به گزارش تابناک -اگر در جواب اینکه چرا کشور ایران از نظر اقتصادی رشد نمیکند، کلمه ی تحریم را شنیدیم، مشخصاً با فردی مواجه هستیم که از اقتصاد آگاهی چندانی ندارد. در اینکه بسته شدن درگاه های مبادلاتی و مراوداتی در رنجش اقتصاد موثرند، شکی نیست؛ اما با توجه به ظرفیتهای موجود، این کشور عملاً حذف نشدنی است. از جمله پتانسلهای دیده نشده میتوان به صنایع راه، برق، کشاورزی، فولاد و دهها مورد دیگر اشاره کرد که در حالی که میتوانند ناجی اقتصاد باشند با بی توجهی تقریباً در حال از رده خارج شدن هستند.
امروزه انسان به این نتیجه رسیده که اقتصاد، مادر تمام دستاوردهای یک اجتماع است و کشورهای مختلفی با شروع اصلاحات در نظام مالی توانسته اند پتانسیل های خود را به ثروت تبدیل کنند؛ اما آخرین یافته ها حاکی است که این موجود زنده خلق و خوی خاصی دارد و به دستکاری و دخالت تصنعی به شدت واکنش نشان میدهد.
با توجه به دسترسیهای دنیایی که مردم به سمت برون گرایی و متعاقب آن مصرف گرایی تمایل دارند، هر نوع کالا و خدماتی میتواند به سمت تبدیل شدن به پول مدیریت شود. هر ملتی با شناسایی و شکوفایی ظرفیتهایی که دارد در آستانه ثروتمند شدن است و تنها مدیریت این چرخه است که باعث اختلاف در سطح زندگی در کشورهای گوناگون میشود.
با افزایش نرخ ارز، شاخص قیمت خرید مواد اولیه بیشترین نرخ در نه ماه گذشته از خردادماه را به ثبت رسانده و بار دیگر فشارهای تورمی و افزایش قیمت نهادهها، فشار هزینه را در سمت عرضه تحمیل کرده است. در چنین شرایطی برای جبران هزینههای تولید، تورم قیمت فروش نیز شتاب گرفته و شاخص قیمت فروش محصولات به بیشترین مقدار نه ماه اخیر رسیده است.
سیاست افزایش نرخ ارز به عنوان مالیاتی پنهان بر دارایی مردم به عنوان چسب زخمی بر جراحات شدید این اقتصاد ناکارآمد است که در نهایت پاسخی شایسته به کاستی ها در مدیریت اساسی و علمی اقتصاد نخواهد بود.
گویی تمام امور جامعه در ایران به نوعی درگیر مسیری قیف مانند است؛ به مانند آنچه در زمان ورود به دانشگاه به شکل چالشی به نام کنکور اکثر مردم را متأثر ساخته است. در چرخه کسب و کار نیز چنین است و فرد برای راه اندازی یک حرفه چالش های زیادی را برای گرفتن مجوزهای لازم پیش روی دارد.
سختگیری های استخدامی نیز دلیل دیگری بر افزایش نرخ بیکاری در کشور شده و مسائلی مانند نداشتن کارت معافیت و نیروی انسانی جوان این کشور را از چرخه ی تولید ثروت خارج کرده است. محروم کردن شخص از فعالیت اجتماعی در نهایت به شکل تولید بزه و ترویج اعتیاد و حتی گوشه گیری فرد به زیان کل جامعه خواهد بود.
نظارت یکی از اصول اصلی ایجاد یک اقتصاد سالم و پویاست و جزو اصلیترین وظایف دولت به شمار می رود. تجربه های شخصی افراد در بازار نشان میدهد سیستم نظارت سنتی در ایران بسیار ناکارآمد است و حتی در سطح اداره تعزیرات و مالیات نیز دارای اصول دقیقی نیست و میتوان نتیجه گرفت بخش اعظمی از این درآمدها از بین میرود و در مواردی هم باعث ضایع شدن حق مودی مالیاتی و نارضایتی وی از این فرآیند شده است.
در ایران، امیرکبیر در زمان قاجار شروع به اصلاح سیستم فئودالی موجود کرد و تا امروز هم اقتصاد در مسیری پر پیچ و خم، بدون توجه به ظاهر به مقصد مشخصی نرسیده است. سیاست گذاران کشور باید هرچه زودتر نسبت به ریل گذاری و اجرای واقعی خصوصی سازی در ایران اقدام کنند و بستر را برای شکوفایی اقتصاد و از آن مهمتر رونق در بازار و جامعه فراهم آورند.
کشورهای صنعتی و توسعه یافته در جهان با ایجاد رفاه در جامعه به استعداد شخص اجازه شکوفایی میدهند و در نهایت این یعنی رشد بیشتر اقتصاد و رفاه بیشتر. در ایران نیز با تسهیل فرایند شروع کار و به روزرسانی روش های نظارتی و فرایند اخذ مالیات، میتوان به درآمدهای بیشتری برای ایجاد رفاه عمومی دست یافت.
بارها مسئولین تحریم ها را علت وضعیت نابسامان اقتصاد ایران معرفی کردهاند؛ همه جامعه نه وقت آن را دارند و نه موظف هستند که برای افزایش آگاهی خود گامی بردارند اما از نخبگان تراز اول کشور که مدیریت و برنامهریزی کلان این مملکت را در دست دارند انتظار میرود با ذهنی آگاه و روشن به این مهم بپردازد.با شناسایی و سرمایهگذاری در نیازهای آینده ی جهان و شکوفا کردن ظرفیتهای موجود میتوانیم به سرعت مسیر ترقی را پیموده و اثر تحریم ها را تا حد زیادی کم کنیم.