به گزارش تابناک به نقل از نورنیوز، منحنی طلاق در ایران طی یک دهه گذشته روند رو به رشدی داشته است.آمارهای ثبت احوال نشان می دهد یک دهه قبل، از هر سه ازدواج یک مورد به طلاق منتهی می شد، به عبارت دیگر در مقابل هر ۱۰۰ ازدواج حدود ۳۲ مورد طلاق اتفاق می افتاد. اما سال گذشته آمار طلاق نصف آمار ازدواج شد واین یعنی از هر دو ازدواج یک مورد به طلاق منتهی شد. بسیاری از کارشناسان عوامل مختلفی را برای افزایش آمار طلاق در کشور عنوان می کنند. به خطر افتادن بنیان خانواده ، مشکلات اقتصادی ، عدم حمایت خانواده ها از زوجین ، کمرنگ شدن اعتقادات ، عدم مسئولیت پذیری از سوی جوانان و افزایش سن ازدواج از جمله دلایلی است که کارشناسان و برخی مسئولان آن را عوامل مهم در طلاق می دانند . این موضوع زمانی اهمیت پیدا می کند که مقایسه آماری ازدواج و طلاق در سال 1392 و 1402 نشان از کاهش چشمگیر ازدواج و افزایش طلاق دارد.
کاهش ازدواج ، افزایش طلاق
آمارها نشان می دهد نرخ ازدواج در کشور در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته و مشوقهایی که برای ازدواج جوانان در نظر گرفته شده تاکنون تأثیر آنچنانی در افزایش نرخ ازدواج نداشته است. مقایسه یک دهه گذشته این واقعیت را نمایان میکند که در مقابل کاهش ازدواج روند طلاق افزایش داشته است. آمارهای سال ۱۳۹۲ نشان میدهد ۷۹۵ هزار و ۸۵۶ نفر در این سال ازدواج کرده اند. در دهه ۹۰ و در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰، نرخ ازدواج به ترتیب، ۷۵۳ هزار و ۵۳۵ نفر، ۷۰۱ ازدواج و ۹۳۸ ازدواج، ۶۷۲ هزار و ۱۵۴ ازدواج، ۶۱۱ هزار و ۸۵۲ ازدواج، ۵۵۵ هزار و ۸۵۶ ازدواج و در سالهای منتهی به ایام شیوع کرونا در کشور یعنی سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ آمارها ازدواج به ترتیب ۵۳۶ هزار و ۲۰۸ ازدواج، ۵۶۲ هزار و ۷۹۵ ازدواج و ۵۷۳ هزار و ۳۰۶ ازدواج بوده است.
آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد که نرخ ازدواج جوانان در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ نیز ۵۲۷ هزار و ۱۶ ازدواج و ۴۸۱ هزار و ۳۹۵ ازدواج بوده است که تقریبا آمار ازدواج ایرانیها در این سالهای اخیر به نسبت سال ۱۹۳۲ به نصف رسیده است. سال گذشته استان تهران با ثبت ۶۳ هزار و ۹۷۳ مورد ازدواج، بیشترین تعداد ازدواجها را در میان استانهای کشور به خود اختصاص داد. پس از استان تهران، استان خراسان رضوی با ۴۳ هزار و ۸۸۷ ازدواج در جایگاه دوم واستان خوزستان نیز با ۳۵ هزار و ۳۶۴ ازدواج در رتبه سوم قرار گرفت.
از سوی دیگر آمارهای طلاق نشان میدهد که در سال 1400 ، ۲۰۱ هزار و ۵۹ مورد طلاق به ثبت رسید که نسبت به سال 99 بیش از 9 درصد افزایش داشته است. در سال 1401 ، ۲۰۴ هزار و ۳۰۴ طلاق در کشور به ثبت رسید. از این میان، حدود ۱۲ هزار طلاق، عمر رابطه کمتر از یک سال، و بیش از ۵۳ هزار مورد هم عمر رابطه یک تا پنج ساله داشتند. گزارش مرکز رصد جمعیت کشور سازمان ثبت احوال نشان میدهد در سال ۱۴۰۲ تعداد ۲۰۲ هزار و ۱۸۳ طلاق در کشور ثبت شده است که نسبت به سال 1401 کاهش اندکی داشته اما آمار ازدواج نیز کاهش داشته است.
در طلاق هایی که سال گذشته اتفاق افتاد ۳۴ هزار و ۹۷ مورد مربوط به استان تهران بوده است. پس از تهران، استانهای خراسان رضوی با ۲۱ هزار و ۶۴۳ مورد طلاق، خوزستان با ۱۱ هزار و ۵۶۶ طلاق، فارس با ۱۱ هزار و ۵۶ طلاق و اصفهان با ۱۱ هزار و ۳ مورد طلاق در رتبههای بعدی قرار دارند. بررسی پرونده های طلاق در دادگاه های خانواده حکایت از این واقعیت تلخ دارد که بسیاری از این طلاق ها به شکل توافقی و در همان چند سال اول زندگی اتفاق می افتد.
