بین الملل تابناک: مجله «فارن افرز» در طی مقاله ای نوشت: جنگ غزه، جنگی که در آن نیروهای اسرائیلی بر اساس برآوردهای محافظه کارانه حدود 40000 نفر را کشته اند، رژیمی را نشان داده است که به نظر می رسد نمی تواند یا تمایلی به حمایت از چشم انداز ادعایی در اعلامیه استقلال خود ندارد. همانطور که بسیاری از مترقیان در داخل اسرائیل مدتهاست اذعان کرده اند، وحشیگری اشغال نظامی و الزامات یک قدرت نظامی اشغالگر تأثیر فاسد بر کل جامعه اسرائیل دارد.
ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
در زمان ایجاد (رژیم) اسرائیل در ماه مه 1948، بنیانگذاران آن مدعی دولتی بودند که با ارزشهای اومانیستی تعریف میشد و از قوانین بینالمللی حمایت میکرد. اعلامیه استقلال که همان سند تأسیس اسرائیل است اصرار داشت که دولت برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی را برای همه ساکنانش فارغ از مذهب، نژاد یا جنسیت تضمین خواهد کرد و به اصول منشور سازمان ملل وفادار خواهد بود. اما از همان ابتدا این چشم انداز هرگز محقق نشد و نزدیک به دو دهه پس از امضای اعلامیه، فلسطینیان در اسرائیل تحت حکومت نظامی زندگی می کردند. جامعه اسرائیل هرگز نتوانسته تضاد بین جذابیت جهانی آرمان های اعلامیه و فوریت تأسیس اسرائیل به عنوان یک دولت یهودی برای محافظت از مردم یهود را حل کند.
در طی دهه های گذشته این تضاد ذاتی بارها و بارها ظاهر شده و تحولات سیاسی را ایجاد کرده است که جامعه و سیاست اسرائیل را شکل و تغییر شکل داده است - بدون اینکه هرگز تضاد را حل کند. اما اکنون جنگ غزه و بحران ناشی از آن، ادامه این راه را بیش از هر زمان دیگری دشوار کرده و اسرائیل را به نقطه شکست رسانده است.
واقعیت این است که اسرائیل در مسیر تشدید خشونت و ویرانگری قرار دارد. تا زمانی که اسرائیل مسیر خود را تغییر ندهد، آرمان های اومانیستی تأسیس آن به کلی ناپدید خواهند شد، زیرا اسرائیل به سمت آینده ای تاریک تر می رود، آینده ای که در آن ارزش های غیرلیبرال هم دولت و هم جامعه را تعریف می کنند. اسراییل در مسیری قرار دارد که به طور فزاینده ای در رفتار خود نه تنها با فلسطینی ها بلکه با شهروندان خود اقتدارگرا می شود. تل آویو ممکن است به سرعت بسیاری از دوستان خود را از دست بدهد و با آشفتگی در صحنه داخل از بین برود، زیرا شکاف های گسترده ای که در این دولت وجود دارد آن را از درون متلاشی می کند. وضعیت مخاطره آمیز در اسرائیل چنان است که این احتمالات اصلاً عجیب نیستند.
پایان صهیونیسم
حمله حماس در 7 اکتبر، زمانی که اسرائیل با بیثباتی داخلی شدیدی روبرو بود، به آن ضربه زد. نظام انتخاباتی این رژیم که بر نمایندگی تناسبی متکی است، در دهههای اخیر اجازه ورود احزاب سیاسی حاشیهای و افراطی بیشتری را به کنست، پارلمان اسرائیل داده است. از سال 1996، 11 دولت مختلف در این کشور وجود داشته است که به طور متوسط هر دو سال و نیم یک دولت جدید تشکیل می شود که شش مورد از آنها توسط نخست وزیر فعلی بنیامین نتانیاهو رهبری شده است. احزاب سیاسی کوچک با اعمال نفوذ نامتناسب، نقش کلیدی در تشکیل و سرنگونی دولت ها ایفا کرده اند. پس از آخرین انتخابات در نوامبر 2022، نتانیاهو با حمایت احزاب سیاسی و رهبران راست افراطی دولتی را تشکیل داد و نیروهایی را در سیاست اسرائیل به قدرت رساند که مدتها در حاشیه بودند.
