با گذشت یک ماه از انتخابات فدراسیون والیبال، تمام نامزدهای ریاست والیبال بعد از کنار رفتن از دور رقابت با میلاد تقوی، در فدراسیون صاحب پست و جایگاهی شدند و همین روزها حکم دبیری امیرحسین منظمی هم صادر میشود تا جمع پستبگیران فدراسیون تکمیل شود.
به گزارش تابناک ورزشی؛ آنچه هر روز در والیبال ایران به ریاست یک جوان مازندرانی نمایانتر میشود، ریاست در سایهی وحید مرادی، نایب رییس کارکشته این فدراسیون است. او هر روز تعداد منصوبانش در پستهای مختلف را افزایش میدهد و در پی در دست گرفتن امپراتوری جا مانده از محمد داورزنی است.
وحید مرادی رییس اسبق فدراسیون شنا، دو سال پیش به عنوان نایب رئیس فدراسیون والیبال، کارش را کنار محمدرضا داورزنی شروع کرد و در توافقی نانوشته، میانجی داورزنی و وزارت ورزش شد و با سرپرستی دو ماهه بر فدراسیون، زمینه انتخابات جدید و ریاست میلاد تقوی را فراهم کرد.
مرادی پس از کنار گذاشتن داورزنی، نه تنها نایب رئیس فدراسیون ماند که قرار است سرپرست تیم ملی والیبال ایران شود و در سفرهای متعدد خارجی کنار این تیم باشد؛ چیزی که دوست دارد و برایش کتوشلوارها و تیشرتهای متعدد معروفش را مرتب کرده!
مرادی به جز در اختیار گرفتن شریانهای اصلی فدراسیون، یکی یکی پستهای کوچک اما کلیدی را به نزدیکانش میسپارد و با کنار گذاشتن نیروهای به نسبت قدیمیتر، تلاش میکند سرعت توسعه سیطرهاش بر والیبال را بیشتر کند.
وحید مرادی هفته قبل در اظهار نظری اعلام کرد؛ افراد دارای پست در ارگانهای بینالمللی والیبال باید بین کار کردن در فدراسیون والیبال و این ارگانها یکی را انتخاب کنند؛ معنی این اخطار شاید کنار گذاشتن افرادی نظیر امیر طلوعکیان، فرهاد شاهمیری، نادر انصاری و دیگران باشد. در نقطه مقابل این عزلهای پرتعداد ـ که همگی با هدایت نایب رییس باتجربه و پابهسن گذاشته انجام میشود ـ نزدیکان مرادی در گوشه و کنار فدراسیون پست میگیرند. مهدی احمدی آذر یکی از آنهاست که هفته گذشته سرپرست تیم جوانان ایران شد.
معرفی مرادی به عنوان سرپرست تیم ملی والیبال در روزهای آینده این سوال را پر رنگ میکند که واقعا آنقدر قحط الرجال است که نایب رئیس فدراسیون سرپرست تیم ملی والیبال شود؟ یا آن که این الگو که از فوتبال با مهدی محمدنبی شروع شد، در حال بسط در فدراسیون های ورزشی ایران است؟ آیا کسی نیست جلوی طمع حق ماموریت خارجی و ارز سفرها، و عشق دنیاگردی مدیران فدراسیونها بایستد؟
جواب این سوال اما در واقعیت هم ساده و هم پیچیده است، چون موضوعات مالی و بین المللی این پست، آنقدر مهم است که هنوز نتوانستهاند تلاشهای امیر خوشخبر، سرپرست ۱۵ ساله تیم ملی والیبال و کارمند وزارت ورزش برای برگشتن به سرپرستی تیم ملی آن هم بعد از آن ادعاهای مالی گسترده علیه او، را متوقف کنند. امثال خوشخبر و مرادی همهکار میکنند تا از مواهب مالی و بیناللملی این پست استفاده کنند.
جدل با پائز و سپردن تیمهای پایه به افراد تازهکار
در وضعیت بیثبات کنونی فدراسیون والیبال، سوال اساسی این است با قدرت گرفتن مرادی در سایه و میدان دادن به میلاد تقوی، سرنوشت والیبال ایران در میان مدت چگونه خواهد بود؟ با بررسی چند نمونه از تصمیمات اخیر مرادی و تقوی میتوان به پاسخ سوال نزدیک شد.
جنجال در انتخاب سرمربی تیم ملی والیبال و در ادامه معرفی پیمان اکبری به عنوان دستیار اول موریس موتا پائز بدون هماهنگی با این مربی برزیلی و بعد از آن صدور بیانیه و مصاحبه تند پائز در مخالفت با حضور اکبری با رسانههای خارجی، خود نشان از بهمریختگی و خطاهای استراتژیک این دو در هدایت والیبال دارد.
