند. متاسفانه این تبعیضهای اجتماعی وجود دارد. سهمیه غیراصولی است و منطقی نیست. سهمیه میخواهی بگذاری، سهمیه بگذار یک کارخانه درست کنند یا زمین بده کشاورزی کنند؛ این میشود سهمیه. سهمیه بدهی بیاید دانشکده پزشکی!!! بعد شما مریض میشوی، جرات داری پیش آن پزشک بروی؟! البته ایرانیان ذاتاً پزشکهای خوبی هستند و هرجای دنیا رفتهاند، موفق بودهاند.
اوایلی که به ایران آمده بودم، با شُعرا رابطه خوبی نداشتم؛ البته به غیر از شُعرای بزرگ مثل سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی و ... ولی بعد از انقلاب فرهنگی شروع کردم به خواندن کتابهای تاریخی غیرسیاسی و الان هم مرتب این کتابها را میخوانم و به جوانها هم توصیه میکنم این کتابها را مطالعه کنند و دیدم که در واقع دیدگاه من نسبت به شعرا شاید غیرمنصفانه بوده است. جامعه ادبی ما هم کارهای منحصربفردی انجام دادهاند، ولی جای انتقاد هم دارد.
به عنوان مثال، به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و سایر دانشگاهها انتقاد دارم که چرا روی تاریخ علوم یک تِز دکترا نمیدهند و یک کتاب درباره تاریخ مهندسی در ایران ننوشتهاند که دکتر فرشاد باید این کتاب (تاریخ مهندسی در ایران، دکتر مهدی فرشاد) را بنویسد. تاریخ مهندسی مکانیک در ایران چه بوده است؟ تاریخ پزشکی در ایران چه بوده است؟ تاریخ علوم انسانی در ایران چطور بوده است؟ اینها قابل انتقاد هستند.
اقتصادیون در ایران هم به نظر من باید نقش بسیار مهمی داشته باشند که ندارند و این نقش را به آنها نمیدهند. علوم اجتماعی در ایران بسیار مهم است که این نقش را به آنها نمیدهند. مثلا در مهندسی، فقر ما علوم اجتماعی است. مهندسی علم دقیقی است و ذهنی نیست و باید محاسبه کنید. مهندسی به شدت دقت است. در امتحاناتم این را از بچهها میخواهم و به آنها میگویم بیشتر از اینکه علم شما را بسنجم، سرعت عمل و دقت شما را میسنجم و این دقت که در دبستان و دبیرستان به بچهها یاد داده نشده است، در حوزه علوم اجتماعی است.
نمونه بیدقتی در مهندسی را در ساخت خودرو در ایران کامل میبینید. در پزشکی هم همینطور است و بحث دقت مطرح است که ممکن است منجر به بروز مشکلاتی شود. این آموزشها را باید در دوره دبستان به بچهها یاد بدهیم. این علوم اجتماعی ماست که متأسفانه نقطه ضعف دارد. نقطه ضعف هم حتما دلیل دارد. جامعهشناسان ایران، آدمهای شایستهای هستند. نکاتی که مطرح میکنند کاملا منطقی است و نمیتوانند آنطور که باید و شاید، جامعهشناسی به معنای واقعی را در جامعه پیاده کنند.
الان سالهای بسیار زیادی است که کشور از تحصیلکردههای دانشگاههای خوب خارج از کشور محروم است و آنها به ایران نمیآیند و تکنولوژیهایی که در آنجا آموزش داده میشود، در ایران نیامده است. مثلا در مکانیک در بخش "ماکرو" و "کوانتوم" مکانیک باید کار کنیم، ولی فارغالتحصیل جدیدی که از آمریکا یا اروپا آمده باشد، نداریم. این نقطه ضعف را داریم. بچههای خیلی مبتکر و منحصربفردی در مهندسی در ایران هستند، ولی نمیتوانند پا بگیرند. صنعت متأسفانه بشدت صدمه خورده است؛ دانشکدههای مهندسی بشدت صدمه خوردهاند و تا این جو برعکس نشود، همین حالت میماند.
معتقدم این مسائل همه حل و فصل میشود و ایران دوباره سر جای خودش برمیگردد و ایرانیها آن شأن و جایگاه واقعیشان را بدست میآورند. جوانهایی که من میبینیم، باهوش، فهمیده و بینظیر هستند. صنعت دوباره به ایران برمیگردد و باید برگردد و ایران درست میشود. من با این جوانان امید زیادی به آینده ایران دارم.»