عکس آرشیوی است.
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، با گذشت یکسال از این ماجرا، چندی پیش بار دیگر انتشار میانگین معدل دانشآموزان رشتههای ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۰۲ سروصدای زیادی برپا کرد. مقایسه میانگین این معدلها، نشاندهنده افت تحصیلی دانشآموزان در مقطع دبیرستان بود. افزون بر آن، نتایج آزمون پرلز ۲۰۲۱ که به تازگی در پایگاه جهانی منتشر شده و در آن ۵۷ کشور حضور داشتند، نشان میدهد؛ ایران جزو یکی از کشورهای با نمره زیر متوسط محسوب میشود.
نبود تمرکز در سرمایهگذاری باعث شده که امروز شاهد بروز ضعف در کیفیت آموزشی شویم. کارشناسان علومتربیتی، دانشآموزان و معلمان افتتحصیلی دانشآموزان را برآمده از چندین عامل میدانند. کیفیت آموزشی پایین، بیانگیزگی دانشآموزان، نابرابری امکانات آموزشی، نبود شرایط مناسب برای بهره از فضای مجازی در کنار آسیبهای ایجاد شده در دوره کرونا همه دست به دست هم داده و باعث شرایط امروز شده است. فرشته افکاری، استادیار علوم تربیتی به «دنیای اقتصاد» میگوید: «در بروز چنین شرایطی چندین عامل نقش دارند. یکی آن که در دوره کرونا آموزشها به صورت آنلاین بودند، اما بسیاری از مناطق ایران از بستر لازم مانند اینترنت، گوشیهای هوشمند و... برای استفاده از چنین مزیت آموزشی بهرهمند نبودند. از سوی دیگر معلمان خود آموزش ندیده بودند و نگرانی آنها به دلیل کمبود زیرساختها به شدت احساس میشد. این مساله خودش را در نقشه منتشر شده در خصوص معدل دانش آموزان نشان میدهد که در آن، نقاط بیشتر برخوردار رنگ سبز دارند و نقاط محروم کشور به رنگ قرمز هستند. ما همچنین شاهد این هستیم پایههای بالاتر در مهارتهای سهگانه، روخوانی، نوشتن و محاسبه بسیار ضعیف هستند چراکه پایههای اول تا سوم را در دوران کرونا گذراندند.»
این استادیار دانشگاه همچنین به انواع مدارس میپردازد: «ما انواع مدارس با کیفیتهای متفاوت داریم. مدارس غیردولتی با شهریههای دریافتی، برای دانش آموزان کلاسهای کمکی و فوق برنامه بیشتری برگزار میکنند که متاسفانه مدارس دولتی کمتر از آن بهره میبرند. در واقع بچههایی که والدین آنها اوضاع اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی مناسبتری دارند؛ نسبتا نمرات بهتری هم داشتهاند. استفاده از کتابهای کمک درسی، کلاسهای هوشمند و آموزشهای بیشتر موجب عملکرد بهتری در آنها شده است. این وضعیت در برخی از مناطق کشور با کلاسهای چندپایه اوضاع را بدتر میکند و معلم ناچار است، برای چندین پایه در یک کلاس همزمان تدریس داشته باشد و به همین دلیل نمیتواند به همه دانشآموزان به نحو مطلوبی آموزش دهد.» او نقش سطح فرهنگی خانوادهها را هم در توجه به درس خواندن بچهها بسیار موثر میداند. او تاکید میکند که باید به سمتی برویم که مدارس کمتر برخوردار هم بتوانند از امکانات آموزشی متناسبی بهرهمند شوند.
افکاری همچنین به انگیزه نداشتن دانشآموزان اشاره میکند: «در دوران متوسطه دانشآموزان آیندهای در درسخواندن برای خودشان متصور نمیشوند یا اینکه به مهاجرت فکر میکنند و همه اینها باعث میشود بیانگیزه شوند. بسیاری از معلمان هم دغدغه مالی دارند و این روی کیفیت تدریس آنها تاثیر میگذارد. واقعیت این است که آموزش در مدارس بر مهارت آموزی تاکیدی ندارد و بیشتر روی مطالب نظری و محفوظات تمرکز میکند.» در همین حال با چندین دانشآموز صحبت کردیم که بیشترشان به ضعف آموزش مجازی تاکید کردند. انگیزه ادامه تحصیل بسیار پایین آمده است. کوروش کبره، دانشآموز مقطع متوسطه به «دنیای اقتصاد» میگوید: «آموزشهای ما پس از مجازی شدن خیلی به مشکل برخورده است. من در مدرسه هیات امنایی درس میخوانم. هنوز رشته تحصیلی را انتخاب نکردم، اما تقریبا از ۳۰ نفر دانشآموز، ۱۵ نفرشان در کلاسمان ترجیح میدهند که کنکور ندهند و وارد بازار کار شوند.» او تاکید میکند که معلمها بیشتر مباحث آموزشی را برای بچهها ارسال میکنند و اصلا سر کلاس مباحث مختلف را شرح نمیدهند. بیشترشان هیچگونه سختگیری ندارند و از ما نمیپرسند که درس میخوانیم یا نه. همین مساله باعث شده که خیلی از بچهها چندان برایشان مهم نباشد که تکالیف درسی را درست و کامل انجام دهند.
فاصله معنادار نسل دهه ۶۰ با نسل سهخطی
برخی بر این باورند که بچههای دهه ۶۰ درسخوانتر از بچههای دهه ۸۰ هستند. افکاری، اما مقایسه دانشآموزان دهه ۶۰ و دانشآموزان دهه ۸۰ را وامدار تغییرات و تحولات بسیاری در چند دهه گذشته میداند: «پیچیدگیهای رقابتی برای دهه هشتادیها اصلا قابل مقایسه با دهه ۶۰ نیست. دانشآموزان امروز مهارتهای بسیاری را از طریق فضای مجازی میآموزند. از سوی دیگر اطلاعات بسیار زیادی دارند و در معرض مداوم رسانهها هستند، بنابراین خواستههای زیادی دارند و امکانات بیشتری میخواهند. دهه ۶۰، اما سرگرمیهای کمی وجود داشت، ولی یادگیری دانشآموزان عمیق بود. دهه شصتیها بیشتر به دانشگاه میاندیشیدند و در این راه آنهایی که تصمیم داشتند دانشگاه بروند، موفقیت به دست میآوردند، اما بچههای امروزی سهخطی (حوصله خواندن مطلبهای بلند را ندارند) شدهاند و دریافتهای سطحی.
کریمیان بر این باور است که آماری از دهه ۶۰ نداریم لزوما نمیتوانیم بگوییم که بچهها درسخوان بودند یا نه. این نیاز به آمار دارد، ولی میشود اینطور بیان کرد که در این دهه سرمایهگذاری دولت بیشتر بوده و ما به لحاظ کمّی توسعه زیادی داشتیم. در نهضت سوادآموزی هم کارهایی شد و همین باعث شد که در آن مقطع رشد زیادی به لحاظ کمی در حوزه آموزش و پرورش عمومی اتفاق بیفتد. افکاری، اما در نهایت این شرایط را هشداردهنده میداند و میگوید: «در هر کشوری سنگ بنای موفقیت آن کشور را آموزش میگذارد. اگر آموزش ضعیف باشد، ما در همهچیز ضعف خواهیم داشت. این خشت اول است اگر آن را درست نگذاریم و به آن توجه نکنیم عواقب آن را در پزشکی و در هنر و صنعت خواهیم دید و مجبور میشویم در آینده متخصصان را از کشورهای دیگر بیاوریم و خودکفایی خود را از دست بدهیم.»