یک فروشنده باید نسبت به آنچه میفروشد و بازاری که در آن میفروشد، درک کاملی داشته باشد. اما به غیر از این، یک فروشنده حرفهای دارای مهارتهای طبیعی و آموخته شدهای در ارائه خدمات به مشتریان و ارادهای محکم برای موفقیت است. در این مقاله میتوانید با ویژگیها و عادتهای یک فروشنده حرفهای آشنا شوید.
یک فروشنده حرفهای میتواند یک محصول یا خدمات را به روشی قانعکننده با عبارات قابل درک توضیح دهد.
یک فروشنده باید به دقت به آنچه مشتریان میگویند گوش دهد تا نیازهای آنها را برآورده کند و در نهایت فروش را ببندد.
بستن یک فروش ممکن است زمان ببرد و یک فروشنده برای انجام این کار احتمالا باید زمان زیادی را برای تعامل با مشتری اختصاص دهد.
اگر یک فروشنده بتواند درک کند که مشتری چه احساسی دارد یا چه چیزی را تجربه میکند، میتواند آنچه را که مشتری میخواهد پیشبینی کند و محصول را بهطور موثرتری بفروشد.
یک فروشنده باید جاهطلبی و اشتیاق داشته باشد تا از طریق هر وسیلهای فروش را دنبال کند.
یک فروشنده حرفهای با رسیدن به اهداف، مقایسه موفقیت خود با دیگران و تلاش برای بهترین بودن در کاری که انجام میدهد، پیشرفت میکند.
تعامل با مردم و توسعه روابط حرفهای بهطور طبیعی برای یک فروشنده حرفهای اتفاق میافتد. مهارتهای شبکهسازی به آنها کمک میکند تا روابط موجود با مشتری را توسعه و روابط جدیدی را شکل دهند.
یک فروشنده خوب اطلاعات مشتریان را میشناسد و بهخاطر میآورد. آنها ممکن است با پرسیدن احوال یکی از اعضای خانواده یا با ارسال کارت تبریک در روز تولد مشتریان، نشان دهند که به مشتریان خود اهمیت میدهند.
مشتریان نسبت به اولین برداشتهای مثبت و حرفهای واکنش خوبی نشان میدهند؛ بنابراین، یک فروشنده باید خوش صحبت، خوش لباس و با ملاحظه باشد.
یک فروشنده باید به محصول خود و توانایی خود در فروش آن اعتقاد و نسبت به آن اشتیاق داشته باشد.
یک فروشنده خوب میتواند برنامههای زمانی، محصولات و تاکتیکهای فروش که دائما در حال تغییر هستند را بهخوبی مدیریت کند.
یک فروشنده بهطور همزمان روی بسیاری از معاملات کار میکند؛ در طول روز به تماسها و ایمیلها پاسخ میدهد و باید بسیاری از جزئیات را مرتب نگه دارد.
وقتی یک فروشنده در مورد یک محصول انگیزه داشته باشد، راههای جدیدی برای فروش پیدا میکند. مشتریان نیز از این هیجان سود میبرند. این اشتیاق میتواند از راههای مختلفی از جمله پورسانت بیشتر ایجاد شود.
نسبت به محصول یا خدماتی که شرکت شما ارائه میدهد و هر جزئیاتی در مورد نحوه عملکرد آن، درک عمیقی داشته باشید. این دانش باعث میشود تا در مورد محصول توانمند باشید و تمام اطلاعات مورد نیاز مشتریان را در اختیارشان قرار دهید.
یک فرآیند فروش قابل اندازهگیری که منجر به نتایج میشود ایجاد کنید و بهطور مداوم آن را دنبال کنید. با این کار متوجه هستید که چه مراحلی را در چه زمانی باید انجام دهید.
پرسونای خریدار نمایشی از مخاطب ایدهآلی است که میخواهید محصول یا خدماتتان را به آنها بفروشید. آنها بهترین مشتریان بالقوه شما هستند و باید آنها را هدف قرار دهید. فروشنده ای که از بهطور جدی از پرسونای خریدار پیروی می کند، عملکرد موثری دارد.
در هر کاری که انجام میدهید برای بهبود خدمات مشتری، جذابیت و ارتباطات خود تلاش کنید. برای تمرین شبکهسازی و گوش دادن فعال در مهمانیها یا رویدادها، شما آغازگر گفتگو باشید. واکنشها و نشانهای غیرکلامی آنها را متوجه شوید و سپس از آنچه آموختهاید در تماسها و جلسات روزانه خود با مشتریان استفاده کنید.
پس از ارسال پیشنهادات، با مشتریان بالقوه و پس از انجام فروش با مشتریان فعلی تماس بگیرید. با پرسیدن اینکه آیا آنها سوالی دارند یا به دنبال اطلاعات بیشتری در خصوص محصول هستند یا نه، خدمات خوب خودتان را به مشتریان نشان دهید.
6) در همه جا به دنبال مشتریان باشید
سعی کنید مشتریان بالقوه را در هر جایی که می روید؛ چه در ساعات کاری و چه در خارج از آن شناسایی کنید. این اتفاق میتواند در یک مراسم، شام و مهمانی رخ دهد، پس همیشه باید ذهنیت فروش خود را حفظ کنید.
