به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز یکشنبه ۲۱ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که واکنشها به توافق ایران و عربستان و تحلیلهای مختلف درباره آثار منظقهای این توافق همراه با خبرهایی از جمله روند کاهشی دلار، دستگیری ۱۰۰ تن در ماجرای مسمومیت دانش آموزان و دغدغههای بنزینی آخر سال مردم در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از سرمقاله امروز این روزنامه با تیتر شما چرا ماتم گرفتهاید؟! نوشت: برخی از مدعیان اصلاحات توئیت کردهاند که دولت کنونی بالاخره پذیرفت باید به مذاکره روی آورد! و در واکنش به تیتر کیهان که «مدعیان اصلاحات مذاکره را یاد بگیرند» نوشتهاند «ما که خیلی وقت پیش اینها (ضرورت مذاکره) را گفته بودیم. خوشحالیم، بالاخره شما هم یاد گرفتید»! و توضیح نداده بودند منظورشان کدام مذاکره است که دولت سیزدهم باید یاد بگیرد؟! نزدیک به ۸سال همه امکانات و بودجه و ظرفیتهای کشور را پای مذاکره با آمریکا هزینه کردند که تحریمها را لغو کنند، ولی نه فقط هیچ تحریمی را لغو نکردند بلکه صدها تحریم دیگر هم به تحریمهای قبلی اضافه کردند! و بعد از آنهمه امتیازات نقدی که به حریف دادند، به قول خودشان تنها دستاوردشان «تقریباً هیچ» بود! اگر منظور آقایان از مذاکره، امتیاز دادن است که اینگونه مذاکرهکردن افتخاری ندارد تا قابل یادگرفتن! باشد و چنانچه منظورشان مذاکرهای است که مانند مذاکرات اخیر، نتیجه آن تامین منافع ملی و سیلی زدن به آمریکا و اسرائیل باشد، که حضرات بارها نشان دادهاند اهل اینگونه مذاکرات نیستند!
گفتنی است که موافقت و مخالفت با یک موضوع به متن و محتوای آن باز میگردد و نه عناوین و نامها. به قول ملای رومی؛
«کار نیکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر»
- اگرچه هنوز متن توافق ایران و عربستان که با وساطت اولیه عراق و عمان و نهایتاً چین صورت پذیرفت، منتشر نشده است، ولی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که ایران اسلامی کماکان به اصول و مبانی خود وفادار مانده است. به عنوان مثال یکی از مسائل فیمابین، حمایت ایران از جبهه مقاومت بود که واکنش جبهههای مقاومت نسبت به توافق یاد شده نشان از پایبندی جمهوری اسلامی ایران به ادامه حمایت از آنان دارد. سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در این خصوص میگوید «تحول بهوجود آمده درخصوص روابط ایران و عربستان به سود ملتهای منطقه است و افقهای جدیدی در منطقه و لبنان ایجاد میکند» و محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن اظهار میدارد: منطقه به بازگشت روابط طبیعی میان کشورهایش نیاز دارد بهگونهای که امت اسلامی امنیت مفقود شدهاش به سبب دخالتهای خارجی و در رأس آن دخالتهای صهیونیستی- آمریکایی را پس بگیرد.»
گفتنی است شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله لبنان میگوید «توافق ایران و عربستان ضربهای دردناک به پروژه صهیونیستی- آمریکایی است» و این دقیقاً تکرار همان تیتر اول کیهان روز شنبه - ۲۰ دی ماه - است.
- و بالاخره این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه - مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم میآیند، شما ابراز نگرانی میکنید؟! ضمن آنکه اشارات ما در این یادداشت دربرگیرنده تمامی هواداران جبهه اصلاحات نیست اگرچه هواداری افراد متعهد از این جبهه را با توجه به کارنامه و مواضع دستاندرکاران اصلی جبهه اصلاحات تعجبآور تلقی میکنیم!
فریدون مجلسی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان نگرانی اسراییل از احیای روابط تهران و ریاض نوشت: توافق تهران و ریاض برای احیای روابط دوجانبه اتفاق بسیار مهمی است، اما هنوز نمیتوان درباره فرجام آن قضاوت کرد. این توافق روی کاغذ یک نتیجه اولیه داشته که «احیای روابط دوجانبه» ایران و عربستان سعودی و «بازگشایی سفارتخانهها» طی یک بازه زمانی معلوم است، اما جزییات آن هنوز روشن نیست. برای تحلیل این توافق باید محتاط بود. بهطور معمول در رابطه میان دو همسایه با ظرفیتهای مشابه ایران و عربستان سعودی از نظر ثروت باید تجارت دوجانبه گستردهای وجود داشته باشد و هر دو طرف از این رابطه سود قابلتوجهی ببرند، اما در عمل آنچه میان ایران و عربستان در مرحله فعلی اتفاق میافتد نوعی آتشبس است. چه در گذشته و چه امروز و چه فردا چشماندازی برای توسعه جدی روابط اقتصادی وجود ندارد و نشانهای هم دیده نمیشود که امکان توسعه این رابطه در کوتاهمدت وجود داشته باشد. این در حالی است که دو طرف میتوانند در بعضی حوزهها تامینکننده نیاز یکدیگر باشند؛ در حوزه پتروشیمی عربستان کشوری پیشرو است و ایران میتوانست بازاری برای محصولات آنها باشد و در حوزههایی نظیر صادرات فولاد یا سیمان هم ایران وضعیت خوبی دارد و عربستان بازاری مناسب برای این محصولات ایران به نظر میرسد. اقتصاد نشاندهنده عمق واقعی یک رابطه و توصیفکننده وضعیت واقعی یک رابطه است.