در سال 2023، نتانیاهو و متحدان راست افراطی وی برای تصویب لایحه اصلاحات قضایی که به دنبال کاهش چشمگیر نظارت دیوان عالی بر دولت بود، فشار آوردند. نتانیاهو امیدوار بود که اصلاحات پیشنهادی از او در برابر پرونده کیفری وی محافظت کند. متحدان افراطی ارتدوکس خواهان اصلاحات بودند تا از فراخوان هزاران دانش آموز یشیوا که مدت هاست از خدمت سربازی معاف شده اند جلوگیری کند و صهیونیستهای مذهبی این اصلاحات را برای جلوگیری از توانایی دیوان عالی برای محدود کردن شهرکسازی طراحی کردند.
افزایش شکاف میان مردم و ساختار سیاسی و نظامی
اصلاحات قضایی پیشنهادی جرقه اعتراضات گسترده ای را در سراسر اسرائیل برانگیخت و جامعه ای را آشکار کرد که در آن بین کسانی که می خواستند اسرائیل یک حکومت با قوه قضاییه مستقل باقی بماند و کسانی که خواهان دولتی هستند که کم و بیش هر کاری که می خواهد انجام می دهد، شکاف گسترده ای وجود دارد. تظاهرات کنندگان شهرها را به بن بست کشاندند، نیروهای ذخیره نظامی تهدید کردند که در صورت تصویب این لایحه خدمت نخواهند کرد و سرمایه گذاران اشاره کردند که پول خود را از اسرائیل خارج خواهند کرد. با این وجود نسخه ای از این لایحه در ژوئیه 2023 در کنست تصویب شد اما در ابتدای سال جاری توسط دادگاه عالی لغو شد. در حال حاضر ائتلاف حکومتی در تلاش است تا برخی از عناصر اصلاحات قضایی را احیا کند در حالی که جنگ در غزه بیداد می کند.
اعتراض به اصلاحات قضایی مطمئناً نگرانیهایی را در داخل اسرائیل در مورد ویژگی این رژیم آشکار کرد، اما در مورد مسئولیت اسرائیل در قبال فلسطینیهایی که تحت اشغال زندگی میکنند سؤالی ایجاد نکرد. در واقع بسیاری از اسرائیلی ها رفتار دولت با فلسطینی ها را جدا از عملکرد آن به عنوان یک دموکراسی می دانند. اسرائیلیها مدتهاست که علیه خشونت شهرکنشینان یهودی علیه فلسطینیها سکوت کردهاند. اسرائیل بر خلاف قوانین بینالمللی، فلسطینیهایی را که تحت حاکمیت خود در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی زندگی میکنند، تحت حکومت نظامی قرار میدهد. دولتهای پیدرپی اسرائیل بر گسترش شهرکهای یهودی در کرانه باختری نظارت کردهاند و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را در آینده به خطر میاندازند.
جنگ غزه، جایی که نیروهای اسرائیلی بر اساس برآوردهای محافظه کارانه حدود 40000 نفر را کشته اند، رژیمی را نشان داده است که به نظر می رسد نمی تواند یا تمایلی به حمایت از چشم انداز رویایی در اعلامیه استقلال خود ندارد. همانطور که بسیاری از مترقیان در داخل اسرائیل مدتهاست اذعان کرده اند، وحشیگری اشغال نظامی و الزامات یک قدرت نظامی اشغالگر تأثیر فاسد بر کل جامعه اسرائیل دارد.
اسرائیل در مسیر کنونی خود در جهتی عمیقا غیر لیبرال حرکت می کند. چرخش به سمت جناح راست افراطی می تواند اسرائیل را به نوعی حکومت دینی قوم گرا تبدیل کند که توسط یک شورای قضایی و قانونگذاری یهودی و افراط گرایان مذهبی دست راستی اداره می شود. سیاستمداران ناسیونالیست افراطی ارتدوکس که همگی بازیگران اصلی دولت ائتلافی نتانیاهو هستند در واقع نماینده یک بخش نسبتاً جدید اما با نفوذ فزاینده از جنبش مذهبی صهیونیستی موسوم به هاردال هستند که معتقدند خداوند کل زمین را به یهودیان وعده داده است. این گروه فرهنگ و ارزش های غربی را رد می کند و اساساً با هنجارهای پذیرفته شده و ادعایی لیبرالی اسرائیل مخالف است. چهره های مرتبط با هاردال در حال حاضر به عنوان وزیر در دولت اسرائیل خدمت می کنند، مناصب قدرتمندی را در کنست اشغال می کنند و رهبران برجسته یشیواها و آکادمی های آماده سازی پیش از خدمت نظامی معروف به مشینوت هستند. روندهای سیاسی و جمعیتی نشان می دهد که جناح راست افراطی در اسرائیل در آینده ای قابل پیش بینی از نظر انتخاباتی با نفوذتر شده و حتی مسلط باقی خواهد ماند.
