نشست وزرای دفاع گروه ۷ در ناپل ایتالیا، در سایه تداوم جنگ در اوکراین از سویی و از سوی دیگر خطر تشدید تنشها در آسیای غربی و شرق مدیترانه برگزار شد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، در رخدادی کم سابقه وزرای دفاع گروه هفت قدرت صنعتی جهان در ناپل ایتالیا گرد هم آمدند. این نشست که در نوع خود بی سابقه میباشد در حالی برگزار شد که نمایندگان برخی از سازمانهای بین المللی از جمله «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپایی، نمایندگانی از بانک جهانی و سایر سازمانهای بین المللی در آن حضور داشتند.
نشست وزرای دفاع گروه ۷ در ناپل ایتالیا، در سایه تداوم جنگ در اوکراین از سویی و از سوی دیگر خطر تشدید تنشها در آسیای غربی و شرق مدیترانه برگزار شد. این در حالی است که خطر تشدید بحران در شرق اسیا میان جمهوری خلق چین و تایوان نیز بر سایر نگرانیها افزوده است.
به هر روی نشست وزرای دفاع هفت قدرت صنعتی جهانی را میتوان آغازی بر دو روند متفاوت دید. نشستی که برای اولین بار برگزار شد را میتوان از سویی تلاشی در جهت اختصاصی سازی مباحث سنگین راهبردی در جبهه ناتو در یک چارچوب محدود به اعضا چهار قدرت صنعتی اروپایی یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان و ایتالیا و از سوی دیگر گستردهتر شدن تصمیمات کلان راهبردی نظامی اعضا ناتو به سوی شرق اسیا با حضور نماینده ژاپن در یک چارچوب آتلانتیکی.
به عبارت دیگر نشست وزاری دفاع گروه هفت نشان دهنده ورود به عصر جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیک میباشد که قدرت صنعتی و اقتصادی در آن مهمترین رکن تصمیمات راهبردی میباشد.
اگر در گذشته گروه هفت عهده دار تصمیم گیریهای کلان سیاسی و اقتصادی در عرصههای راهبردی کشورعای غربی بود و ناتو به عنوان نگهبان غرب در برابر قدرت شرق عمل مینمود، این نشست نشان از گستردگی تصمیمات و موضوعات اصلی قدرتهای غربی از یک سو و از سوی دیگر بازآفرینی باشگاه نخبگان غربی در شکل و شمایلی جدید است.
این نشست برای تهران و مسکو نیز متضمن پیامهای خاصی بود. چرا که نشست وزرای دفاع گروه هفت در سایه دو جنگی برگزار شد که یک سر هر کدام از آنها مسکو و تهران میباشند. در جبهه اروپایی گرچه روسیه طی هفتههای گذشته موفق شده، پیشرویهای محدودی داشته باشد، اما عدم توانایی این کشور به عنوان قدرت دوم جهان در بازپسگیری سرزمینهای خود در منطقه کورسک بعد از بیش از دو ماه از اشغال این مناطق توسط اوکراین نشان دهنده مشکلات بزرگ ارتش روسیه میباشد.
این در حالی است که خبرها از آمادگی پیونگ یانگ در ارسال نیرو به روسیه جهت نبرد در اوکراین میباشد که نشان دهنده مواجهه مسکو با مشکل کمبود نیرو علاوه بر سایر مشکلات از جمله کمبود تجهیزات و سلاح و مهمات مناسب در جبهه جنگ میباشد که در نهایت روسیه را وادار به دراز کردن دست کمک به سوی متحدان خود نموده است.
این در حالی است که برخی سیاست مداران اروپایی از جمله دولت آلمان از امکان پیروزی در این جنگ دلسرد شده اند و از سوی دیگر امکان پیروزی دونالد ترامپ که با توجه به نظرسنجیهای اخیر در حال افزایش فاصله خود با کملا هریس نامزد دموکرات هاست به عنوان یکی از مخالفان اصلی کمک به اوکراین در جنگ علیه روسیه در حال افزایش میباشد.
این نشست را میتوان تاکید دوباره بر عزم غرب جهت کمک به «کیف» در جهت پیروزی بر تهاجم مسکو ارزیابی نمود. مخصوصا که رئیس جمهور اوکراین طی سخنرانی خود در نشست مشترک وزرای امور خارجه ناتو با صراحت اعلام نمود اوکراین در آینده دو راه جایگزین دارد؛ دست یابی به تسلیحات هستهای و یا عضویت در کلوپ ناتو که با اعلام حمایت «مارک روته» دبیر کل جدید ناتو جهت ورود اوکراین به این مجموعه و حمایت ایالات متحده از اوکراین به نظر میرسد که این مسیر مورد مذاکره قرار گرفته است؛ بنابراین این نشست و توجه به بیانیه پایانی نشست وزرای دفاع را میتوان گامی در جهت اعلام حمایت کلوپ نخبکان غربی در برابر روسیه از اوکراین جهت پیروزی و در نهایت ورود به ناتو ارزیابی نمود.
باید توجه داشت که در یک چارچوب کلی اگر جنگ اوکراین را زمینه ساز قطع روابط راهبردی میان اروپا و روسیه بدانیم تحولات پس از جنگ از جمله گسترش ناتو به سوی شمال دریای بالتیک و در نهایت عضویت احتمالی اوکراین در این مجموعه را باید مهر پایانی بر هر گونه بهسازی روابط میان مسکو و بروکسل در فردای پس از جنگ دانست و این یعنی بازسازی دوباره پرده آهنین در مرزهای اروپایی.