آنچه مانع از بهرهمندی اقتصادی میشود تضادهای سیاسی است. این نشان میدهد چشمانداز آینده روابط تهران و ریاض در آینده نزدیک چگونه است. اما همین توافق فعلی هم برای برخی بازیگران منطقهای نگرانکننده است. نگرانی اسراییل یک نگرانی کلان است. آنها میدانند که جمهوری اسلامی ایران موجودیت اسراییل را از اساس قبول ندارد و به همین دلیل به اغلب فعالیتهای ایران ازجمله فعالیتهای هستهای و موشکی به عنوان یک منبع تهدید نگاه میکنند. اسراییل خوشبین بود که توافق ابراهیم باعث شود کشورهای عربی به همراه اسراییل و ایالات متحده، ایران را در نوعی محاصره قرار دهند. عربستان، اما به دلایلی به خصوص در سالهای اخیر تلاش دارد که بازی دیگری را دنبال کند. انتخاب ریاض توسعه اقتصادی در داخل است و دستیابی به این هدف ایجاب میکند که سیاست تنشزدایی در دستور کار قرار گیرد. آنها معتقدند دستیابی به قدرت اقتصادی قابل توجه باعث میشود که آنها به مرور زمان به بازدارندگی نظامی هم دست پیدا کنند.
اسراییل تنشزدایی میان ایران و اعراب را مانعی برای عادیسازی روابط با سایر کشورهای عرب منطقه که هنوز تن به عادیسازی ندادهاند، میداند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل هم آگاه است که اگر ایران بتواند بر مشکلات خود در حوزه سیاست خارجی غلبه کرده و با تنشزدایی روابطی عادی با همسایگان خود و سایر کشورهای جهان برقرار کند این مساله به تقویت توان اقتصادی ایران منجر خواهد شد و نوعی بازدارندگی جدی برای ایران در برابر اسراییل ایجاد خواهد کرد. به همین دلیل هم بود که اسراییل همواره میکوشید تا ایران را یک تهدید واقعی و جدی برای کشورهای منطقه نظیر عربستان، کویت، قطر، عمان و بحرین و سایر کشورها بازنمایاند.
برای اسراییل که برنامه هستهای ایران را یک تهدید میدید و این روزها با غنیسازی بالای ۶۰ درصدی بیش از همیشه نگران است، همواره گزینه حمله نظامی به تاسیسات ایران به عنوان یک گزینه جدی مطرح بود. برای عملی ساختن این گزینه آنها همکاری کشورهای عربی و در راس آنها عربستان را یک پیششرط لازم میدید و حالا نگران است که همگامی و همسویی عربستان با اسراییل در موضوع ایران از بین برود. واسطهگری چین هم در این میان حائز اهمیت است. چین برای تامین انرژی مورد نیاز خود به خاورمیانه متکی است. عربستان یکی بزرگترین تامینکنندگان نفت چین است، قطر بخش مهمی از نیاز چین به گاز را رفع میکند و ایران نیز صادرات مستمر نفت به چین دارد. پکن برای حفظ منافع اقتصادی خود از تنشزدایی در منطقه خلیج فارس و اصلاح نسبی روابط میان تهران و ریاض سود میبرد.
برای تهران و ریاض هم تنشزدایی یک اتفاق سودمند است و میتواند مفید و زمینهساز اتفاقات خوب باشد. اما نیاز است مجموعهای از اقدامات دیگر نیز همزمان با احیای روابط دوجانبه با عربستان سعودی بهطور جدی پیگیری شود. تلاش برای خارج کردن کشور از لیست سیاه کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) که پیششرط داشتن استقلال بانکی و روابط بانکی با دیگر کشورهای جهان است، پایان دادن به بحرانهای منطقهای و بینالمللی و گفتگو و مذاکره برای فراهم کردن شرایطی برای رفع تحریمها ازجمله ضروریات است. مردم ایران باید بتوانند در سایه ثروت ملی و مواهب گستردهای که در این سرزمین وجود دارد زندگی خوبی داشته باشند.
