به گزارش تابناک به نقل از مهر، نامه فائزه هاشمی از زندان اوین چند روزی است که مورد توجه فعالان سیاسی قرار گرفته و هر کسی از یک منظر به آن میپردازد.
طبق نوشتههای فائزه هاشمی «زندان اوین، بند زنان سیاسی، همجواری با مبارزین نام آشنا، خاطرات خوب و بد، تلخ و شیرین، باورهای مشترک و گاهاً در عمل متفاوت. در کلام عالی و در عمل خالی، نظریهپردازانی از درون تهی. دیکتاتورهای کوچکی که آنچه را که سالها با آن مبارزه کردهاند بر سر همبندیهای خود میآورند. همبندانی که کمتر یارای نقد کردن و یا ایستادن در مقابل آنها را دارند که در این صورت تنگنظریها، تهمتها، پروندهسازیها، هتاکیها، حذف و طردها، تخریب شخصیتها و گاهاً ضرباتی را نوش جان میکنند. به عبارت دیگر همبندی (بخوانید گروه فشار داخل بند) همبندی را میپاید، برای او تعیین تکلیف و خط قرمز مشخص میکند، آزادی او را سلب میکند، به او انگ و تهمت میزند، او را تهدید میکند، آرای او را دور میریزد، ضرب و شتم نثارش میکند، فضای وحشت و خفقان میآفریند. چرا؟ چون با او همراه نشده، یا نقدی بر او وارد کرده و پا روی سلطه و اقتدار او نهاده.»
هاشمی همچنین میافزاید: «وضعیت به گونهای است که جز زندانیان ریشهدار و یا قدیمی، جدیدالورودها (بالای ۹۰%) در کمتر از حداکثر یک هفته، البته اگر ماندگار شوند، شوکه و مبهوت و پشیمان که اینها بودند چهرههایی که آرزوی دیدارشان را داشتیم؟ چه فکر میکردیم و چه دیدیم؟ چگونه از چاله به چاه افتادیم؟ و در آرزوی خلاصی و پیگرفتن زندگی و پشت سر را نگاه نکردن. میگویند در زندان که قدرتی ندارند این گونهاند، وای اگر قدرتی بگیرند.»
او شرایط حاکم در بین زندانیان سیاسی را اینگونه توصیف میکند: «خبرسازی از طریق انتشار اخبار مبالغهآمیز و نادرست درباره افراد و وقایع داخل زندان. در فرهنگ لغات آنها ممنوعالملاقاتی یعنی تبدیل یک جلسه ملاقات حضوری به ملاقات کابینی. عدم دسترسی به پزشک یعنی ویزیت شدن زندانی دو هفته یکبار توسط پزشک زنان، دو نوبت یا بیشتر سونوگرافی در دوران حاملگی، چک شدن فشار و قند و … چندبار در هفته و حضور پرستار در موارد ضروری. تغذیه نامناسب یعنی در اختیار داشتن مواد غذایی خام ماهانه از جمله لبنیات و حبوبات و برنج و… و دریافت ناهار و شام آماده بصورت روزانه با هزینه زندان و امکان خرید روزانه از فروشگاه کوچک زندان و خریدهای هفتگی از بیرون با خرج از جیب خود. دفاع از خود یعنی حمله. بدنی کبود یعنی یک نقطه سرخ شده به اندازه حداکثر ۲ در ۲ سانتیمتر.»
در صورت اعتراض به این نحوه نادرست خبررسانی، متهم میشوی به انجام مأموریت حکومتی برای عادیسازی ظلم و شرایط زندان و یا شنیدن این عبارات: آنچه ما میگوئیم درست است و هر کسی غیر از این، این عبارات را معنا کند گُه خورده است و متعاقباً دریافت بارانی از حملات و تخریبها و تهدیدها.
این مطالب در شرایطی بیان شده که بارها تصویری متفاوت از درون زندان توسط زندانیان سیاسی مخابره شده. به عنوان نمونه «نرگس محمدی» محکوم امنیتی تلاش بسیاری دارد تا به جامعه القا کند که جانش در خطر است. در حالیکه به طور مداوم با رسانههای معاند مصاحبه هم دارد و این خود تناقض آشکار سخنان اوست.
یا فخرالسادات محتشمی پور هر از چندگاهی از وضعیت جسمانی مصطفی تاجزاده همسر خود در زندان ابراز نگرانی میکند.
یکی از مصادیق بارز این دروغ پردازیها اخباری از وضعیت جسمانی حسین رونقی محکوم امنیتی در خلال اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بود که میگفتند «لِه و خُرد شدن استخوان هر دو پا، از کار افتادن اندامهای داخلی بخاطر اعتصاب غذای طولانی مدت و… از جمله صدمات جسمی رونقی است اما پس از آزادیاش گواه عکسها حاکی از این بود که او در سلامت کامل به سر میبرد و همه این دروغها صرفاً با هدف تحریک مردم پخش شده بود.
