یک تابلو متوسط با قاب قرمز و آبی اغلب در دست دارد، که این تابلو به دو بخش تقسیم میشود یک سمت بریدهای از تنها مصاحبهاش با یکی از جراید قاب شده و در بخش دیگر ملودیهای نوستالژی با شماره مرتب و منظم نوشته شده است. از چهارراه سیروس به سمت خیابان ۱۵ خرداد که راهی شوید، در میان هیاهو و شلوغیهای دادزنها و بساط رنگارنگ دستفروشها که با ترفندهای مختلف بازارگرمی میکنند و گاهی حتی صدا هم به صدا نمیرسد، نوای خوش سوت دلانگیز «امید جوادیان» توجهتان را جلب میکند.این مرد 51 ساله اهل ساری میگوید در دهه هفتاد در سینما سپهر ساری کارهای خدماتی و نظافتی انجام میداده و عادت به سوت زدن بهویژه در زمان جارو و طی کشیدن داشته است: «از سر همین عادت موقع کار سوت میزدم و ملودی گل پامچال را تمرین میکردم. در واقع نخستین ملودی آهنگ همین سریال بود که نقطه قوت و اتکای من برای اجرای ترانههای بعدی شد.» جوادیان بعد از مدتی کار در زادگاهش به تهران مهاجرت میکند تا فصل جدیدی از زندگی را تجربه کند و از آن پس در تهران در سینما شهر فرنگ که مدیریتش با حمید لولایی بود، به فعالیت پرداخت اما پس از آتش سوزی سینما، او بی کار شد و پس از آن شروع به سوت زدن کرد: «از کسی هم بابت اجرا چیزی طلب نمیکنم حتی قیمت و عدد و رقم هم تعیین نکردهام تا هر شخصی بر اساس تمایلش پولی را پرداخت کند. اگر هم پولی نداد گلایه ای ندارم . گاهی شده برای خیلی آهنگ های درخواستی سوت زدهام اما ریالی نگرفتهام.» دو اجرای او را میبینید و میشنوید.