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود با عنوان نوید تحولات مثبت برای منطقه نوشت: خبر توافق میان ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دوجانبه، قطعاً تحول قابل توجهی در مناسبات منطقه خاورمیانه و جهان اسلام به وجود خواهد آورد. این تحول مهم را در چند محور میتوان رصد کرد.
۱- در منطقه خاورمیانه، ایران و عربستان دو کشور مهم هستند که به دلیل برخورداری از ویژگیهای سرزمینی، منابع نفت و گاز، موقعیتهای استراتژیک، در کل منطقه و حتی فرامنطقه تاثیرگذارند. وجه مشترک اسلامی که عامل مهمی برای تحکیم پیوندهای برادری میان دو ملت ایران و عربستان میتواند باشد، در شرایطی که دو کشور دارای روابط حسنه باشند برای برقراری ثبات در منطقه بسیار کارساز خواهد بود. این واقعیت، در دهههای ۷۰ و ۸۰ هجری شمسی هنگامی که به ابتکار آیتالله هاشمی رفسنجانی از ظرفیتهای مشترک ایران و عربستان به خوبی استفاده شد، نمایان گردید و منافع مادی و معنوی زیادی نصیب دو ملت و حتی سایر ملتهای منطقه کرد. قطع شدن رابطه میان دو کشور که خواسته دشمنان مشترک خارجی و عناصر افراطی داخلی بود، در سالهای اخیر زیانهای زیادی به منافع دو ملت و ثبات منطقه وارد کرد. ازسرگیری روابط میان تهران و ریاض قطعاً میتواند مانع وارد شدن زیان بیشتر شود و حتی جبران مافات کند.
۲- یکی از عوارض منفی استمرار خصومت میان ایران و عربستان، استمرار جنگ یمن است. دو کشور ایران و عربستان در یمن نفوذ دارند و روابط حسنه میان این دو کشور میتواند به پایان یافتن این جنگ خانمانسوز کمک کند. جمهوری اسلامی ایران در طول سالهای دهه ۹۰ تلاشهای زیادی برای پایان دادن به جنگ یمن به عمل آورد، ولی توفیقی به دست نیاورد. مانع اصلی، قطع بودن روابط دو کشور بود. ادامه این جنگ، علاوه بر اینکه به ملت مظلوم یمن زیانهای جانی و مالی زیادی وارد میکرد، موجب سوءاستفاده بعضی کشورهای منطقه برای دست اندازی به بخشهائی از مناطق سرزمینی یمن و منابع سرشار آن نیز میشد. این سوءاستفاده حتی برای رژیم صهیونیستی نیز امکان طمعورزی به بعضی مناطق یمن از جمله جزیره سقطری را فراهم ساخت و راه را برای نفوذ صهیونیستها در یمن هموار کرد. ازسرگیری روابط میان ایران و عربستان میتواند به این دستاندازیها و طمع ورزیها هم پایان دهد و یمن را از تمام گزندهای جانی و مالی و سرزمینی نجات دهد.
۳- جلوگیری از نفوذ روزافزون صهیونیستها در امور مختلف منطقه از جمله امور امنیتی، سیاسی اطلاعاتی و فرهنگی، میتواند از نتایج ازسرگیری روابط ایران و عربستان باشد. درست است که آمریکا و بعضی کشورهای اروپائی با حمایت از رژیم صهیونیستی تلاش میکنند نفوذ صهیونیسم را در منطقه افزایش دهند و یا حداقل برای استمرار حیات غاصبانه رژیم نامشروع صهیونیستی زمان بخرند، ولی این تلاش آنها در زمانی که ایران بتواند از ظرفیتهای موجود در روابط خود با عربستان و سایر کشورهای منطقه استفاده کند، اگر بیاثر نشود قطعاً کماثر خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران باید به مدد تحکیم روابط با کشورهای عربی و اسلامی، مانع افزایش نفوذ رژیم نامشروع صهیونیستی در منطقه شود.
۴- یکی دیگر از محورهای مهم مرتبط با روابط ایران و عربستان، تنشزدائی در منطقه است. ملتهای منطقه در یک دهه اخیر رنجهای فراوانی را از ناحیه ناامنیهای پدید آمده در اثر فقدان روابط حسنه میان کشورهای خاورمیانه تحمل کردند. رشد تروریسم، تیره شدن روابط سوریه با کشورهای عربی، ناامنیهای درازمدت در عراق و لبنان و افغانستان همگی از تیرگی روابط میان کشورهای عربی و اسلامی منطقه ناشی شده است. از این تیرگیها آمریکا و رژیم صهیونیستی سود میبرند و زیانهای کلانی متوجه ملتهای مسلمان میشود که مهمترین آنها ناامنی و برادرکشی است. ازسرگیری روابط ایران و عربستان، میتواند گام مهمی در جهت ثبات و امنیت منطقه باشد و تحولات مثبتی را برای منطقه رقم بزند.