افزایش افراطی گری
بسیاری از اسرائیلی ها بهویژه افرادی که مذهبی نیستند نیز شروع به پذیرش این ایدئولوژی قومگرایانه افراطی میکنند. از زمان حملات 7 اکتبر، جناح راست اسرائیل حتی رادیکال تر شده است. به ادعای آنها و بسیاری افراد دیگر در اسرائیل، حمله حماس ثابت کرد که نمی توان با فلسطینی ها یا حامیان آنها سازش کرد. این محافظه کاران اسرائیل را در یک وضعیت جنگی ابدی می بینند، با صلحی غیرقابل تصور.
این موضع میتواند به یک اجماع گسترده در میان یهودیان اسرائیل تبدیل شود و اسرائیلی کاملا غیر لیبرال ایجاد کند. علاوه بر این جنگ در غزه به فرسایش کامل هنجارها و نهادهای دموکراتیک منجر میشود که توسط نتانیاهو و متحدانش تضعیف شدهاند. جنگ قبلاً بهانه ای را برای دولت برای محدود کردن آزادی های مدنی فراهم کرده است. به عنوان مثال کمیته امنیت ملی کنست، اخیراً قانونی را ترویج کرده است که به پلیس اجازه می دهد تا بدون حکم بازرسی انجام دهد. همچنین خشونت های مورد تایید دولت علیه فلسطینیان در کرانه باختری افزایش یافته است و فعالان صلح اسرائیل به طور فزاینده ای به عنوان خائن تلقی می شوند. اسرائیل تحت سلطه جناح راست افراطی با محدود شدن آزادی های مدنی به ویژه حقوق جنسیتی، اقتدارگراتر می شود.
اسرائیل غیرلیبرال نیز به یک دولت منفور تبدیل خواهد شد. اسرائیل در حال حاضر به طور فزاینده ای در سطح بین المللی منزوی می شود و سازمان های بین المللی متعددی به دنبال اقدامات تنبیهی حقوقی و دیپلماتیک علیه آن هستند. پرونده نسل کشی در دیوان بین المللی دادگستری و نظر اخیر آن در مورد غیرقانونی بودن اشغال، حکم بازداشت نتایاهو از سوی دیوان کیفری بین المللی برای نتانیاهو و «یوآو گالانت» و اتهامات معتبر متعدد در مورد جنایات جنگی و نقض حقوق بشر ضربه بیشتری به جایگاه جهانی اسرائیل وارد کرده است. حتی با حمایت متحدان کلیدی، تأثیر افکار عمومی منفی، چالشهای قانونی و سرزنشهای دیپلماتیک به طور فزایندهای اسرائیل را در صحنه جهانی به حاشیه خواهد برد.
کاهش حمایت متحدان
اسرائیل غیرلیبرال همچنان از چند کشور از جمله ایالات متحده آمریکا از نظر اقتصادی حمایت خواهد شد، اما از نظر سیاسی و دیپلماتیک حمایت نخواهد شد. کشورهای گروه هفت از هماهنگی با اسرائیل در زمینه مسائل امنیتی، حفظ توافقات تجاری با اسرائیل و خرید تسلیحات ساخت اسرائیل دست می کشند. اسرائیل احتمالاً در نهایت به طور کامل به ایالات متحده متکی خواهد شد و در برابر تغییرات در چشمانداز سیاسی ایالات متحده آسیبپذیر خواهد شد - زمانی که آمریکاییهای بیشتری حمایت بیقید و شرط از ایده دولت یهود را زیر سوال میبرند.
قرارداد اجتماعی بین دولت و جامعه در اسرائیل در حال حاضر در تعادل است. اگر نتانیاهو و متحدانش راه خود را ادامه دهند، دموکراسی (ادعایی) اسرائیل توخالی و سطحی خواهد شد و کنترلها و توازنهای سنتی به سرعت از بین میروند. بنابراین کشور در مسیری ناپایدار قرار می گیرد که احتمالاً منجر به فرار سرمایه و فرار مغزها و تشدید فشارهای داخلی می شود.
