حاضر جواب و سریع الانتقال است، ذهن مهندسی دارد و رسانه را میفهمد و میتواند رسانه و توجهات را به خودش جلب کند.
تقریبا در همه نظر سنجی ها در صدر جدول است. پایگاه و سبد رای قابل توجهی دارد و برخلاف اکثر سیاسیون، «فدایی» و جان نثار دارد. میتواند حضور خیابانی رقم بزند، میتواند با سرعت با مردم ارتباط برقرار کند و مورد توجه قرار بگیرد .
حتی میشود گفت احمدی نژاد به این جلب توجه نوعی اعتیاد دارد و نمیتواند فارغ از این توجهات به زندگی سیاسی خود بپردازد.
محمود احمدی نژاد جسور و سریع و خودسر و البته تا حدود زیادی غیرقابل اعتماد است.
مرتب در حال بروز رسانی برند شخصی خود است. اینقدر که در آستانه هفتاد سالگی کلاس زبان میرود، عمل زیبایی بوتاکس میکند، از عکس گرفتن با کسانی که در قاب های رسمی جایی ندارند ، ابایی ندارد و حتی استقبال میکند.
شاید احمدی نژاد تنها رجل سیاسی جمهوری اسلامی باشد که بی واهمه و با لبخند با بی حجاب ها و بدحجاب ها عکس یادگاری میگیرد.
با مسکن مهر (که مخالفان و موافقان تخصصی دارد) و خانه دار کردن چند صد هزار نفر ایرانی برای خود برند خاصی ایجاد کرده است.
سابقه مناظره معروف ۸۸ و به انفعال کشاندن میرحسین موسوی در آن کارزار عجیب و سخت در قاب تاریخ ثبت شده است، همانطور که قدر ناشناسی هایش در ماجرای قهر و خانه نشینی یازده روزه اش.
احمدی نژاد در یکشنبه سیاه مجلس توانست رقیب قدر خودش، علی لاریجانی را زخمی کند و به وجهه برادران لاریجانی نیز آسیب جدی وارد کند. اتفاقی بی نظیر و تکرار نشدنی در تاریخ جمهوری اسلامی.
زندگی سیاسی محمود احمدینژاد به دو بخش تقسیم میشود و یا به بیان دقیق تر ما دو احمدی نژاد داریم: یکی احمدی نژاد ۸۳ تا ۸۸ و احمدی نژاد ۸۸ تا کنون.
احمدی نژادی که همیشه سخنان خود را با دعای فرج امام زمان(عج) و جمله آشنای «اللهم عجل لولیک الفرج» آغاز میکرد در ثبت نام ریاست جمهوری سخنانش را با « به نام خدای بهار، مهربانی و آزادی» آغاز کرد و در این مسأله ، نشانه های زیادی برای اهل رصد و عبرت نهفته است.
اما محمود احمدینژاد را چگونه باید دید و قضاوت کرد؟ رئیس جمهور اسبق و عضو مجمع تشخیص مصلحت که همچنان و به شدت علاقه دارد به قدرت بازگردد.
آیا این خواست و میل شدید به بازگشت به قدرت مشروع و اخلاقی است؟ آیا میتوان احمدی نژاد را بخاطر ان سرزنش کرد؟ رویکرد درست و منطقی در قبال این رجل سیاسی پرحاشیه چیست ؟ رد صلاحیت محتمل او چه فایده ای دارد و تایید صلاحیت اش چه هزینه هایی دارد؟ چرا احمدی نژاد صرفا به انتخابات ریاست جمهوری حساسیت دارد و هیچ تلاشی برای تشکیل یک حزب آبرومند و شناسنامه دار نمیکند؟ آیا نمیشود از «ظرفیت» محمود احمدینژاد در جای دیگری استفاده کرد و این پتانسیل را هدایت کرد؟ مثلا چه اشکال دارد استان یا منطقه ای به او سپرد تا معلوم شود واقعا چند مرده حلاج است؟
مشکل بزرگ محمود احمدینژاد این است که مانند بسیاری از اهالی سیاست در ایران امروز، در فضای دو قطبی مخالفان شدید و موافقان احساسی اش قرار گرفته است، تا این طلسم و هاله عحیب شکسته نشود این مشکل و تنش ادامه خواهد یافت.
واقعیت این است سیاست امروز ایران فاقد عنصر «بالندگی» است. در یک سیاست بالنده، واقعی، سیاستمداران محک میخورند و تغییرات مفید درباره آنها صورت میگیرد نه اینکه شناسنامه بدست هرچهارسال به وزارت کشور بیایند و نمایشی بدهند و بروند.
داوود شیرالی