میانگین سن ازدواج و طلاق
بررسی میانگین سن در اولین ازدواج نشان میدهد در سال ۱۳۹۲ میانگین سن در اولین ازدواج زنان و مردان به ترتیب ۲۳.۱ و ۲۷.۳ بوده است و در سال های منتهی به ۱۴۰۲؛ در مردان به 28 سال و در زنان به ۲۳.۹ رسیده است. اما میانگین سن در اولین طلاق در زنان در سال ۱۳۹۲، ۳۰ و در مردان ۳۴.۷، در سال ۱۳۹۳، ۳۰.۳ در زنان و در مردان ۳۵.۱ بود. در سالهای ۱۴۰۱ میانگین سن زنان در اولین طلاق ۳۳.۴ و در مردان ۳۸.۱ بوده و این رقم در سال ۱۴۰۲ نیز ۳۳.۹ و ۳۸.۶ بوده است. این آمار به تفکیک استانها نشان میدهد استانهای مازندران به ترتیب با ۴۸درصد، تهران ۴۱درصد، گیلان نزدیک ۴۰درصد و خراسان رضوی ۴۰درصد بیشترین نسبت طلاق به ازدواج را داشتهاند. در مقابل استانهای سیستانوبلوچستان با ۱۲درصد چهارمحالوبختیاری ۱۹درصد و کهگیلویهوبویراحمد ۲۶درصد کمترین نسبت طلاق به ازدواج را به خود اختصاص دادهاند. استان بوشهر هم با ۲۹درصد کمتر از متوسط کل کشور بوده است.
در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، ازدواج ۳۶درصد کاهش پیدا کرده است درحالی که طلاق ۲۸درصد افزایش داشته است. نکته قابل توجه دیگر در ارقام فوق در مقایسه استانها نشان میدهد که در استانهای نسبتا توسعهیافتهتر مانند تهران و مشهد، مازندران و گیلان درصد بیشتری طلاق رخ داده است. این نسبت در استانهای محروم مانند سیستانوبلوچستان و کهگیلویهوبویراحمد کمترین بوده است.
نوشدارویی که اثر نداشت
روند کاهش ازدواج و در پی آن کاهش فرزند آوری باعث شد تا مجلس یازدهم در همان اولین روزهای کاری قانون حمایت از خانواده وجمعیت را به تصویب برساند. شهید رئیسی آبان ماه 1400 این قانون را برای اجرا ابلاغ کرد. قانونی که ۱۲ هزار میلیارد تومان بودجه را برای افزایش ازدواج و فرزندآوری به خود تخصیص داد. در این قانون مبلغ وام ازدواج ، وام ساخت و خرید مسکن و این دست تسهیلات افزایش یافت . با وجود تسهیلات دولت برای تشویق جوانان به تشکیل خانواده و بالا بردن آمار ازدواج بازهم روند ازدواج کاهشی شد.
آمارها نشان می دهد از ۵۷۳ هزار و ۳۰۶ ازدواج در سال 1400 نرخ ازدواج جوانان در سالهای ۱۴۰۱ به ۵۲۷ هزار و ۱۶ ازدواج و سال گذشته به ۴۸۱ هزار و ۳۹۵ ازدواج رسید و این یعنی در مقایسه با سال قبل از آن 6 درصد کاهش نشان می دهد . اما از سوی دیگر روند طلاق افزایش پیدا کرد . در سال ۱۴۰۲ نرخ طلاق با رشد یک درصدی نسبت به سال قبل از آن به 164 هزار و 912 طلاق رسید.
عواملی که موجب طلاق میشود
طلاق، به عنوان پدیده ای اجتماعی با پیامدهای گسترده، همواره مورد توجه جامعه شناسان و متخصصان علوم خانواده بوده است. علل و عوامل متعددی در بروز و افزایش طلاق دخیل هستند که نمی توان یک عامل واحد را به عنوان علت اصلی طلاق در نظر گرفت. با این حال، برخی از این عوامل نقش پررنگ تری در زمینه فروپاشی بنیان خانواده ایفا می کنند. بسیاری از روانشناسان و جامه شناسان دلایل مختلفی را برای افزایش طلاق طی یک دهه اخیر عنوان می کنند. دلایلی که هر کدام می تواند کانون یک زندگی را متلاشی کند.
بررسی پرونده های طلاق در سال گذشته نشان می دهد 6 درصد طلاق ها در سال نخست زندگی مشترک روی می دهد و 11 درصد مربوط به زوج هایی است که بیش از 20 سال زندگی مشترک داشته اند. 34 درصد زوج هایی که طلاق گرفته اند، نبود تفاهم اخلاقی و سازش نداشتن را به عنوان دلیل اصلی جدایی معرفی کردند، همچنین 13 درصد از طلاق ها به دلیل دخالت خانواده ها، 8.5 درصد به دلیل ترک زندگی از سوی یکی از زوجین و 4.2 درصد به دلیل اعتیاد به مواد مخدر ثبت شده است . همچنین بیشترین طلاق ها مربوط به رده سنی 30 تا 34 سال در مردان و 25 تا 29 سال در زنان بوده است.
علی فتحی آشتیانی، رئیس سازمان روانشناسی کشور در همایش سلامت روان، به مطالعهای درباره ۲۰ مورد از مهمترین عوامل طلاق که طی یک دهه گذشته انجام شده اشاره کرد و گفت: بیکاری مرد، عدم تفاهم اخلاقی، ناباروری، تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی، دخالت اطرافیان، بیماریهای روانی، اعتیاد به مواد و الکل، مشکلات مالی و درآمد ناکافی، ازدواج تحمیلی و اجباری، عدم رضایت جنسی، خشونت خانگی، بیعلاقگی به همسر، خیانت، ازدواج مجدد، بیماریهای جسمی، مشکلات حقوقی و قضایی، عدم اعتماد به یکدیگر و فساد خلاقی از مهمترین دلایلی هستند که یک زندگی را به آخر خط می رسانند.