۲- بخشی از آمار مشارکت پایین فراتر از سیاستگریزی برآیند مرجعیت بیشتر گروههای اپوزیسیون از طریق رسانههای بدیل است. در هیچ دورهای از ۴۵ سال اخیر همچون تیرماه ۱۴۰۳ با وجود بار عاطفی مرگ رییسجمهور، بخشی از جامعه، مرجعیت اپوزیسیون را نپذیرفتهاست.
۳- رای بالای یک فرد بی ایده و بی کاراکتر همچون مسعود پزشکیان فراتر از عملیات جنگ روانی و آرای قومیتی برآیند نارضایتی عمومی پس از شوک تورمی حذف ارز ترجیحی در اردیبهشت ۱۴۰۱ و شتکهای تورم بیسابقه پس از آن بود که این شوک ممکن بود دامن ابراهیم رییسی در انتخابات ۱۴۰۴ را بگیرد. قطعا بخشی از آرای پزشکیان برآمده از سبد رای ابراهیم رییسی در ۱۴۰۰ بود.
۴- رای بیش از انتظار سعید جلیلی با وجود نداشتن ستادهای پرتعداد، فراتر از کاراکتر و نیز رای تثبیتشده هسته سخت حامیان، برآیند این بود که سعید جلیلی نماد دولت مستقر در افکار عمومی محسوب میشد؛ در شرایط عادی وی دارای چنین سقف رایی نیست. جلیلی همچنان در شکلدهی تصویر رسانهای از خود دارای لکنت و اشکال است؛ کاراکتر و ادبیات او مناسب جلسات دربسته است و هنوز با دوربین عجین نشدهاست.
۵- مدل رفتار سیاسی باقر قالیباف در ۲ دهه اخیر همواره عقبتر از مد جامعه است. تقلید از هاشمی دهه ۱۳۷۰ در ابتدای دهه ۱۳۸۰ با شعار "هم اصولگرا هم اصلاح طلب"، تقلید از برند خاتمی دهه ۱۳۷۰ در دهه ۱۳۸۰ و اوایل دوران شهرداری تهران، تقلید از احمدی نژاد دهه ۱۳۸۰ در دهه ۱۳۹۰ با طرح گفتمان "۹۶درصدیها" و حال تقلید از حسن روحانی دهه ۱۳۹۰ در دهه ۱۴۰۰ با شعار "حکمرانینو" نشان از این دارد که وی علیرغم قدرت اجرایی، فاقد عمق نظری و مشاوران قدرتمند است. عدم تثبیت وی در افکار عمومی پس از ۴بار حضور در انتخابات ریاستجمهوری برآیند این رفتوآمدهای زیگزاگی است.
سید نیما موسوی