پهنه آبی خلیج گرگان که آنقدر وضعیت وخیمی یافته بود و پیش بینی میشد در سال ۱۴۰۲ خشک شود، حالا در سایه تدبیر اتخاذ و اجرایی شده در آستانه احیا قرار گرفته است؛ اتفاقی که البته نگرانیهایی پیرامون آن وجود دارد.
به گزارش «تابناک»؛ با بهره برداری از کانال جدید آشوراده و شروع آبگیری خلیج گرگان در روزهای گذشته، حالا علی سلاجقه، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان از دستور ویژه رئیس جمهور برای ورود صندوق ملی محیط زیست به طرح گردشگری آشوراده خبر میدهد تا مشخص شود، گامی اساسی و همه جانبه در این راستا برداشته شده است؛ گامی که در انتهای زنجیره اقداماتی برداشته شده که از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم در دستور کار قرار گرفتند؛ از سفر ابراهیم رئیسی به استان گلستان در اسفند ۱۴۰۰ ـ که به رغم شرایط بد جوی و وزش شدید باد، که امکان پرواز بالگرد و پایش هوایی جزیره آشوراده را غیرممکن میکرد، اما موجب نشد که وی از این بازدید منصرف شود ـ تا صدور دستور وی بعد از بازدید از خلیج گرگان با قایق موتوری مبنی بر اینکه عملیات احیای این خلیج ویژه حتی ۲۴ ساعت هم به تاخیر نیفتد.
پروژهای که با سرعت قابل قبولی کلید خورد و یکی از مهمترین فازهایش، لایروبی و به نوعی احیای کانال آشوراده، یک معبر ورود آب دریای خزر به خلیج گرگان بود که به دلایلی، نیاز بود به عمقی بیشتر از آنچه در گذشته بوده برسد، چراکه سطح آب خزر پایین رفته و به عبارتی، دریا پس نشسته است. اتفاقی که یکی از دلایل طبیعی مصیبتی بود که خلیج گرگان با آن دست به گریبان شده بود؛ هرچند جز این بلای نسبتا طبیعی، آسیبهای دیگری هم متوجه این پهنه آبی شده بود.
با این مقدمه، لایروبی این کانال به طول هشت کیلومتر و در ۱۰ فاز در دستور کار قرار گرفت تا به مانند بسیاری از پروژههای دیگر در استان و کشور، قرارگاه خاتم الانبیا عهده دار این امر شود و به مدد آن آبرسانی به بخش غربی خلیج گرگان جامه عمل بپوشاند و امید به نجات این پهنه آبی و رهایی کل اکوسیستم میانکاله از برخی مشکلات، تقویت شود.
پروژهای که حالا به نوعی در پایان راه خود قرار گرفته است؛ هرچند وجود برخی نگرانیها ممکن است به تمدید آن یا تعریف پروژههای تازه منجر شود، به ویژه اگر بدانیم در یکی از فازهای به اجرا درآمده و به جهت تسریع فرایند احیا و کاهش آسیب ها، آب دریا به خلیج پمپاژ شده و در نتیجه بخشی از اختلاف سطح آب میان بخشهای لایروبی شده خلیج و دریای خزر، پر شده است؛ موضوعی که موجب میشود تراز آب در این خلیج جای کمتری برای پر شدن در نتیجه بازگشایی کانال داشته باشد.
اکنون اگر بدانیم اختلاف تراز دو سمت حدود ۵۰ سانتیمتر و در برخی روایات، ۷۰ سانتیمتر بوده، شکننده بودن اوضاع بیشتر خودنمایی میکند و این نگرانی را به دنبال دارد که در پی رقم خوردن یک تابستان گرم و در نتیجه شدت گرفتن تبخیرها و به دنبال آن افزایش رسوب گذاری در این پهنه آبی کم عمق، ممکن است بخشهایی از خلیج بار دیگر دچار خشکی شده و سطح آب هدایت شده به آن به میزان چشمگیری کاهش بیابد.
البته نگرانیها محدود به این مورد نیست؛ این را میشود از سخنان اخیر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان هم دریافت که از یک نگرانی بزرگ دیگر سخن به میان آورده و گفته: «امیدوارم تراز آب خزر به نحوی نباشد که این جریان برعکس شود، اما اگر این اتفاق بیفتد هم میشود با گشایشی که اتفاق افتاده و آب رها شده، با راهکارهایی از اینکه جریان آب برگردد، جلوگیری کنیم.»
اشاره به رویدادی که باید امیدوار باشیم رقم نخورد، اما احتمال وقوع آن وجود دارد؛ اینکه تراز آب دریای خزر به دلایلی از جمله کاهش ورودی رود ولگا در روسیه به آن، یعنی قطع نسبی شاهرگ حیات بزرگترین دریاچه زمین، چند سالی است که رو به کاهش گذاشته و چه بسا اگر این کاهش رقم نخورده بود، خلیج گرگان به این وضع گرفتار نمیشد. کاهشی که در صورت تشدید میتواند به خطری تازه برای این خلیج بدل شود و کاری کند که آب هدایت شده به خلیج گرگان، به سمت دریای خزر بازگردد.
اتفاقی که سلاجقه از تدابیر و راهکارهایی برای جلوگیری از آن سخن به میان آورده که محتمل به نظر میرسد، به ویژه اگر بدانیم همان گونه که با فعالیتهای بیلهای مکانیکی، کانال حفر شده و عمق یافته تا آب به خلیج برسد، میشود کانال را بست تا آب محبوس شود و به دریا بازنگردد، اما نتیجه این اقدام دائمی نخواهد بود، چون تبخیر و بعد رسوب گذاری کار خودشان را خواهند کرد و در بازه زمانی کوتاهی، بار دیگر خلیج از دست خواهد رفت.
دورنمای وضعیتی که باید امیدوار باشیم رقم نخورد و در سایه تدابیر جانبی از جمله پیگیریهای بین المللی دولت در عرصه نجات دریای خزر از خطرات کاهش تراز با مذاکره با دیگر همسایگان این دریاچه و ضرورت رهاسازی حقابه آن، به بهبود اوضاع خزر منجر شود که یکی از پیش شرطهای تداوم حیات خلیج گرگان است؛ خلیجی که بخش مهمی از تالاب بین المللی میانکاله است و بود و نبودش، سهم بسزایی در بود و نبود چرخه حیات در این خطه دارد؛ از مردم ساکن در این منطقه گرفته تا گونههای فراوان محیط زیستی.