اعتماد و وفاداری مشتریان خود را با صادق بودن بهدست آورید. اگر در مورد محصول، قیمت یا خدمات وعدههای بزرگتر از توان خود بدهید، ممکن است کسب و کارتان آن مشتری را از دست بدهد یا بازخورد بدی دریافت کنید. همچنین نگرش مثبت باعث میشود بپذیرید که معاملات از دست رفته بخشی از فرآیند فروش است.
فروشندگان اغلب بهطور مستقل کار میکنند و اهداف فروش فردی دارند. اما برای موفقیت یک شرکت، همه باید به عنوان یک تیم کار کنند. از همکاران خود حمایت و از آنها حمایت دریافت کنید.
آنچه شما را بهسمت تبدیل شدن به یک فروشنده حرفهای سوق می دهد را شناسایی و از آن به عنوان انگیزه روزانه استفاده کنید. ممکن است این انگیزه در رقابت و جذابیت بهترین بودن باشد یا لازم است برای خرید بزرگی پورسانت بیشتری دریافت کنید.
در طول روز استراحت کنید و هر شب حداقل هشت ساعت بخوابید. این عادات سالم شما را در طول جلسات و تماسها تیزبین نگه می دارد. همچنین آنها میتوانند در یک محیط کاری چابک به کاهش استرس و جلوگیری از خستگی کمک کنند.
یک تکنیک یا روش فروش برای ایجاد درآمد و کمک به فروش موثرتر توسط یک فروشنده یا تیم فروش استفاده میشود. این تکنیک معمولا برای همه یکسان نیست و اغلب از طریق آزمون و خطا مبتنی بر تجربیات گذشته تکامل مییابد. در ادامه با 4 تکنیک فروش محبوب آشنا میشویم.
روشهای این تکنیک فروش مبتنی بر پرسیدن سوالات درست است. سوالات اشتباه میتواند بر کل فرآیند فروش شما تاثیر منفی داشته باشد یا حتی آن را به بن بست برساند. با تکنیک SPIN به خریدار اجازه میدهید صحبت کند. این کلمه مخفف عبارتهای موقعیت، مشکل، مفهوم و چرایی خرید محصول است.
خریداران مدرن قبل از اینکه تصمیم به خرید بگیرند، اطلاعات زیادی در اختیار دارند که آنها را ترغیب میکند راه حل X یا Y را انتخاب کنند. از آنجایی که این خریداران نسبت به فروشندگان و تاکتیکهای آنها محتاط هستند، جلب توجه آنها دشوار است. فروش SNAP بر نحوه تصمیمگیری مشتریان متمرکز است و آنها را بهطور مثبت تحت تاثیر قرار میدهد؛ بنابراین مشتریان در پایان این احساس را دارند که تصمیم را خودشان گرفتهاند.
روشهای این تکنیک از این عقیده که رویکرد فروش خوب با ایجاد رابطه با یک مشتری بالقوه شروع میشود، کمی دور است. در این تکنیک فروش فرض بر این است که مشتریان خیلی شلوغ و بسیار آگاه هستند و برای سرمایه گذاری در یک رابطه، گزینههای زیادی در اختیار دارند.
این مدل فروشندگان B2B را به 5 شخصیت تقسیم میکند؛ رابطهسازان، کارگران سختکوش، گرگهای تنها، حلکنندههای واکنشی مشکل و چالشگران.
در این روش فروشندگان برای اینکه به عنوان یک منبع قابل اعتماد عمل کنند، تشویق میشوند. خریدار در واقع فروشنده را متقاعد میکند که بفروشد. برای رسیدن به این نقطه، فروشندگان آموزش دیده توسط تکنیک سندلر، شروع یک بحث عمیق و صمیمانه را تسهیل میکنند که فراتر از مسائل فنی است و بر تاثیر یک چالش بر روی یک کسب و کار تمرکز میکند.
با استفاده از این تکنیک، یک فروشنده بهعنوان یک مشاور متخصص عمل میکند و سوالاتی را میپرسد تا مشخص کند مشتری به چه چیزی نیاز دارد. تمرکز روی احساس مشتری زمانی است که با شما صحبت میکند. هدف این است که با اولویت دادن به مشتری، یک پیونده بلندمدت را ایجاد کنیم.
برای اطلاعات بیشتر به صفحه تکنیک های فروش مراجعه کنید.
بهعنوان یک فروشنده حرفهای مهم است که این شش اصل جهانی نفوذ و نحوه اعمال آنها برای تبدیل شدن به یک متقاعدکننده ماهر را بدانید. روانشناسی فروش یکی از مهمترین ارکان برای فروش بیشتر است.
کشش درونی به سوی بازپرداخت آنچه که شخص دیگری برای ما فراهم کرده است.
هنگامی که ما انتخاب میکنیم یا موضع میگیریم، بهطور مداوم تلاش میکنیم تا مطابق با آن تصمیم رفتار کنیم تا اینکه آن را توجیه کنیم.
وقتی از چیزی مطمئن نیستیم به افرادی در وضعیت مشابه نگاه می کنیم تا مسیر درستی را به ما ارائه دهند. هر چه افراد بیشتری آن جهت یا عمل را دنبال کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که فکر کنیم کار درستی است.
ما تمایل بیشتری به توافق با افرادی داریم که دوستشان داریم؛ اما به همان اندازه انتظار داریم افرادی که دوستشان داریم با ما موافق باشند.
اصل کمیابی اینگونه بیان میکند که ما همیشه خواهان مقدار بیشتری از چیزهایی هستیم که کمتر در دسترس است یا در دسترس بودن آنها کاهش مییابد.
انتهای رپرتاژ آگهی/