در حالی که پائز رسما دستیار اولش را فرد دیگری معرفی میکند، مرادی برای آنکه نشان دهد کت تن کیست با ایجاد تنش در پی گسترش قدرت و نفوذش در ارکان مختلف والیبال است و از حالا هم نتایج تیم ملی در ماههای آینده قابل پیشبینی است.
سپردن تیم نوجونان ایران به عادل غلامی و دیگرانی چون فرهاد قائمی بدون سابقه یک روز مربیگری با وجود مخالفتهای گسترده اهالی فن، موضوع دیگری است که بهزودی نتایج آن در والیبال پایه نمایان میشود.
از سویی وحید مرادی برای پایهریزی روابط جدید بینالمللی و مالی در والیبال و زمینهسازی تغییرات بیشتر، با وجود اینکه در یک دهه اخیر هم تیم نوجوانان و هم تیم جوانان ایران با مربیان داخلی قهرمان جهان شدهاند، سراغ کشورهای تاریخ مصرف گذشته در والیبال مثل کوبا رفته و با برقراری ارتباط با سفیر کوبا در تهران، در پی شبکهسازی و سازوکارهای جدیدی برای استفاده از کوباییها در والیبال ایران است!
آینده رییس جوان و قدرتی که باز نخواهد گشت
میلادی تقوی در اولین مصاحبهاش بعد از ریاست فدراسیون والیبال عنوان کرد، داورزنی مخالف ریاست او بر والیبال بوده و از ابتدا هم مشخص بوده که او رییس فدراسیون والیبال میشود. مصاحبه مفصل اخیر تقوی با ایرنا از ناپختگی رییسی حکایت دارد که روزی در سایه داورزنی بود و امروز در سایهی مرادی به زیست مدیرانه و شیکش ادامه میدهد.
رییس جوان والیبال در مصاحبهاش از چارت جدید فدراسیون سخن میگوید و تلویحا کنار رفتن استخوان خردکردهها را ـ که قطعا با هدایت و بازیگردانی مرادی انجام میشود ـ تایید میکند و در مقابل چیزی از مناسبات پر ایراد حاکم بر والیبال در بخشهایی مثل روابط عمومی نمیگوید.
تقوی تلاش میکند از انتخاب عادل غلامی به عنوان سرمربی تیم نوجوانان شانه خالی کند و آن را گردن کمیته فنی ناشناخته و نبوده بیاندازد. تقوی زمانی که در مقابل سهمخواهی نامزد فدراسیون مورد مواخذه قرار میگیرد، میگوید بدون کمک و حضور نامزدهای دیگر هم رییس فدراسیون میشد و آنها در حمایت از او کنار نرفتهاند که امروز پستهای مختلف به نامشان زده شود.
درک گزارههای بالا و دلایل سهم گرفتن نامزدهای کنار کشیده در انتخابات فدراسیون حتی برای بچههای راهنمایی و دبیرستان هم واضح و مبرهن است. مرادی جای پاکسازی فدراسیون والیبال از روابط خاص از جمله در بخش روابط عمومی، به دنبال گسترش نفوذ خودش در ارکان داخلی و بینالمللی والیبال است و امتیازاتی که او امروز از میلاد تقوی میگیرد شاید هیچگاه به رییس تازه وارد بر نگردد.
تاریخ گواه نوع فعالیتهای امثال مرادی مثلا در شنای ایران و آسیاست که در دوره او تقریبا هیچ فعالیت سازنده ای انجام نشد و در مقابل سالهاست کسی نمیتواند مرادی را از شنا جدا کند، تا آنجا که ۱۰ سال پیش مدعی بود، دبیرکل افتخاری کنفدراسیون آسیاست، در حالی که چنین موضوعی واقعیت نداشت.
میلاد تقوی با تصور اینکه بدون مرادی کار پیش نمیرود، در حال دادن سهم به فردی است که روزی در کنار رفتن داورزنی نقش ایفا کرد و احتمالا روزی نوبت به خود تقوی هم خواهد رسید. آنچه امروز به مرادی و اطرافیانش سپرده میشود ـ تا آنجا که در هفتههای اخیر با تغییر در معماری اتاقهای فدراسیون، اتاق نایب رییس فدراسیون به اتاق اصلی ریاست وصل شده ـ دیگر قابل پس گرفتن نخواهد بود و درک اهمیت این چینشها و امتیازات برای تقوی در این سن و سال زمانبر خواهد بود.
نویسنده: فراز الوند