سریال عاشورا که پیش از این نسخه کوتاه شدهاش در قالب فیلم موقعیت مهدی به نمایش درآمده بود، در حالی در تلویزیون به نمایش درآمد که به واسطه مدیریت بد نمایش، آنچنان که انتظار میرفت در جامعه موج ایجاد نکرد و متاسفانه این اثر فوق العاده توسط بخش قابل توجهی از مردم دیده نشد؛ اما آنچه از نحوه نمایش این فیلم پراهمیتتر است، کیفیت ساخت چنین اثری است که به شکل معناداری با دیگر سریالهای سالهای اخیر تلویزیون متفاوت بود و نشان میداد، اگر کار را به دست حرفهایها سپرد، چه محصولات باکیفیتی برای پخش در تلویزیون فراهم میشود.
به گزارش «تابناک»؛ هادی حجازی فر بازیگر بااستعداد سینمای ایران با تجربهای سخت کارگردانی را آغاز کرد و آن ساخت یک سریال جنگی بود که از دل آن یک فیلم سینمایی نیز درآمد. پروژه سریال شهید باکری که نامهای مختلفی را به خودش دید و نهایتاً تحت عنوان «عاشورا» به نمایش درآمد، در ابتدا نسخه سینماییاش با نام «موقعیت مهدی» روانه بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر شد و توانست توجهها را به خود جلب کند. حجازی فر نشان داد در مقام کارگردان نیز توانایی قابل توجهی دارد و میتواند از پس پروژههای پیچیده برآید و توجه منتقدین را به خود جلب کرد.
سکانسهای این فیلم و سریال در شش استان و در شهرهایی همچون تهران، آبادان، اهواز، زنجان، هشتگرد و... ثبت شد و حجازی فر سختیهای بسیاری در مسیر تولید این سریال متحمل شد که در چند مقطع به اعتراض او منجر شد؛ تا آنجا که یک بار گفت دیگر سریال جنگی نمیسازد. علاوه بر تامین مصالح جنگی، بازسازی دهه ۱۳۳۰ تا سال ۱۳۶۲ با توجه به حجم تغییرات، بسیار پیچیده بود و انصافاً گافهای بسیار کمی در سکانسهای بازسازی شده قابل یافتن بود و فیلم از طراحی صحنه و لباس قابل قبولی برخوردار بود.
در کنار هادیحجازیفر که نقش شهید مهدی باکری را بازی میکند، بازیگران مستعدی همچون وحید آقاپور و روحالله زمانی مقابل دوربین حاضر شدند و در این لوکیشنها بازی قابل قبولی داشتند که نقش آفرینیشان در پیشبرد این سریال موثر بود.
این سریال میتوانست یک کپی ضعیف از ایستاده در غبار باشد اما هادی حجازی فر با سبک متفاوتی که در پیش گرفت، نشان داد امضای خود را دارد و تحت تاثیر سبک مهدویان نیست. دوربین روی دست بیجهت به کار نمیرود و به رویکرد مستند در قاب بندی و تدوین تکیه صرف نشده و قابهای سینمایی کاملاً مشهود است و شاید بتوان گفت جزئیات این اثر روی پرده سینما، بیش از قاب تلویزیون قابل تشخیص است و اگر کل سریال در سینما اکران میشد، جزئیاتی که در تولید مورد توجه قرار گرفته، بیش از اینها مورد توجه قرار میگرفت؛ جزئیاتی که تفاوت یک کار اصولی و یک سریال بساز و بندازی را مشخص میکند و اهمیت هنرمند به کارنامه کاریاش را نشان میدهد.
حجازی فر درباره انگیزهاش از ساخت این سریال گفت: «این موضوع یک علاقه شخصی بود، من زمانی به پدر خدابیامرزم قول داده بودم، که درباره این آدمها حتما یک کار میسازم، این افراد را دوست دارم و اعضای لشکر را هم میشناسم، دو تا عمویم که شهید شدند عضو لشکر بودند و دیگر عموهایم هم در آنجا حضور داشتند. ما در آن سالها در مقام یک خانواده، تمام آن استرسها را تحمل کردیم و این موضوع را درک میکنم. نکته دیگر اینکه چون من این آدمها را از نزدیک میشناسم، خیلی ناراحت میشوم که به شاعرانگیشان توجهی نمیشود، این افراد نسب به زندگی عاشقترین بودند.»
«موقعیت مهدی» روایتی جذاب از زندگی شهید مهدی باکری و مقاطعی از نزدیک شهید حمید باکری در دوران نوجوانی و بزرگسالی است. بخش عمده فیلم در دو عملیات بدر و خیبر سپری میشود. در بخش نسخه سریالی مخاطبان، بخشهای جامعتری از زندگی شهید باکری خصوصاً در ایام مسئولیت او در شهرداری ارومیه را تماشا کردند و باکری را بدون لباس خاکی و در فضای غیرجنگی نیز دیدند و با زیست او ارتباط بیشتری برقرار کردند اما این مربوط به مخاطبانی میشود که این سریال را دیدند؛ چرا که به واسطه تبلیغات ضعیف، بخش معناداری از مخاطبان از پخش این سریال خبر ندارند و یا اگر خبر داشتند، تصور میکردند شبیه اغلب سریالهای ضعیفی است که در چند سال اخیر پخش شده و پیگیر تماشای این اثر مهم نشدند.
با این حال مساله مهمتر از دیده شدن یا نشدن این سریال، اهمیت تولید چنین اثر باکیفیتی است که نشان میدهد میتوان در تلویزیون با همه ساختارهای پراشکالش آثار باکیفیتی ساخت که تداوم تولیدش، بخش قابل توجهی از مخاطبان را پای تلویزیون مینشاند؛ آثاری که از شعارزدگی فرار میکنند. این اتفاق البته در سایه سپردن کار به دست حرفهایها و فاصله گرفتن از اشخاص آماتوری است که به دنبال کسب تجربه با بودجه و آنتن تلویزیون هستند. در این دوران رقابت رسانهای، تلویزیون ایران بستر مناسبی برای آزمون و خطا نیست.