اسرائیل نابود می شود
در همان حال که اسرائیل اقتدارگراتر می شود، چرخش غیرلیبرال شکاف های فزاینده در جامعه اسرائیل را نمی پوشاند. دولت به طور فزاینده ای انحصار خود را بر استفاده مشروع از زور از دست می دهد و اختلافات می تواند تا حد جنگ داخلی شعله ور شود. رویارویی خشونتآمیز اخیر در بازداشتگاه سید تیمان، جایی که سربازان مظنون به سوء استفاده از یک عضو حماس، میتواند آینده را پیشبینی کند. در این حادثه سربازان ذخیره، غیرنظامیان و حتی یک نماینده از جناح راست افراطی پارلمان به پلیس نظامی در داخل پایگاه حمله کردند و از اینکه پرسنل نظامی به دلیل بدرفتاری با یک اسیر فلسطینی بازداشت شدند، خشمگین شدند. در آینده چنین حوادثی ممکن است رایج تر شوند. از دیگر نشانههای تکه تکه شدن در دستگاه امنیتی اسرائیل میتوان به رشد شبهنظامیان شهرکنشین اشاره کرد.
آینده تاریک اسرائیل
در اسرائیل، دانشگاه ها، بیمارستان ها و نوعی سیستم آموزشی عمومی وجود خواهند داشت. اقتصاد با فناوری پیشرفته - قلب ادعای اسرائیل - هنوز می تواند برای مدتی کار کند. اما دولت بدون حاکمیت قانون مطابق با ایده مورد علاقه راست افراطی عمل خواهد کرد. اسرائیل به یک سیستم تکه تکه بدون نظارت و بدون فرمان یکپارچه تبدیل می شود و انحصار استفاده مشروع از زور از بین می رود. در اسرائیل گروه های مختلف مدعی حق خشونت هستند از جمله شهرک نشینان مسلح، غیرنظامیانی که با راست افراطی و نیروهای امنیتی همسو هستند.
ترسیم این آینده برای اسرائیل داستانی تخیلی نیست. درگیری در غزه باعث تشدید اختلافات سیاسی در داخل اسرائیل شده است، به ویژه بین گروه های دست راستی که از اقدامات افراطی نظامی و امنیتی حمایت می کنند، قوانین بین المللی بشردوستانه را کاملاً نادیده می گیرند و سایرین که خواستار رویکرد آشتی جویانه تر در قبال فلسطینی ها هستند. این جنگ همچنین اختلافات بین یهودیان سکولار و مذهبی را عمیق تر کرده است. یک بحث بزرگ در داخل اسرائیل در مورد اینکه آیا یهودیان افراطی ارتدوکس باید مجبور به خدمت در ارتش شوند - مانند همه اسرائیلی های دیگر - این تنش ها را برانگیخته است.
تضعیف اقتدار مرکزی دولت میتواند تکاندهندهتر باشد. فراتر از اداره اقتصاد، دولت قادر نخواهد بود هیچ یک از دیگر مسئولیت های سیاسی سنتی خود از جمله تامین امنیت و اداره سیستم قانونگذاری را انجام دهد. حضور گروههای امنیتی رقیب و نظارت ضعیف پارلمانی، بازدارندگی امنیتی کلی اسرائیل را تضعیف میکند و هرگونه سیستم منسجم حکومتی در تشکیلات امنیتی اسرائیل را تضعیف خواهد کرد. اسرائیلی که در این شرایط قرار دارد با خودش در تضاد است و ممکن است شاهد شورش افراط گرایان مذهبی و ملی گرایان افراطی باشد که اسرائیل را در یک جنگ داخلی خشونت آمیز بین جناح راست مذهبی مسلح و دستگاه دولتی تقسیم می کند. این وضعیت همچنان ناپایدار خواهد بود و باعث سقوط اقتصاد می شود و اسرائیل را به یک دولت شکست خورده تبدیل می کند. سنگینی رویدادها و فعالیت نیروهای سیاسی غالب، اسرائیل را به این مسیرهای خطرناک سوق می دهند و در مسیری است که بنیانگذاران آن هم آنرا به رسمیت نمی شناسند.