سیاه نمایی جزو جدایی ناپذیر روایت زندانیان امنیتی و سیاسی از فضای داخل زندان است. در این گزارش قصد نداریم از فضای زندانها، موقعیتی بهشت گونه به تصویر بکشیم بلکه سخن در رابطه با دروغپردازی و سیاه نمایی واقعیتهایی است که بارها راجع به آن خوانده و شنیدهایم و کمتر کسی به دروغ بودن آن اشاره کرده است.
نامه فائزه هاشمی از زندان موجب تمایز میان حق و باطل میشود
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در واکنش به نامه فائزه هاشمی از زندان، عنوان کرد: «خانم فائزه هاشمی در خصوص فضای زندان نامهای را منتشر کرده است که از جهت حقیقت یابی شجاعانه بود و موجب احترام است. به نظر من این گونه نقدها از سوی کسانی که تصور میرود از جناح و جبهه مورد انتقاد هستند بیشتر شنیده میشود و موجب تلطیف فضای سیاسی و تمایز میان حق و باطل میشود و باید به خانم هاشمی تبریک گفت که در این راه پیشگام شدهاند. برای بهبود شرایط عمومی کشور باید از جایی آغاز کنیم که خودمان هم در آن حضور داریم. اگر قرار است از بیان حقیقت نترسیم ابتدا باید درباره خود آزادانه حرف بزنیم.»
این افشاگری هاشمی اما به مذاق برخی زندانیان سابق سیاسی و حامیانشان خوش نمیآید و در فضای مجازی فائزه هاشمی را که در زندان است به توپ میبندند و بعضاً علیهش حتی افشاگری میکنند.
نازیلا معروفیان، زندانی امنیتی پیشین که مدتی را با فائزه هاشمی در یک بند محبوس بوده در این باره نوشت: «اتفاقا آن کسی که هیچ وقت در اعتصابات و اعتراضات بچهها شرکت نمیکرد خود خانم هاشمی بود. هیچ وقت هیچکس مجبور به این نبود در اعتصابات یا اعتراضات داخل بند شرکت کند. قطعاً مشکلاتی وجود دارد اما انتشار چنین نامهای در آستانه سالگرد ژینا مهسا امینی آن هم طوری که از زندانیان سیاسی غول ساخته شده و سرانجام وعده اصلاحات داده شود، کمی که چه عرض کنم، تماماً پر از شک و شبهه است.»
معروفیان مینویسد: «شهریور ۱۴۰۲ زندان اوین بند سیاسی زنان. فائزه هاشمی به تازگی از مرخصی آمده بود. میان صحبتهایش گفت: والا همه اون بیرون مثل این (اشاره به من که یک تاپ و شلوارک تنم بود) میگردند کسی هم کاریشون نداره. گفتم فائزه مثل اینکه محل زندگی شما با ما عوام متفاوته و الا بخاطر یک تار مو خیابانها خونین شده است.»
با این حال احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب افشاگری هاشمی را «شجاعت» خواند و نوشت: «فائزه هاشمی با انتشار نامهای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندانکشیدۀ باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بیمانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوفترین دولتها را طلب میکند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم میکنند که تجربهای مشابه داشته باشند.»
اما کاربر ضد انقلاب دیگری با انتشار مطلبی به زمان انتشار این یادداشت حمله کرده و نوشته است: «در نقد نامه اخیر فائزه هاشمی حرف بسیار است ولی موضوع مهم چرایی انتشار آن در سالگرد خیزش زن زندگی آزادی است در روزهایی که زندانیان زن اوین بیش از هر زمان مقابل احکام اعدام و سرکوب مضاعف زنان قد علم کرده و در این راه هزینه میدهند او به عمد نقش زندانبان و زندانی را با هم عوض کرده».
این حمله و ضدحمله هایی که بین جریان ضد انقلاب، اپوزیسیون و اصلاح طلب پینگ پنگ میشود، بیش از پیش نشان میدهد افشای آنچه تاکنون درباره نقض حقوق بشر در زندانهای ایران گفته شده بود، بازی کثیف با افکار عمومی بیش نیست. البته فائزه هاشمی در جای جای یادداشتش سعی کرده که بگوید این زندانیان که دموکراسی و احترام به نظر مقابل نمیفهمند و دیکتاتور هستند، دقیقاً شبیه رفتار حاکمیت عمل میکنند و لابد در این میان من و اطرافیانم هستیم که نه دیکتاتوریم و نه به دموکراسی و قانون دهن کجی میکنیم.
مواضع دو سمت دعوا در معرض قضاوت است و افکار عمومی اکنون شفافتر به اصل بسیاری از ماجراها پی ببرد.