اما پیام دیگر این نشست متوجه تهران نیز بود. در حالی که جنگ در خاورمیانه از یک سالگی خود عبور کرده است تنشها به لبنان نیز سرایت کرده است. غزه عملا تبدیل به ویرانهای شده است که با تضعیف حماس به عنوان یک نیرو موثر تبدیل به حیاط خلوت اشغال شده رژیم صهیونیستی شده است، عمده رهبران حماس از میان رفته اند و اشغال غزه توسط ارتش کامل شده است.
این در حالی است که در جبهه شمال نیز علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته نه تنها درگیریها محدود نشده بلکه ارتش رژیم صهیونیستی پس از اطمینان از حذف عمده رهبران سیاسی و نظامی حزب الله لبنان به صورت زمینی وارد جنوب این کشور شده است و در حال گسترش لایه نظامی خود از جنوب این کشور به سوی رودخانه لیتانی است.
گرچه طی یک سال گذشته بسیاری از نهادهای بین المللی و همینطور نهادهای اروپایی در کنار برخی دولتهای اروپایی انتقاداتی را متوجه نوع عملیات اسراییل علیه غزه و لبنان نموده اند، اما به دلیل حمایتهای واشنگتن از تل آویو تاکنون هیچ کدام نتوانسته اند ماشین جنگی رژیم اشغال گر قدس را خاموش نمایند.
نتیجه این تحولات دو اقدام نظامی مستقیم متقابل جمهوری اسلامی ایران علیه اسراییل بوده است که طبق اعلام اسراییل، این رژیم نیز انتظار میرود علیه جمهوری اسلامی ایران دست به عملیات تلافی جویانه بزند.
این مسئله مخصوصا از آن جا حایز اهمیت است که همزمان با نشست وزرای دفاع گروه هفت سه رخداد مهم وضعیت را کمی پیچیده نمود. چرا که همزمان با این نشست فرانسه از ممنوعیت شرکت کمپانیهای نظامی اسراییل در نمایشگاه دفاعی دریایی پاریس صحبت کرد و از سوی دیگر ایتالیا نیز ممنوعیت فروش و ارسال تسلیحات به اسرایل را اعلام نمود.
این در حالی است که دولت اسپانیا علیرغم مخالفت برخی مجموعههای داحلی در کنار جمهوری ایرلند خواهان لغو توافق تجارت آزاد اتحادیه اروپا با اسراییل شده است. اما ترور یحیی السنوار معمار رهبر نظامی حماس و معمار اصلی حملات هفتم اکتبر سال گذشته در آستانه نشست، پیام متفاوتی را به این نشست صادر نمود که محتوی آن را میتوان این چنین ارزیابی کرد، عدم اهمیت اروپا در برآورد مسائل امنیتی خاورمیانه.
این در حالی است که آلمان و بریتانیا بارها از تعهد پایدار خود به تقویت نظامی اسراییل در برابر دشمنان منطقهای آن خبر داده اند. به هر صورت در آستانه این نشست ایالات متحده آمریکا نیز با ارسال دو مجموعه آتش بار سیستم ضد موشکی تاد در کنار چند آتش بار پاتریوت به اسراییل، گمانه زنی در مورد تقویت موضع رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران را تقویت نموده است.
چرا که بعد از یک سال نبرد مداوم در غزه و لبنان و بعد از دو حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی نیاز به وجود حداقلی از اطمینان خاطر به توانایی دفاع در برابر حمله متقابل موشکی جمهوری اسلامی ایران در برابر حملات تلافی جویانه تل آویو به اهداف در داخل خاک ایران دارد.
به عبارت دیگر ارسال این سامانهها به اسراییل را میتوان چراغ سبز واشنگتن به تل آویو در جهت اقدام مستقیم بر علیه اهداف تعریف شده در داخل خاک ایران از سوی اسراییل قلمداد نمود. اقدامی که نه تنها مخاطرات امنیتی منطقهای را تشدید میکند بلکه در تضاد مستقیم با سیاست اعلام شده اروپا در جهت کاهش تنشها در سطح منطقه است.
این در حالی است که یک روز قبل از این نشست نیز آمریکا و بریتانیا در اقدامی کم سابقه با بمباران پایگاه و انبارهای زیر زمینی گروه انصار الله یمن با بیش از ۸۰ بمب سنگر شکن پرتاب شده از بمب افکنهای استراتژیک بی ۲ عزم امریکا برای پاسخ به یمن در مختل کردن مسیر دریایی سرخ را نشان داده و خطوط قرمز جدیدی را برای تهران و محور مقاومت ترسیم نموده اند. به نظر میرسد که «لوید استین» وزیر دفاع آمریکا نیز حضور در این نشست را فرصتی برای معرفی استراتژی جدید امریکا به متحدان اروپایی و اسیایی خود در برابر بحران خاورمیانه دانسته است.
این که در مذاکرات اسراییل و امریکا چه امتیازاتی رد و بدل شده است تا به امروز مشخص نیست، اما تحرکات سه گانه بریتانیا، امریکا و رژییم صهیونیستی در آستانه نشست وزرای دفاع گروه هفت نشان دهنده این است که مثلث «سه چشم» تصمیم خود در جهت افزایش تنش را گرفته اند و نشست وزرای دفاع گروه هفت مخصوصا با توجه به بیانیه پایانی این نشست و اعلام حمایت مجدد حداکثری اعضا بدون در نظر گرفتن سیاستهای برخی از دولتهای عضو از جمله فرانسه و ایتالیا تغییری در این روند ایجاد نکرده و صرفا به عنوان ملاحظهای دیپلماتیک میتوان در نظر گرفت.